برای آقا رسول که کارگر معلم است
نویسنده : تقی رحمانی
موضوع : ـــــ
برای آقا رسول که کارگر معلم است، و تقدیم به معلمان دربند، کمانگر و خاکساری :
رسول بداغی صریح و صمیمی است. او زاده کوهدشت لرستان و معلم ساکن اسلامشهر است. این عضو کانون صنفی معلمان ایران برای سومین بار از سال ۱۳۸۴ بازداشت شده و از شهریور ۱۳۸۸ بلاتکلیف در زندان است. آنچه از او به یاد دارم حدیث خیلی دور و خیلی نزدیک است. خیلی دور است چون من نه معلم بودهام و نه کارگر. خیلی نزدیک است برای اینکه او دردآشنای تجربی وضعیت معلمان و آموزش و پرورش به عنوان پایه تربیتی جامعه است. اما چرا کارگر، معلم است. اولین یا دومین باری که او را دیدم با آرامش و بدون حسادت خاصی میگفت من در اکثر این آپارتمانهای بلند و بالا ساکن بودهام. بعد ادامه داد که از دوران دبیرستان هم کار کرده و درس خواندهام. او می گفت راحتترین کارم کارگری ساختمان، آن هم برای سالیان طولانی بوده است. هیکل لاغر و تکیدهاش این ادعا را ثابت میکرد. اما بداغی فقط معلم زجرکشیده نبود. نگاه تجربی او بیشتر از سن و سالاش نشان میداد. رسول اعتقاد داشت حاصل نهایی کلاسهای درس آموزش و پرورش بسیار پایینتر از تلاشی است که خانواده، شاگردان، و معلمان انجام میدهند. او معلم منطقه اسلامشهر تهران بزرگ است. سخن گفتن او از سختی مضاعف معلمان و شاگردان جنوب شهر تهران نشان از تجربهی عملی وی در آموزش و پرورش دارد. فعالیتاش در کانون صنفی معلمان زبانزد خاص و عام است. او عمیقاً اعتقاد داشت در صورت قدرت یافتن کانون صنفی معلمان، بخشی از دغدغه این قشر زحمتکش حل میشود و در نتیجه تعامل این کانون با آموزش و پرورش است که امکان بالا رفتن کیفیت تحصیل در آموزش و پرورش فراهم میشود.
بداغی به فعالیت صنفی و اجتماعی ایمان دارد و به خوبی نسبت مثبت رفاه، شخصیت دادن، و طرف گفتگو بودن معلمان را با وزارت آموزش و پرورش با کیفیت یافتن نظام آموزشی توضیح میداد. ایستادگی، سماجت، و فعالیت او بهرغم بسیاری از موانع داخلی و خارجی برای کانون هیچگاه قطع نشد. رسول مذهبی و معتقد است اما در فعالیت صنفی برای همهی معلمان فعالیت میکرد. به عبارتی صفت مذهبیبودن به جای تنگنظری و خودی و غیر خودی کردن به او دریادلی میهد. تلاش وافرش برای رهایی فرزاد کمانگر، شاهدی بر مدعای ماست. این تلاش مشتی از خروار است. من به رسول بداغی همدل و نزدیک هستم، زیرا قدرت یافتن و به رسمیت شناخته شدن کانون صنفی معلمان را به معنای تقویت جامعه مدنی میدانیم. زیرا که ما به حذف اعتقاد نداریم، بلکه خواستار آن هستیم که حق همه به رسمیت شناخته شود.
این کارگر ـ معلم دردکشیده اما مقاوم و صبور بهدنبال حق طبیعی و مدنی خود و همکاراناش است. زندان ماندن او و امثال پاکساریها به معنای نادیده گرفتن حق مسلم چند صد هزار معلم است که خواستههای برحقی دارند که این خواستهها فقط رفاهی نیست. بلکه پذیرش شخصیت معلمان در راس آنها قرار دارد. آموزش و پرورشی که میخواهد فرزندان قوی و مستقل در جامعه تربیت کند، باید حقوق مدنی معلمان را به عنوان مربی شاگردان جامعه به رسمیت بشناسد. شخصیت دادن به شاگردان نیز مستلزم به رسمیت شناختن هویت معلمان است. نهاد مدنی معلمان، نماد این شخصیت است.
تعامل با کانون صنفی معلمان از سوی وزارت آموزش و پرورش اولین قدم در راه رشد معتدل نظام آموزش کشور است. دادن امتیازهای موقت رفاهی نمیتواند نظام آموزشی جامعه را به سوی کارآیی و خلاقیت هدایت کند. رسول بداغی داعیه تعالی نظام آموزشی را دارد و راهحل او انسانی و مدنی است و میخواهد که به عنوان معلم به رسمیت شناخته شود تا به نظام آموزشی احساس تعلق کند، تا در سایه این تعلق تعامل سازنده شکل گیرد.
حال پرسش این است که آیا جای رسول بداغی و دوستاناش در زندان است؟ زندانی کردن امثال رسول به معنای تهدید شخصیت مدنی چند صد هزار معلم آموزش و پرورش و حتی آموزش عالی است.
باز هم فراموش نکنیم که توسعه و رشد مستلزم آموزش و پرورش رشد یافته است. شاخص این رشدیافتگی با شخصیت دادن و شخصیت داشتن رابطه مستقیم دارد.
تاریخ انتشار : ۱۸ / اردیبهشت / ۱۳۸۹
منبع : سایت روزآنلاین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ