امروز راهبرد گرهگشا کدام است؟
نویسنده : تقی رحمانی
موضوع : بررسی پنج متدولوژی و بینش در میانِ اسلامگرایان
۱. اندیشه
نجات مسلمانان (ایدهٔ سیدجمال)، نجات اسلام براى نجات مسلمانان (ایدهٔ سراحمدخان، اقبال لاهورى و شریعتى)، نجات اسلام براى خلاصى از شر مسلمانان (نتیجهٔ ایدهٔ دکتر سروش و… یعنى بردن دین به عرصهٔ خصوصى و تفکیک دین به شیوهٔ امام محمد غزالى به پوست و محتوا، پوست براى عوام و روحانیون و محتوا براى اندیشمندان و عرفا و… )، عزت اسلام به وسیلهٔ عزت بخشیدن به مسلمین (ایدهٔ شبه سنتىها یا بنیادگراها)، نجات مسلمانان همراه با نجات اسلام راه میانهاى که باید امروزه به آن پرداخت (ایدهٔ طالقانى) از جمله راه حلهاى مطرح در جامعهٔ ما براى گشودن گرهٔ فرو بستهٔ عقب ماندگى جوامع مسلمان و جهان سومى بوده است که نیاز به بررسى و نقد دارند.
ویژگى کلى متدولوژى و بینش این ایدهها عبارتند از :۱ ـ ایدهٔ نجات مسلمانان (ایدهٔ عمل گرایانه) و باور به متدولوژى از عین به ذهن با نجات مسلمانان، دین آنان نیز تحول مىیابد. ۲ ـ نجات اسلام براى رهایى مسلمانان با باور به متدولوژى ذهن به عین، با ویژگى پراکسیسى، حرکتى از ذهن به عین و رابطهٔ میان “است” با “باید” یعنى رابطهٔ جهان شناسى با جهان بینى و دانش با ارزش و علم با عمل است. ۳ ـ ایدهٔ عزت اسلام و عزت مسلمین، اعتقاد به متدولوژى ذهن به عین به مردم براى اسلام، عزت بخشیدن به مسلمین، عمل گرایى است. ۴ ـ ایدهٔ نجات اسلام از شر مسلمانان (دین عرصهٔ خصوصى) معتقد به متدولوژى از ذهن به ذهن و بینش جدایى است از باید (یا جدایى جهان شناسى از جهان بینى) و تفکیک دانش با ارزش و علم با عمل است. ۵ ـ ایدهٔ نجات مسلمین (مردم) همگام با نجات اسلام با اولویت نجات مسلمین باور به متدولوژى عین به ذهن، با ویژگى پراکسیسمى رابطهٔ عین به ذهن و ارتباط “است” با “باید” (جهان شناسى با جهان بینى)، دانش با ارزش و علم با عمل و نظریه و مدل سازى از ایده و تلاش در الگوسازى فردى و جمعى است. محور بحث ما پرداختن به ایدهٔ دوم و سوم است و در عین حال نگاهى اجمالى به ۱ و ۵ و توجه به نیاز به پرداختن به ایدهٔ ۵ که پالایش شدهٔ ایدهٔ دوم و سوم است. به اعتقاد نگارنده جریان اول (ایدهٔ نجات مسلمین) به شکل اصولى بهسوى ایدهٔ دوم رفت و به شکل منفى خود، غیرمستقیم به سمت ایدهٔ عزت مسلمین سوق یافت. ایدهٔ دوم یعنى نجاتِ اسلام در قرائتِ مثبتِ خود مىباید بهسوى غلبهٔ ایدهٔ نجات مسلمین و نجات اسلام با اولویت نجات مسلمین در شرایط حاضر برود. اما ایدهٔ دوم در قرائت منفى خود بهسوى ایدهٔ نجات اسلام از شر مسلمین سوق یافت. در طول این نوشتار به تشریح دلایل خود مبنى بر درستى راه پنجم یعنى اولویتِ نجاتِ مسلمین خواهیم پرداخت.
۲. عمومی
نجات مسلمین (سیدجمال الدین)
بیدارى مسلمانان آرزوى سیدجمال الدیناسدآبادى بود که از مصر تا هندوستان را چون اودیسِه طى مىکرد و همچون سِیزِیف (از اساطیر یونانى) محکوم بود که هزاران بار در رفت و برگشت خود در میان این سرزمینها، در میان گوش روشنفکران، روحانیون و حاکمان، شیپور صوراسرافیلى بیدارباش را بدمد. سوداى نجات مسلمین او آرزوى بیدارى مسلمانان در جوامع اسلامى بود. وى عنصر مبارزه با استعمار (انگلیس) رشد بیدارى اسلامى و حتى ناسیونالیسم را با هم درآمیخت و عاقبت تکانى و شوکى به جوامع اسلامى وارد کرد. او پدر بیدارى جوامع مسلمان نام گرفت، اما در آخر عمر با ناله از ناکامىها در چنگال امپراتورى فرسودهٔ عثمانى گفت : “اىکاش بهجاى دویدن در میان دربارها در میان مردم مىدویدم”. ایدهٔ نجات مسلمین سیدجمال نقاط قوت و ضعف خود را دارد. از حرکت سیدجمال الدین انواع گرایشات و باورها و اعمال الهام گرفتند بهطورى که در مصر از محمد عَبدُه رفرمگرا و ضدخرافات در مذهب تا رشیدالرضا که شبه سنتى یا بنیادگرایى را باور داشت و رهبران جنبش ناسیونالیستى در مصر که عدهاى از آنان مذهبى نبودند، از سیدجمال متاثر شدند. در ایران از سیدمحمد طباطبایى که احمد کسروى آنرا روح پاک انقلاب مىخواند تا میرزا رضا کرمانى که ناصرالدین شاه را ترور کرد، هم سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین تا میرزا آقاخان کرمانى (در اواخر عمر) از سیدجمال تاثیر پذیرفتند. سیدجمال تلاش مبارکى کرد و نتایج خوبى گرفت اما کامیاب نشد. وى بنیانگذار بیدارى در جوامع مسلمان شد. سیدجمال الدین عملگرا بود و معتقد به اینکه اسلام به ذات خود ندارد عیبى، هر عیب هست از مسلمانى ما است. جمال الدین در گفتوگو با ارنست رنان فرانسوى از این ایدهٔ خود دفاع کرد. در نقد آثار سر سید احمدخان که متاثر از علوم تجربى مدرن به تفسیر قرآن پرداخته بود، بسیار عجولانه به برداشتهاى وى حمله کرد و مىگویند کتاب رد بر نیچرگرایى (طبیعت گرایى) را علیه تفسیر سر سیداحمدخان نوشت. سیدجمال الدین دلداده به جمهوریت و آزادى بود. اما در باب اندیشهٔ دینى اثرى مهم و دندانگیر به وجود نیاورد. عروه الوثقى در پاریس بیشتر حاصل تلاش شیخ محمد عبده مصرى بود که بعدها مجلهٔ المنار در مصر را با همکارى رشیدا لرضا بنیانگذارى کرد. در شاخهٔ بیدارى مسلمین و اسلام با باور حرکت از عین به ذهن (سیدجمال الدین) و ذهن به عین در هندوستان به وسیلهٔ امیرعلى و سر سید احمدخان در مصر و ایران و هند ریشه دوانید که بیدارى اسلامى در هند، در جهان سوم ناشناخته مانده است. سیدجمال الدین باور نداشت که باید تجدید نظر در دستگاه فکرى مسلمانى کرد. وى بیشتر به خرافه زدایى توجه داشت. اگر چه سیدجمال به متاثران از اندیشهٔ غرب هشدار داده بود که انطباق اندیشهٔ دین و تمدن دینى با علوم جدید، روش مناسبى نیست اما سیدجمال الدین با توجه به دیدگاه درست بیدارى جوامع اسلامى نتوانست تفاوت شرایط مسلمانان هند را که در هندوستان اقلیت بودند با مسلمانان جوامع دیگر که اکثریت بودند، در رابطه با استعمار انگلستان درک کند. سیدجمال الدین آتشفشان بیدارى اسلامى شد. آتشفشان، گدازههاى سوزان دارد. این گدازهها تا زمانى که سرد شود، زمان طولانى لازم دارد. نحوهٔ تلاش وى تا امروز ادامه یافته است. سیدجمال الدین پدر بیدارى اسلامى در جوامع مسلمان است. وى به تناسب روحیهٔ عجول و شتاب زدهاش، بىقرار بود و قصد یکپارچه کردن دنیاى اسلام در مقابل استعمار انگلیس را داشت. در این رویاى خود مسلمان و غیرمسلمان را چندان فرق نمىگذاشت و به مدل حکومت ملى یا حکومت جهان اسلام به شکل معینى نمىاندیشید. به عبارتى سیدجمال درصدد بیدارى بود، این بیدارى را از علما و پادشاهان هر کشور اسلامى در مقابل استعمار مىخواست که نتیجهٔ کارش مىتوانست آزادى و عدالت براى آحاد جامعه باشد. عمل گرایى سیدجمال الدین باعث مىشود که وى با تحریک دولت فرانسه علیه انگلیس عضویت در فراماسونرى براى ورود به مصر، رابطهٔ ناصرالدین شاه براى بهبود اوضاع مردم و مقابله با استعمار، گفتوگو و تشویق میرزاى شیرازى در دادن فتوا علیه انحصار تنباکو و تائید خلافت عثمانى بعد از ناامیدى در ایران و مصر براى رفرم امپراتورى عثمانى و مقابله با استعمار اقدام کند. آزادگى و عمل گرایى و شورانگیزى و درایت سیدجمال الدین زبان زد همگان است. او بانىِ ایدهٔ نجات مسلمانان است با متدولوژى عین به ذهن و تشویق خرافه زدایى از دین، مخالفت با استعمار (انگلیس) و خواهان پیشرفت مسلمین. راه سیدجمال الدین در مصر به وسیلهٔ چهرههاى ملى ـ سکولار و ملى ـ مذهبى دنبال شد، اما اولین کس که بر راه سیدجمال نقد آورد، شیخ محمد عبده بود. عبده سرخورده از شکستهاى سیاسى، از سیاست فاصله گرفت. حرکتى را آغاز کرد که نتیجهاش نهضت خرافه زدایى از دین ایجاد نسلى از روشنفکران مسلمان بود. شاگرد برجستهٔ سیدجمال حرکت از ذهن به عین را در برابر روش استاد برگزید و از راه انداختن تحولات سیاسى به نفع تغییر فکرى صرف نظر کرد و در زمرهٔ تنویر افکارگرایان قرار گرفت، اما همراه وى در مجلهٔ المنار که تبلیغ بنیادگرایى و احیاى خلافت بود رشید الرضا از تحول طلبى بهسوى بنیادگرایى (شبه سنتى) و احیاى خلافت رفت و المنار به راهى دیگر. جمال الدین از غرب الهام گرفت اما شیفتهٔ غرب نشد. در حالىکه بسیارى از روشنفکران معاصر وى شعار راه دیروز غرب راه امروز ما است را سر مىدادند. جمال الدین سینهٔ گشاده داشت و داراى تعصب و خشکاندیشى نبود، اما تعصب مذهبى داشت، اگر تعصب شریعت مآبى نداشت اما در آرا و اعمال سیدجمال الدین توجه به عزت مسلمین وجود دارد و هم نقد عقلانیت غرب و هم توجه وحدت جوامع اسلامى بدون توجه به تفاوت منافع سرزمینهاى اسلامى که گزینش یک جانبهٔ هر یک از ایدهها در برابر ایدههاى بیدارى پیشرفت و آزادى مسلمانان مىتواند توهم زا باشد. در میان شاگردان سیدجمال از چپ دموکرات تا سکولار ملى، از شبه سنتى (بنیادگرا) مانند رشید الرضا تا نوگراها مانند محمد عبده تا سید محمد طباطبایى مىتوان یافت.
۳. اندیشه
متدولوژى نجات اسلام براى مسلمین
اقبال و شریعتى متدولوژى پراکسیسى با اولویت ذهن به عین را برگزیدند، شریعتى دربارهٔ نقش متدولوژى بسیار دقیق و حساس بود. وى در ریشهیابى عوامل پیدایش رنسانس دیالکتیک عین و ذهن را بر مىشمارد، اما به دلیل شرایط خود از رابطهٔ ذهن به عین مىگوید. در اواخر عمر وى در توضیح نقش پراکسیسى با توجه به عینیت و عمل در مجموعهٔ معروف به جهتگیرى طبقاتى به ضرورت تعامل بیشتر عین و ذهن مىپردازد. در دو فصل اول اسلام شناسى تهران، شریعتى رابطهٔ جهان شناسى با جهان بینى و ایدئولوژى را بیان مىکند و معتقد است که از “است” یعنى اینگونه است، “بایدهاى” داوطلبانه اما اعتقادى بیرون مىآید. نسبت میان دانش و ارزش از نظر شریعتى نسبتى تبیین شده است. وى مرحلهٔ تحقیق را بىطرفانه مىداند اما از علم براى ارزشها سود مىجوید. اگرچه مسئولیتى در این دوره همانند مکتب فرانکفورت بر فلسفهٔ اثبات گرایى نقد وارد نمىکند که میان دانش و ارزش فاصلهٔ صورى ایجاد مىکنند. نسبت میان علم و عمل در دیدگاه شریعتى بسیار روشن است، او تئورى را براى عمل به مفهوم زیستن مىخواهد، اما عمل گرا به مفهوم ابن الوقت نیست. با توجه به چنین متدولوژى بینش شریعتى بهتر شناخته مىشود. شریعتى مشکل جامعه را جهل و ظلم نامید که اولى را پدر و بانى دومى مىخواند. اما هدف خود را مبنى بر اینکه با کمک آگاهى، ظلم را هدف قرار مىدهد. بینش شریعتى و روشنفکران مذهبى (نواندیشان مذهبى) بر پایهٔ دخالت دین در حوزهٔ عمومى بود و دولت دینى را باور نداشتند. روشنفکران مذهبى مطابق با باورهاى خود عملى دینى را باور داشتند اما ایدهٔ نجات اسلام براى نجات مسلمین رویکرد مثبت و تلاش گرایانه براى آباد کردن دنیاى مسلمان داشت. آباد کردن دنیا در رویکرد مثبت آن براى عدالت و آزادى بود و اخلاق مذهبى را در خدمت پیشرفت و آزادى قرار مىداد. طالقانى، بازرگان، شریعتى و بسیارى از روشنفکران مذهبى اینچنین زیستهاند. حمایت روشنفکران مذهبى از مشروطیت، از نهضت ملى و انقلاب اسلامى بر محور استقلال، آزادى و عدالت اجتماعى بوده و در این هدف در صف بندى دینى و غیردینى وارد نشده، بلکه ملاک را وحدت راهبردى با آزادی خواهان گرفته، اگرچه در مواردى دچار خطا در رفتار خود شدهاند. روشنفکران مذهبى در ایجاد انقلاب اسلامى موثر بودند، اما در استقرار آن نقش داشتند، اما در تثبیت حاکمیت بعد از انقلاب نقش نداشتند. دیدگاه روشنفکران مذهبى بعد از انقلاب بهسوى غلبهٔ بعد سیاسى بر بعد فکرى رفت. اما مبارزهٔ سیاسى مبتنى بر ایدههاى بلند و بالا قرار گرفت که آفت ناخواسته شعار نجات اسلام و براى نجات مسلمین را نشان داده. شعار نجات اسلامى بیدارى اجتماعى ـ سیاسى را باعث شد. اما بهسوى آگاهى فرهنگى پیش نرفت اما آگاهى اجتماعى ـ سیاسى بستر مناسبى بر رشد فرهنگى جامعه مىتواند باشد. شعار نجات اسلام جامعه را قدمى به جلو برد. ولى هر دورهاى آفات و دستاوردهاى خود را دارد. شعار نجات اسلام بعد از انقلاب دو رویکرد افراطى یافت؛ نجات اسلام به رویکرد برترى اسلام و نجات اسلام از شر مسلمین. راه حل میانهٔ معقول آن که نجات اسلام براى مسلمین را به شعار نجات مسلمین با توجه به نجات اسلام (طالقانى، سحابى و برخى از جریانات… ) خواستار بود. با توجه به شرایط زمانه که بهدنبال یکسره کردن و یک سویه دیدن مسائل بود به راه حلهاى معقول توجه نشان نمىداد. تئورى نجات اسلام براى رهایى مسلمین، در کوران انقلاب با سرنگونى رژیم پهلوى، بسیارى را دچار توهم کرد که مىباید به دنبال قدرت و عزت مسلمین و مقابلهٔ براندازانه با مخالفان و رقیبان بود و دیدگاه گرایش بنیادگرایانه (نه سنتى ـ نه مدرن) سر بیرون آورد که شعار عزت و قدرت مسلمین را سر مىدهد.
۴. اندیشه
عزت و اقتدار مسلمین از طریق اجراى شریعت
درحالىکه شریعتى نوید بیدارى اسلام انقلابى در میان جوامع مسلمین را مىداد در تندباد انقلاب گرایشى سر بیرون آورد که دیدگاه پرسشى براى حل مشکلات داشت و بدون رنسانس و بازسازى اندیشهٔ دینى، اندیشه و باور خود را کامل و درست مىدانست و اعتقاد داشت که ایران و جهان بعد از تجربهٔ رنسانس ـ مدرنیته بهسوى مذهب و آن هم مذهب اسلام خواهند آمد و یوسف گم شده به کنعان (دین شریعت ناب) بازخواهد گشت. دیدگاه عزت اسلام تئورى حاضر و آماده در اختیار دارد یا این چنین مىپندارد که تئورى آماده در اختیار دارد که شفاى دردهاى همهٔ مردم جهان است. پناه بردن در دامن سنتى که دنیاى جدید بىدلیل به آن پشت پا زده است، بهترین راه حل است. حال اینکه این سنت در دنیاى جدید، دیگر سنت نیست بلکه شبه سنت است، خود بحثى مفصل مىطلبد. متدولوژى شعار عزت و اقتدار مسلمین مشخص است. شریعت دینى مبتنى بر اصولى است که این اصول که از عقل سنتى (ارسطویى یا… ) الهام مىگیرد، کاراتر از عقل مدرن است و علم جدید اخلاقى را باور ندارد. اما علوم قدیم با اخلاق دینى آمیخته است؛ دانش در خدمت ارزش باشد، منتهی یک ارزش درست وجود دارد. بینش شعار عزت و اقتدار مسلمین مبتنى بر برترى دین اسلام شریعت گرا بر تمام دنیا است. دیدگاه شبه سنتى (نه سنتى، نه مدرن) یا بنیادگرا اعتقاد به دو دنیاى اسلام و دنیاى کفر دارد. دید انترناسیونالیست اسلامى را در برابر جهانى شدن مطرح مىکند، بیشتر به منازعه با جهان مىاندیشد تا تعامل، اندیشه و باورهاى مدرن را دشمن مىپندارد تا رقیب یا رفیق. این گرایش در جهان میان اهل سنت بسیار سختگیرتر است که نماد برجسته آن سازمان القاعده و طالبان در افغانستان و جماعت اسلامى در پاکستان و… است. در میان شیعهٔ اثنى اعشرى، گرایش عزت اسلامى با طرح شعار حکومت اسلامى بهدنبال تحقق جامعهٔ شریعت گرا و طرح جهانى شدن عزت اسلامى با محوریت باورهاى خود است. تئورى جنگ تمدنها بهترین محمل براى رشد گرایشات بنیاد گراى غربى در شکل سکولار یا مذهبى با گرایشات شبه سنتى یا بنیاد گرا در جهان اسلام است که رابطهٔ تمدنها را به جنگ تمدنها مىکشاند. چون اندیشهٔ شبه سنتى بهعنوان مخالف دنیاى معاصر، با شیوهٔ نقد کمبودهاى اندیشهها و دستاوردهاى مدرن بدون ارائهٔ مدلى اثباتى، به ضعف آن هجوم مىبرد. این هجوم در جوامع غیر پیشرفته که در پروژهٔ مدرن سازى و نوسازى موفق نبودهاند، گیرایى دارد و جوامع بحرانى این کشورها را دچار تحولات مىکند. اما در مرحلهٔ اثبات جریان مزبور فرمولى براى بهبود اوضاع ندارد. شعار عزت و اقتدار مسلمین بیشتر به دنبال کشمکش و ایجاد بحران در دنیاى معاصر است تا توانایى براى حل مشکلات دنیاى مدرن که مدرنیتهٔ کشورهاى غربى و مدرنیسم کشورهاى غیر غربى را در بر مىگیرد. ولى باید توجه داشت که شبه سنتىها محصول ناکامى حکومتهاى سکولار و لائیک غربزده جوامع خود هستند، که در پروژهٔ مدرن سازى جوامع خود شکست خورده و هم محصول بىاعتنایى و غارت جوامع و کشورهاى پیشرفته در برخورد با جوامع و کشورهاى جهان سوم و بهخصوص جوامع مسلمان مىباشند.
۵. اندیشه
شعار نجات اسلام از شر آباد کردن دنیاى مسلمین
از درون طرفداران شعار عزت و اقتدار مسلمین جریانى بیرون آمد که به قصد اصلاح و طرح انواع پروژههاى ناتمام مانند حکومت دموکراتیک دینى، جامعهٔ دموکراتیک دینى، شریعت حداقلى و ایمان حداکثرى در نهایت به باور به دین در حوزهٔ خصوصى رسید و با مخالفت با ایدئولوژیک کردن دین، دین را سبکبال کرد تا دین از شر آباد کردن دنیاى مسلمین خلاصى یابد. اندیشمندان این نظریه پیشتر از حامیان و مدافعان شعار عزت و اقتدار مسلمین و به شدت ضد مدرنیته و غرب ستیز بودند. اینان بعد از عدم کامیابى جریان شبه سنتى یا بنیاد گرا در بهبود اوضاع جامعه به آموزشهاى نظرى سابق خود باز مىگشتند و برخى از آراى جدید اندیشمندان غربى که پیرو فلسفهٔ تحلیلى انگلیسى مشرب و تفکرات لیبرال بودند را پذیرفتند. متدولوژى حامیان شعار رهایى اسلام از شر مسلمین یا دین در عرصهٔ خصوصى حرکت از ذهن بهسوى عین با اولویت به مسائل ذهنى و گرایش به فلسفه و بهخصوص فلسفهٔ تحلیلى است و اعتقاد به جدایى است از باید یا جدایى میان جهان شناسى با جهان بینى و جدایى دانش از ارزش با توجه و عنایت به دیدگاههاى کارل پوپر در اینباره و پافشارى بر جدایى علم از عمل و فقدان نگاه پراکسیس هستند. نگاه عارفانه به دین و برترى آن بر دین معرفت اندیش و برترى دین معرفت اندیش به دین مصلحت اندیش که این آخرى دین مردم و روحانیون و روشنفکران مذهبى طرفدار ایدئولوژى را سطحى قلمداد کردند. دین مصلحت اندیش نسبت به دیدگاه دومى اولى آخرین دیدگاه این تفکر است. بعد از بردن دین به حوزهٔ خصوصى، تکاپو براى ایجاد اخلاق در جامعه و اخلاق قدرت براى رام کردن قدرت که دکتر سروش آنرا طرح مىکند از جمله مسائل بحث برانگیز است. اگر انسانى دینى است و در حوزهٔ خصوصى دیندار است، در حوزهٔ عمومى باید از کدام اخلاق استفاده کند تا اخلاق دینى او در اخلاق مدنى وى دخالت نکند؟ نتیجهٔ این اقدام غیر ممکن، به دو نوع رفتار مىانجامد. یا اینکه وى از اخلاق متاثر از دین خود و ارزشهاى حاصل از آن سود مىجوید و در نتیجه ارزشهاى دینى در حوزهٔ عمومى وارد مىشود که این نوع اقدام متناسب و طبیعى است، رویکرد دوم بسیار پر دام و بلاست که جامعهٔ ما امروز به آن مبتلا است. جریان و اندیشمندانى در عین اعتقاد فردى به مذهب و باور به دین در حوزهٔ خصوصى، در حوزهٔ عمومى از علم سیاست سود مىبرند که این علم براساس سود و منافع فردى یا جمعى است، نتیجهٔ این بینش رفتن بهسوى باورها و دیدگاههایى است که با ارزشهاى مذهبى تعارض دارد.
انتخاب اخلاق قدرت از سوى افراد و جریانات مزبور منجر به سقوط ارزشهاى انسانى در اعمال آنان مىشود. فرو افتادن در روشهاى سودجویانه و مصلحت اندیشانه مخالف منافع مردم را موجب مىشود که شاهد چنین رفتارى با دیگران در بین برخى از جریانات متاثر از آراى دکتر سروش هستیم. ایدهٔ سبکبال کردن دین که به بىاثر کردن دین ختم مىشود به تعارض شگفتانگیز در جامعه منتهى مىشود. اگر دین به حوزهٔ خصوصى رانده شود فرد و جمعهاى دوگانه خواهیم داشت که در رفتار خصوصى خود دینى و در رفتار اجتماعى خود تابع قدرت اخلاق مىشوند که نتیجهٔ آن خلق فرد و جمع و جامعهٔ دوگانه و آشفته است اما خطرناکتر آن است که با سبکبال کردن دین و بردن آن به حوزهٔ خصوصى است اما مردم در حوزهٔ عمومى باور و ارزشهاى دینى را دخالت مىدهند، نتیجهٔ چنین اقدامى موجب مىشود که روشنفکران دینى از جامعه منفک شوند و بعد از مدتى رابطهٔ خود را با جامعه از دست بدهند، چون جامعه همچنان در حوزهٔ خصوصى و حوزهٔ عمومى باور و ارزشهاى دینى را دخالت مىدهد، در نتیجه این روشنفکران دینى در حوزهٔ خصوصى دیندار و در حوزهٔ عمومى به علوم روز بدون تکیه بر ارزشهاى دینى تکیه مىکنند، هم از جامعه جدا افتاده و هم از تولید نظر دور مىشوند، چون دیگر نمىتوانند از بخش ارزشها و باورهاى خود براى اندیشهسازى و تولید نظر که همان مذهب است، استفاده کنند و بیشتر به مترجماندیشههاى غربى اقدام مىکنند که با شرایط جامعهٔ ما همخوانى ندارد. از این نوع افراد که دچار چنین آفتى شدهاند، در حوزهٔ عمومى دیگر نسبت به باورها و ارزشهاى مذهبى پیدا نمىکنند و بیشتر مترجم آراى اندیشمندان خارجى هستند. اندیشههاى پوپر، جان راولز، جان هیک و… به وسیلهٔ ایشان تکرار مىشود. ولى خطرناکترین نتیجهٔ این تحلیل متاثر از دیدگاه امام محمد غزالى آن است که سپردن دین به دست متولیان رسمى آن و سود بردن عارفانه از دین در ملکوت خود است. بهطورى که برخى از چهرههاى شاخص این جریان معتقدند که روحانیون مدافع اسلامیت و روشنفکران مدافع جمهوریت آن شوند و این عقب نشینى روحانیون در حکومت مدافع اسلامیت و روشنفکران مدافع جمهورى آن شوند.
عقبنشینى مورد مزبور پایمال کردن ادعاى صدسالهٔ روشنفکران مذهبى است که معتقدند انحصار دفاع از اسلامیت در ید قدرت هیچ جریانى به تنهایى نیست. در چنین تفکیکى اندیشهٔ دینى و بازسازى آن در عمل از حوزهٔ روشنفکران دینى خارج مىشود. به گفتهٔ شیرین عبادى اگر میان اسلام و حقوق بشر تعارض ایجاد شود مسلمانان اسلام را انتخاب مىکنند. جریان مزبور دستاوردهاى متعارض با نام خود دینى روشنفکر دینى در جامعه به بار آورده و محصولى را به زمین گذاشته که بسیار تامل انگیزند، اگرچه دلانگیز نیست.
برخى از اندیشمندان این نظر به باورى سکولار رسیده، جمعى به باورهاى هایدگرى از مذهب که نوعى شهودگرى است در حوزهٔ اجتماعى و سیاست با اندیشمندان این گرایش به دلیل زیستن در حکومت دینى به لحاظ منافعى به نظام تعلق دارند و به دلیل عبور فکرى سکولار مىاندیشند و در تقسیم کار به روحانیون شبه سنتى حاکمیت حفظ اسلامیت و براى خود حفظ جمهوریت را توصیه مىکنند. جمعى از اندیشه ورزان این نظریه به جمهوری خواهى ناب باور دارند. مجموعهٔ این دریافتها از این گرایش فکرى نتیجهاش تهى شدن واژهٔ روشنفکر دینى از محتواى خود است و اثبات این باور سکولارها که واژهٔ روشنفکر دینى متناقض است. شعار بردن دین به حوزهٔ خصوصى در ایران غیرممکن است. مىباید به تفکیک نهاد دین از نهاد دولت اندیشید. میان کلام مسیحى و کلام اسلامى تفاوت از زمین تا آسمان است و از فلسفهٔ تحلیلى الهیات پرورده نمىشود. با این فلسفه مىتوان پرسش کرد و نقد کرد، زیر سئوال برد اما نمىتوان مقولهٔ مذهبى را ثابت کرد.
قسمت آخر:
اندیشه
شعار نجات مسلمین و اسلام (طالقانى، سحابى و… )
این شعار ویژهٔ امروز و شرایط حال است. اندیشهٔ دینى در جامعهٔ ما جلوههاى متفاوت یافته، نواندیش مذهبى (نوگرایى دینى، رفرم گرا، اصولى، شبه سنتى (بنیادگرا) و سنت گرا داریم. ) هر یک از این گرایشات داراى اندیشمندان و اندیشه ورزانى هستند که داراى نظر و اندیشهاند. در میان این گرایشات از حامیان دخالت دین در دولت تا دین در حوزهٔ خصوصى وجود دارد. به عبارتى نحله اندیشى دینى در حال پرورده شدن است، اما نه یک نهال، بلکه نهالهاى گوناگون. باید به این نهال پرداخت و آبیارى کرد. اما مىباید اندیشههاى معطوف به عمل را بیشتر از اندیشهٔ معطوف به ایده و نظر پروراند و به آن توجه کرد. اندیشهٔ دینى طرفدار آزادى و عدالت به ارائهٔ دستاورد و محصولى مثبت در عرصهٔ زندگى فرد و جمعى جامعه نیاز دارد. اقبال ـ شریعتى از تئورى چنین مىخواستند، حرکت ذهن به عین دراندیشهٔ نوگرایان دینى طرفدار دین در عرصهٔ خصوصى به حرکت ذهن به ذهن تبدیل شد. نقطهٔ شروع این ایده که تئورى قبض و بسط شریعت بود، در وادى بحثهاى فلسفى و انتزاعى فرو رفت و زمانى که به بحثهاى اجتماعى، سیاسى کشیده شد، در برابر بینش و روش فلسفهٔ تحلیلى سپر انداخته و تسلیم نوعى از لیبرالیسم غربى شده که با شرایط جامعهٔ ما همخوانى ندارد.
رابطهٔ این گرایش با اندیشههاى سیاسى ـ اجتماعى و غربى رابطهٔ تعاملى نیست، بلکه براساس تسلیم و وادادگى است. اما همزمان و حتى زودتر از تئورى قبض و بسط شریعت ایدهٔ توسعهٔ موزون و یا همه جانبه از سوى مهندس سحابى مطرح شد که حاکى از آن مسئله بود که بخشى از جریان روشنفکرى بومى ایرانى بعد از طى تجربهٔ انقلاب تمایل آنرا دارند که از مرحلهٔ ایدههاى کلان و دوران ساز اقبال و شریعتى بهسوى مهندسى کردن ایده و نظریه پردازى عملى و الگو سازى سوق بردارد. بهطورى که ایدههاى کلان و دوران ساز در مرحلهٔ اجرایى شدن نیاز خود را به جرح و تعدیل نمایان کرده بودند. حرکت از ذهن بهسوى عین، توجه ایدههاى معطوف به عمل و مفهوم کردن تئورى به معنى واقعى آن و فاصله گرفتن از برخى از کلى گویىهاى معمول از ویژگى این شعار بود که نجات مسلمین و بعد اسلام را هدف قرار داده بود و تلاش داشت که از ارزشهاى مذهبى در جهت ایجاد تلاش و کوشش در طرح سازندگى جامعه سود ببرد، به عبارتى از ارزشهاى دینى براى به کار آمدن براى زیستن دنیایى سود برده شود.
گوهر دین زرتشت، اسلام و پیام شریعتى و اقبال و بازرگان چنین بود : توجه به دنیا براى ساختن همراه با تلاش و کوشش که بر محور کم خواستن براى خود، بیشتر خواستن براى دیگران، تقدم منافع جمع بر فرد و رعایت منافع ملى در روند جهانى شدن و برقرارى رابطهٔ تعاملى با جهان بهجاى رابطهٔ ستیزجویانه از محورهاى توسعهٔٔ همه جانبه بود که مهندس سحابى در سال ۱۳۶۴ مطرح کرد. اما افسوس آنکه وى چندان به این تئورى جنبهٔ نظرى نداد و آنرا فَربه نکرد و از طرفى جریان روشنفکرى جامعهٔ ما به دلایل گوناگون به این بحث به اندازهٔ کافى توجه نکرد. بعد از جنگ دوم جهانى روند پیشرفت کشورها بر محور توسعهٔ برنامههاى توسعه شکل گرفته؛ پروسه مدرنیته خواهى به سبک تجربهٔ غرب در جوامع جهان سومى غیرممکن بود بعد از مدتها بهخصوص بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ روند بیدارى جامعهٔ ایران به مرحلهٔ مهندسى کردن ایدهها رسیده بود.
با طرح تئورى قبض و بسط شریعت این روند به ذهن گرایى مطلق کشیده شد که محصول مبارکى در پى نداشت. روند اصلاحات با پیشتازى این تفکر در سنگلاخهاى گوناگون گیر افتاد. شعار نجات مسلمین که نجات اسلام را در پى خواهد داشت با توجه به شرایط فعلى زمانهٔ ما بر محور طرح توسعهٔ همه جانبه ممکن است. به نحوى که مسلمانان با ارزشهاى مذهبى خود بتوانند هم ایدههاى معطوف به هدف و هم انگیزههاى لازم در خود و دیگران را بهوجود آورند. ادامهٔ شعار نجات اسلام براى رهایى مسلمین مىباید در شعار نجات مسلمین و اسلام با اولویت مسلمین (و جامعه) سمتوسو مىیافت چون بهاندازهٔ کافى ایدههاى کلى براى رهایى در جامعه وجود داشت. طالقانى از زندان تئورى و ایدئولوژى براى گروهها و سازمانهاى چپ سخن گفته بود. شریعتى بعد از آزادى از زندان بر رابطهٔ اندیشه و کار تاکید بیشترى کرد. بعد از انقلاب زمان مهندسى کردن ایدهها بود اما غلبهٔ دیدگاه عزت مسلمین که ایدهاى مُتوهم بود، بعد از نداشتن دستاورد کافى به ایدهٔ رهایى اسلام از مسلمین ختم شد که نتیجهٔ هر دو شعار معلوم و مشخص شد. شعار نجات جامعهٔ مسلمین با توجه به رشد تفکر و اندیشه با اولویت مهندسى و اجرایى کردن ایده این مزیت مهم را دارد که هر فرد و جریان را به وادى متوهم شدن بر برپایى عزت مسلمین قبل اینکه اقتدارى داشته باشند و هم فرد و جریان را به وادى جداافتادگى از جامعه نمىکشاند. راهبرد توسعهٔ متوازن براساس محورهاى عدالت و آزادى و رعایت منافع ملى فراگیر در روند جهانى مىتواند اندیشهٔ دینى در دو قلمرو فکر و عمل درگیر کند که نتیجهٔ آن ارائهٔ راه حلهاى عملى براى نجات مسلمین و بالندگى اندیشهٔ دینى باشد.
تاریخ انتشار : ۰۰ / ـــــ / ۰۰۰۰
منبع : سایت شاندل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ