مرامنامه کانون آرمان شریعتی
مرامنامهی کنونی، یک مرامنامهی پیشنهادی، از سوی “کانون آرمان شریعتی” است، جهتِ بحث و بررسی و اصلاح، با همکاریی تمامیی دوستداران، هواداران، و پویندگانِ راهِ شریعتی، به منظورِ تدوینِ یک مرامنامهی اولیه، برای استفادهی تمامیی احزابی که، در آینده، در خطِ شریعتی، شکل خواهند گرفت. این مرامنامه، در حالِ شکلگیری بوده، و براساسِ پیشنهاد و بحث و بررسیهای دوستان، به مرور اصلاح خواهد گشت.
حزب آرمان شریعتی، در مرحلهی کنونی، با توجه به عدمِ امکانِ کسبِ مجوزِ رسمی، و نیز، نیاز به تدوینِ مرامنامه و اساسنامهی آن، با همفکری پیروان و هوادارانِ شریعتی، و نیز، دیدگاهِ انتقادیی منتقدان، مخالفان، و حتی دشمنانِ فکریی خویش، یک حزبِ در حالِ شکلگیریی اینترنتی است، که در فضای مجازی، و به منظورِ آمادگی برای حضور در جامعه، در شرایطی مناسبتر، آغاز به کار میکند. و ایدهای است که راهِ تحققِ خود را جستجو میکند.
۱. حزب آرمان شریعتی، حزبی است مذهبی، به معنای: باور به خدائی که آفریدگارِ جهان، و معنای هستی است. و باور به هدفمند بودنِ هستی، و زندگیی انسان، که این هدفِ انسان، عبارت است از: خداگونه شدن، یعنی خُلق و خوی خدایی گرفتن. و تلاشِ حزب در راستای تصویبِ قوانینی، که هدفشان، نه “ماندن”، که “رفتن”، نه “خوش بودن”، که “خوب شدن”، نه “سعادت”، که “کمال”، و نه “بودن”، که “شدن” است.
۲. حزب آرمان شریعتی، حزبی است با تلقیی توحیدیی از هستی و انسان ، که نافیی هرگونه تبعیضِ طبقاتی، جنسیتی، نژادی، ملی، قومی، عقیدتی، مذهبی، و… است. و نافیی هرگونه “حقِ ویژه”، برای فرد، نژاد، طبقه، جنس، صنف، مذهب، عقیده، و… خاصی، که در پیی “دعوتِ” مردم به نظامی است: “برابرانه”، و در نتیجه، “برادرانه ـ خواهرانه”، “آزاد”، و “اخلاقی”.
۱. حزب آرمان شریعتی، که “حزبِ پیشگامان” است، حزبی است فعال در جامعهی مدنی، که در پیی ایجادِ خودآگاهیی صنفی، طبقاتی، ملی، جنسیتی، وجودی، و…، جهتِ تغییر در “پائین”، یعنی در “باورِ” مردم و “نهاد”های اجتماعی، و در نتیجه، اِعمالِ این تغییرات، با روندی دموکراتیک و غیرخشونتوار، در صورتی که فضای فعالیتِ غیرخشونتبار فراهم باشد، در ساختارِ “سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی”ی کشور است.
۲. هدفِ حزب آرمان شریعتی، نه “کسبِ قدرت”، که “نقدِ قدرت، نقدِ ثروت، و نقدِ معرفت” است، و حضورش، نه در دولت، که در متنِ جامعهی مدنی است. با رویکردی “آگاهیبخش، آزادیبخش، و تشکلبخشِ” به تودهها، و روشنفکرانِ خودآگاه و مسئول. حزب ما به “کسبِ قدرت”، به معنای “تشکیلِ دولت”، باور نداشته، و هرگز به تشکیلِ دولت اقدام نخواهد کرد.
۳. حزب آرمان شریعتی، حزبی است با هدفِ تحققِ تدریجیی آرمانِ “عرفان، برابری، آزادی”ی شریعتی، که چشماندازِ آن، جامعهای است “دموکراتیک”، “سوسیالیست”، و “اخلاقی”، با الهامگیری از حرکتِ تاریخیی پیامبران، دستاوردهای فکری و تجربیی بشری، و رویکردِ اومانیستی و ملی ـ مذهبیی شریعتی، با توجه به عنصرِ علم و زمان، سطحِ رشدِ فکریی تودهی مردم، و توانِ ساختارِ فرهنگی ـ اقتصادیی کشور.
۱. حزب آرمان شریعتی، که یک “حزبِ پیشگامان” است، حزبی است “ایدئولوژیک”، با حرکت در مسیرِ تحققِ “آرمانِ” انسانیی “عرفان، برابری، آزادی”، با خطمشی “اصلاحی ـ انقلابی”، اصلاحی در روشِ مبارزه، و انقلابی در اهداف، که در پیی تشکلِ روشنفکرانِ خودآگاهِ خط شریعتی است، و در جهتِ حضورِ گسترده و فعال در جامعهی مدنی، و تشویق و بسیجِ “فکری ـ انگیزشی”ی تودهها، در تشکلیابی در نهادهای مدنیی ادارهشده توسطِ خودشان، همچون نهادهای صنفی، طبقاتی، مطبوعاتی، تلویزیونی، ماهوارهای، اینترنتی، فرهنگی، هنری، بهداشتی، و…
۲. عرصهی حضورِ حزب، جامعهی مدنی است، و حزب، “تریبون”ها، و “سنگر”های خویش را، در جامعهی مدنی مستقر کرده، و از طریقِ این تریبونها، به “نقدِ قدرت، نقدِ ثروت، و نقدِ معرفت” میپردازد، و با تکیه بر سنگرهای خویش، که عبارتند از قدرتِ “تجمیعیافته” مردمی در نهادهای مدنی، به دفاع از جامعهی مدنی، در برابرِ دستاندازیهای دولت و طبقهی حاکم، خواهد پرداخت.
۳. حزب ما، هرگز به تشکیلِ دولت اقدام نکرده، و در هیچ دولتِ ائتلافی نیز حضور نخواهد یافت، حتی اگر رئیسِ دولت، آزادمردی همچون دکتر مصدق بزرگ باشد. و افرادِ حزب، حقِ حضور در دولت، به معنی پذیرشِ مقامِ وزارت، معاونِ وزیر، و مشاورانِ وزیر، را نخواهند داشت. و این عدمِ شرکت، نه به دلیلِ نوعی تنزهطلبیی انقلابی، بلکه، از آنجا که، حزب، اساساً، دولت را، حتی در شکلِ کاملاً دموکراتیکِ آن، ارگانِ سرکوبِ طبقهی حاکم میشمارد، و حضورِ در آن را، گرایش به مصلحتطلبیی پراگماتیسمی، تلاش در کسبِ رضایتِ پوپولیستی، و فاصله گرفتن از آرمانهای تودهای ارزیابی میکند.
نظام سیاسیی موردِ پذیرشِ حزب، تا زمانِ به خودآگاهی رسیدنِ اکثریتِ تودهها، جمهوریی دموکراتیکِ سکولار خواهد بود. این نظام، که به دلیلِ ماهیتِ نخبهگرایانهی آن، نمیتواند نظامِ ایدهآلی برای حزبِ ما باشد، بهترین سیستمِ سیاسی، در شرایطِ کنونی، برای کشورِ ما است. نظامِ ایدهآلِ ما، در نگاهی آرمانی، یک “نظامِ فدراتیوِ شورائیی سکولار” است، که در تقابلِ با یک “دولتِ متمرکزِ قدرتمند” است. ما دولت را، با هر ماهیتی، در نهایت، ارگانِ سرکوبِ طبقهی حاکم ارزیابی میکنیم.
حزب آرمان شریعتی، خواهان نظامی است سکولار، به معنای “جدائیی حکومت از دین و ایدئولوژی”، و عدمِ رسمی بودنِ دین و ایدئولوژیی خاصی در قانونِ اساسی. به شرح زیر:
۱. جدائیی قانونِ اساسی، و سه قوهی مجریه، مقننه، و قضائیه، از دین و ایدئولوژی، به معنای مرجع نبودنِ رسمیی آنان در “تدوین”، “تصویب”، و “اجرای قوانین”.
۲. ممنوعیتِ شکلگیریی هر نوع شورای نظارتیی فقهی، مذهبی، و کمیتهی ایدئولوژیک، جهتِ نظارتِ بر قانونِ اساسی، و سه قوهی مجریه، مقننه، و قضائیه. شورای عالیی نظارت بر اجرای قانون اساسی باید با رای مستقیمِ مردم انتخاب شود، بدون هیچ رسمیت، و حق ویژهای برای پیروانِ دین و ایدئولویی خاصی.
۳. جدائیی سیستم آموزشی و علمیی کشور از مرجعیتِ دین و ایدئولوژی، به معنای جهتپذیریی محتوای آموزشی و علمیی کشور از دین و ایدئولوژیی خاصی. ما از آموزشِ علمیی تمامیی ادیان و ایدئولوژیها، بدونِ تبعیض، و با توجه به جایگاهِ تاریخی و اجتماعیشان، در سیستمِ آموزشیی کشور، استقبال میکنیم.
۴. فعالیتِ آزادانه و بدونِ محدودیت تمامیی پیروانِ ادیان، مذاهب، و ایدئولوژیها، و…، در چارچوبِ قانونِ اساسی، در نهادها، سمنها، سازمانها، احزاب، و…، بر اساسِ باورشان، و اجازهی شرکت در تمامیی انتخاباتِ کشوری، با حفظِ هویتِ مذهبی و ایدئولوژیکِ خویش، و دستیابی به بالاترینِ مقاماتِ کشوری.
حزب آرمان شریعتی، در رابطه با مجلسِ ملی، در معرفی و کاندیدا کردنِ افراد جهتِ نمایندگی، هم از درونِ حزب، و هم از برونِ حزب، نقد و بررسیی نظام و شیوهی انتخابات، بررسیی میزانِ هماهنگیی روشِ انتخاباتی با موادِ قانونِ اساسی، و حضور در مجلسِ ملی جهتِ دسترسی به دقیقترین و بهروزترین منابعِ اطلاعاتی و آماریی کشور، و همراهی با دیگر نمایندگانِ مردمی برای تدوینِ قوانینی در راستای منافعِ ملی، منافعِ تودهی مردم، و تحققِ تدریجیی آرمانِ “عرفان، برابری، آزادی”، حضوری فعال خواهد داشت.
حزب آرمان شریعتی، بر این باور است که، با توجه به وجودِ نظامِ طبقاتی، نظامِ مردسالاری، عقبماندگیی تاریخیی زنان، سیستمِ حقوقیی ضدِ زن، و…، امکانِ دستیابیی زنان به کرسیهائی که حقِ آنان جهتِ تعیینِ سیاستهای کلانِ کشوری است، وجود ندارد (منظور نظامِ کنونی نیست، نظامی است که بلافاصله پس از پیروزی شکل خواهد گرفت). لذا، حزب آرمان شریعتی، ضمن باور به شایستهسالاری، با توجه به موقعیتِ ناعادلانهی زنان، از نظرِ جایگاه و وزنِ سیاسی، تا زمانی که این ساختارِ تبعیضآمیز از میان نرفته است، سیاستِ پارلمانی خویش را بر ترویجِ رویکردِ “تبعیضِ مثبت”، به نفعِ زنان، گذاشته، و تنها به معرفیی کاندیداهای زن، چه از درون و چه از برونِ حزب، خواهد پرداخت، و واردِ سیستمِ به ظاهر دموکراتیک، اما تبعیضآمیز، نخواهد شد. پیشنهادِ حزب در فعالیتهای پارلمانی، تعیینِ سهمیهای حداقل ۳۰ درصدی برای زنان در مجلسِ ملی است، و آرمانِ حزب، فرارسیدنِ روزی است که، زنانِ ایرانی، جایگاهِ شایستهی خویش را، در این عرصه، کسب نمایند. هرچند که، هنوز هم، شاهدِ حضورِ نظامِ دیرپا و جانسختِ مردسالاری، حتی در پیشرفتترین کشورهای جهان هستیم.
حزب آرمان شریعتی، از اقلیتهای دینی، مذهبی، عقیدتی، و عرفانی، بیهیچ قید و شرطی، چه مذاهب توحیدی و چه غیرتوحیدی، چه با خدا و چه بیخدا، در “کسب” و “حفظِ” حقوقشان، به شرحِ ذیل، پشتیبانی و حمایت خواهد کرد. تلاش در راستای تحققِ این حقوق، بخشی از رسالتِ انسانی ـ اجتماعیی حزب است:
۱. آزادیی ساختِ مکانِ مذهبی. با قابلیتِ فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، مذهبی، آموزشی، و…، در قالبهای گوناگونِ: سخنرانی، مراسمِ عبادی، برپائیی همایش، جلساتِ “مذهبی، سیاسی، حزبی”، اجرای نمایش، ایجادِ کتابخانه، برپائیی شبِ شعر، تشکیلِ کلاسِ درس، اجرای موسیقی، و… با الزام به رعایتِ اصولِ قانونِ اساسی.
۲. آزادیی راهاندازیی شبکههای رادیوئی، تلویزیونی، ماهوارهای، و اینترنتی، برای فعالیتهای مذهبی و سیاسی، و…، با الزام به رعایتِ اصولِ قانونِ اساسی.
۳. آزادیی تغییرِ دین و مذهب، و نیز، خروج از هر دین و مذهبی، به وضعیتِ بیدینی، از سوی هر فردی از اقلیتهای دینی و مذهبی، بدونِ محرومیت از هیچیک از حقوقِ فردی و اجتماعی، و بدونِ توجه به دلیلی که آنان از دینی خارج شده، و یا به دینِ دیگری پیوستهاند.
۴. آزادیی سفر زیارتی و سیاحتیی پیروانِ ادیان و مذاهب، به کشورهائی که مکانِ مذهبی، یا مقدسِ آنان، محسوب میشوند، و حقِ اقامتِ موقت و دائمِ آنان در آن کشور، بدونِ هیچ محدویتی نظیرِ: لغوِ تابعیت، عدمِ صدورِ پاسپورت، صادر نکردنِ ویزا، ممنوعیتِ انتقال ارز، و غیره.
حزب آرمان شریعتی، بر این باور است که، امکانِ رسیدنِ به جامعهای سالم و انسانی، بدونِ دستیابیی زنان به حقوقِ طبیعی و انسانیشان، وجود نداشته، و افرادی که، دستیابی به این حقوق را، به فردائی نامشخص موکول میکنند، فریبکارانی بیش نیستند، که خود را، غمخوارِ مردم نشان میدهند. کانون آرمان شریعتی، بر این باور است که، امروز، شاخصِ میانِ نیروهای ارتجاعی و تحولخواه، باور به حقوقِ برابرِ زن و مرد است. امید آن که، زنانِ آزادهی کشورِ ما، با این شاخص، به عنوانِ اولین شاخص، و البته، نه تنها شاخص، به سنجش و ارزیابیی جریانات بپردازند.
۱. حقِ تعیینِ آزادانهی نوع و رنگِ پوشش برای زنان و مردان.
۲. ممنوعیت و جرم محسوب شدنِ هرگونه دخالت و اِعمالِ فشار از سوی دولت، پدر، برادر، شوهر، و…، در تعیینِ نوعِ پوششِ زنان.
۳. ممنوعیتِ اعمالِ پوششِ اجباری در ادارات، دانشگاهها، شرکتها، و…
۴. پذیرشِ تعیینِ یونیفورمی واحد برای دانشآموزان تا پایانِ دبیرستان، با شروط زیر:
الف) آموزش و پرورش حقِ تحمیلِ چادر، روسری، مقنعه، و… را، به عنوانِ بخشی از یونیفورم ندارد.
ب) دانشآموزان میتوانند روسری و مقنعه و… را همراه با یونیفورم استفاده کنند، و مسئولان حقِ ممانعت ندارند.
ج) طرحِ یونیفورم نباید طوری باشد که مغایرتی با عقایدِ مذهبیی موردِ قبولِ عرفِ جامعه باشد.
۵. ممنوعیتِ در اولویت قرار دادنِ نوعِ خاصی از پوشش در استخدامِ اداری یا هرگونه گزینشِ تحصیلی.
لغوِ قوانینِ ارتجاعیی لزومِ داشتنِ اجازهی شوهر برای: خروج از خانه، مسافرت، دریافتِ پاسپورت، و خروج از کشور.
۱. حقِ دریافتِ حقوقِ برابرِ زنان و مردان، برای کارِ یکسان. و مجرم شمرده شدنِ کارفرمایان و شرکتهائی که، در پرداختِ حقوق، به روشهای گوناگون، به زنان اجحاف روا میدارند.
۲. ممنوعیتِ اجرای هرگونه روشِ استخدامی، در ادارات و شرکتهای دولتی، بر اساسِ تبعیضِ جنسیتی، به هر بهانهای. و از میان برداشتنِ روشی که، مانعِ دستیابیی زنان، به مقاماتِ بالای اداری بوده است . روشی که، تاکنون، در تمامیی نظامهای گذشته، حاکم بوده است.
ما، حزب آرمان شریعتی، خواهانِ برابریی زنان و مردان، در مالکیتِ سرمایهی خانواده، هستیم. این مالکیت میتواند به دو صورت باشد:
۱. مالکیتِ برابر بر سرمایهی موجود در خانواده. که شامل سرمایهی همسران در پیش از ازدواج هم میشود.
۲. مالکیتِ برابر بر سرمایهی بهدست آمده در طولِ زندگیی مشترک، که شامل سرمایهی همسران در پیش از ازدواج نمیشود.
قانون میتواند انتخاب را به افراد واگذارد. یا یکی از این دو روش را برگزیند.
شرح : ما بر این باوریم که، در هر دو روش، امکانِ سوءاستفاده وجود دارد، و این امر، به بررسیی دقیقی، توسطِ کارشناسانِ این بخش، نیاز دارد. آنچه که اکنون موردِ نظرِ ما است، برابری در سرمایه است، به هر یک از دو روش فوق.
ما، با توجه به شرایطِ موجود در جامعهی ایران، خواهان اجرای این قانون، به شکلِ تدریجی هستیم. به روشِ زیر:
پذیرشِ مالکیتِ برابرِ زن و مرد بر سرمایهی خانواده. و تقسیمِ سرمایهی خانواده به طورِ مساوی، بینِ زن و مرد، با حفظِ حقوقِ فرزندان، در هنگامِ طلاق، در یک پروسهی ده ساله.
آغازِ این پروسه، با پذیرشِ نسبتِ ۷۵ درصد برای مردان، و ۲۵ در صد برای زنان، است. و کاهشِ ۵ درصدی از مردان، و افزایشِ ۵ درصدی به زنان، در هر دو سال. چنان که، پس از ده سال، به برابریی پنجاه ـ پنجاه دست یابیم.
این بخش، از اساسیترین بخشهای حقوقِ زنان است، که بیتردید، با مخالفتهای بیرحمانه و وحشتناکی از سوی نظامِ مردسالارِ حاکم بر فرهنگِ سنتی، و حتی مدرنِ ما، روبرو خواهد گشت.
حقِ برابرِ سیاسیی زنان با مردان، و حقِ انتخاب کردن و انتخاب شدن در تمامیی عرصهها، از جمله: رهبری، ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزارت، سفارت، و…
۱. ممنوعیت و جرم محسوب شدنِ ازدواج قبل از سنِ ۱۶ سال برای زن و مرد. و مجرم شمردنِ پدر، مادر، و هر فردِ دیگری که، افرادِ زیرِ ۱۶ سال را به عقدِ دیگری در آورد.
۲. لغوِ قانونِ ارتجاعی و مردسالارانهی لزومِ اجازهی پدر برای ازدواجِ دختران. در این رابطه، جهتِ حفظِ حقِ منطقی و انسانیی پدر و مادر، برای راهنمائی فرزندان، و جلوگیری از ازدواجهای نامناسب، بهتر آن است که، با تصویبِ قانونی، افراد (چه پسر و چه دختر) مکلف شوند که یک ماه قبل از ازدواج، بهطورِ رسمی، خانواده را در جریان ازدواج قرار دهند.
۳. پذیرشِ حقِ ازدواجِ زنان و مردان با هر فردی، به تشخیصِ خودشان، از جمله با افرادِ غیرِ ایرانی، پیروانِ مذاهبِ دیگر، پیروانِ ادیانِ دیگر، یا با افرادی که، به دینی باور ندارند. دولت و خانوادهی فرد، حقِ دخالت در این امر را نداشته، و تعیینِ شریکِ زندگی، امری خصوصی است.
۱. حقِ بی قید و شرطِ جداییی (طلاق) زنان و مردان از هم. بدونِ ضرورتِ ارائهی دلیلی برای جدائی. بدونِ دادنِ حقِ ویژهای به مردان. در این رابطه، دادگاه تنها ناظر و مرجعِ اعلامِ حکمِ طلاق، در طولِ حداکثر یک ماه از تقاضای یکی از طرفین، است.
شرح : در جهانبینیی توحیدی، هدف از زندگیی اینجهانی، عبارت است از “خداگونه شدن”، نه تلاش برای ادامهی رابطهی زناشوئیای، که مانع از رهائی و شدنِ انسانی است. و در نتیجه، هر زمان که انسان احساس کند، که هر نوع رابطهای (چه رابطهی دوستی، چه رابطهی زناشوئی، چه رابطهی کاری، و…)، مانعِ رشدِ انسانیی وی میگردد، باید در مسیرِ گسستنِ آن رابطه گام بردارد. شرایطِ اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگیی امروزِ جهان، زمینهی این رهائیی آدمی را، تا حدِ زیادی، فراهم آورده است.
لغوِ قانونِ مهریه، و بیارزش اعلام کردنِ هرگونه قراردادی که در این مورد بسته شده است. و لغوِ محکومیتِ مردانی که، به علتِ عدمِ پرداختِ مهریه، در زندان بسر می برند.
شرح : پرداختِ مهریه، نشانی از شیوارگیی زنان در طولِ تاریخ است. شیای که باید خریده شود، اما، به قیمتهای مختلف. شیای قابلِ خریداری، همچون کنیزان. نظامِ مردسالار، با سوءاستفاده از مقولهی پرداختِ مهریه، حقِ مالکیتِ زنان، بر نیمی از اموالِ مشترکِ بینِ زن و مرد را، سلب کرده است.
۱. حقِ برابر، و بدونِ قید و شرطِ زن و مرد در حضانتِ کودکان. برخورداری از تمکنِ مالی، هیچ حقِ ویژهای برای فرد ایجاد نخواهد کرد. ضمنِ پذیرشِ اولویتِ حضانتِ کودکان، تا سنِ ۷ سالگی، از سوی زنان.
۲. ممنوعیتِ خروجِ فرزندان از کشور، بدونِ موافقتِ رسمی و کتبیی همسر. کاری که، بسیاری از هموطنانِ ما را، در مهاجرتهای پس از انقلاب، به شدت آزرده است.
حزب آرمان شریعتی، ضمنِ ارتباط، و حمایتِ تبلیغاتی، قانونی، و معنوی، از جنبشهای مردمی و آزادیبخش، با توجه به تجربهی جنبشهای ارتجاعیی طالبان، و گروهِ القاعده، که ضرباتِ جبرانناپذیری را بر چهرهی انسانیی دینِ اسلام وارد ساختهاند، از هیچ جنبشِ به ظاهر آزادیبخشی در جهان، که مبارزهی تروریستی را، جهتِ نفیی استبداد، و استعمار برگزیدهاند، حمایت نکرده، و ضمنِ خودداری از هرگونه ارتباطِ حزبیی با آنان، به افشای ماهیتِ چنین جریاناتی نیز خواهد پرداخت. حزب، مرزِ کاملاً مشخصی را بینِ یک مبارزهی مسلحانهی تودهای، و یک مبارزهی تروریستی و انتحاری، که تجربه نشان داده است که قربانیان اصلیی آن تودههای مردماند، قائل است.
حزب آرمان شریعتی، با پذیرشِ حقِ هر کشوری، جهتِ دستیابی به انرژی هستهای، و حتی بمبِ هستهای، به این دلیل که بسیاری از کشورهای جهان دارای بمب هستهای میباشند، و نیز، این واقعیت که، برنامهی خلعِ سلاحِ هستهای، شعاری بیش نیست، در همان حال که، حامیی سیاستِ دستیابی و استفاده از انرژیی هستهای است، با هرگونه تلاشِ دولتِ ایران جهتِ ساختِ بمبِ هستهای مبارزه خواهد کرد.
حزب ما، با توجه به ارزشهای مذهبی و اخلاقی، و نیز، ضرورتِ تفکیکِ بینِ ملت و دولتِ مهاجم به کشور، بر این باور است که، ما هرگز مجاز به استفاده از بمبِ هستهای، در هر دو حالتِ تهاجمی و تدافعی، بر علیهِ ملتهای دیگر نیستیم. در هر حالت، حزبِ ما، با سیاستِ دستیابی به بمبِ هستهای، مخالف است. از نظرِ حزب، دستیابی به بمبِ هستهای، اتلافِ منابعِ مالی و تخصصیی کشور، و ورود به یک برنامهی غیرِاخلاقی و غیرِ انسانی است.
این بخش هنوز تهیه نشده است.
سلام.
اصول مرامنامه تان رو از اندیشه ی دکتر شریعتی استخراج کردید؟ تا آنجایی که من مطالعه داشتم معلم شهید در انتظار مذهب اعتراض ولایت فقیه رو به عنوان نظام سیاسی عصر غیبت معرفی می کنند و طبق مقاله اکبر گنجی با سکولاریسم موافقت ندارند. اتوپیایتان بسیار شبیه نهضت آزادی است. چرا در نهضت آزادی فعالیت نمیکنید؟
برداشت شما از شریعتی مبتنی بر شنیدهها است، و نیازمند شناخت کل دستگاه فکری شریعتی هستید. شریعتی در همان دهه پنجاه هم با حکومت مذهبی و روحانی مرزبندیی مشخصی داشته است.
ما سوسیالیست هستیم. و نهضت آزادی خواهان یک نظام سرمایهداریی ملی است. ما به دموکراسی شورایی معتقدیمُ و دموکراسیی پارلمانی را موقتاً تحمل میکنیم، و نهضت آزادی طرفدار دموکراسی پارلمانی است. و اساساً ما در بین نیروهای ائتلاف ملی _ مذهبی کمترین نقاط مشترک را با نهضت آزادی داریم.