مادران درد و انتظار
نویسنده : تقی رحمانی
موضوع : ـــــ
مادران! صف طویل همراه با درد و آه و خبرهای تلخ و رفتارهای سخت و تند و خشن بسیاری از شما را میشناسم. از طریق مادرم در صفهای ملاقات، برخی از شما، مرا میشناسید. همراه با آه و اشکهایی که از طریق اعدامهایی که با هم داشتهایم.
بیش از ۱۴ سال زندان کشیدهام و با بسیاری از اعدامشدگان در بندهای تنگ و تلخ و سخت زیستهام. هیچگاه بر سر کسی نزدهام، اما فراوان بر سرم زدهاند و میزنند.
شما در بیانیههایی که میدهید، از ظلم رفته بر خود میگویید. بیگمان حتی ذرهای از دردها و رنجهایی که بر شما رفته است را، هیچکس و هیچجیز، نمیتواند جبران کند، حتی اگر تاریخ به سال های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ بازگرددة که باز نمیگردد. انتقام از عاملان اعدام، تسکین میدهد، اما آراممان نمیکند.
درست است که نباید انسان عملگرا بود و گفت که مساله جامعه ما سالهای ۶۰ و ۷۰ شمسی نیست، اما اگر حوادث آن سالهای تلخ به درستی تجزیه و تحلیل شود آیا بخشی از راه دموکراسی هموار نمیشود؟ بیگمان میشود. همچنین نباید به دلیل درست دردهای گذشته، شرایط امروز را ندید و با آن همراه نبود.
مادران دردمند و خانوادههایی، که حتی نمیتوانستند اعلام کنند که بچههاشان اعدام شدهاند، امروز گشادهدست با مادر سهراب و ندا، … همکاری میکنند و همراه با آنان اشک میریزند. پس این مادران و همسران و فرزندان مهرباناند.
اما تجربه گذشته و مرور تاریخ کشورهای دیگر به ما میآموزد که: باید نگاهی همراه با مدارا، تحمل و تیزهوشی با شرایط جدید داشته باشیم. چرا که دموکراسی و مدارا در جامعهای ایجاد میشود که همه اقشار و اقوام و اصناف قبول کنند که حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
این را گاندی هندو مذهب، ماندلای مسیحی و پپه چپ اروگوئه ای (از رهبران تویاماروها که ۱۴ سال زندان کشیده است) میگویند. این تجربه مشترک بشری را باید ارج نهاد. من هنوز عاشق احمد شاه مسعود، چه گوارا، و میرزا کوچک جنگلیام. شریعتی، صمد بهرنگی، … را دوست دارم، اما ساختن ایرانی مدنی، نیاز به نگاهی جدید به روابط و مناسبات جامعه دارد، نگاهی که زنانه و مادرانه است.
مادران کرد ترکیه که فرزندانشان در ترکیه خائن و یاغی خوانده میشوند، مادران سربازان کشتهشده ترک که شهیدان ملی خوانده میشوند را به دیار بکر دعوت میکنند و بر گردن آنها گل میاندازند و از آنها میخواهند که مادران صلح باشیم. مادران صلح ترک و کرد، از دولت و پکک میخواهند که با یکدیگر جنگ نکنند.
مادران صلح، در جامعه ما هم، در حال شکلگیریاند. برخی از شما با آنها هستید. چرا نام فراگیر مادران و خانوادههای صلح را بر نگزینیم؟ و بر قدرت این نهاد مادران نیفزاییم. نهاد مادران صلح، با حضور همه شما خانوادههای قربانیان، قدرتمندتر میشود.
میدانم و میدانید که گذشت کردن بسیار سخت است. اما باور کنید که در چرخه انتقام و خشونت مرگ ظالمان محقق نمیشود، بلکه بازنده درویشان و مردم هستند. قدرتمندان در چهرههای مختلف زور دارند و آنان در فضای سبز و خاکستری بیشتر میکشند. در مواجهه قهرآمیز، پیروزی مردم، ماه عسل کوتاه خواهد بود و بعد تلخی به همراه دارد. مگر در انقلاب فرانسه و اکتبر شوروری چنین نشد؟
اغنیا زورمند هستند و با امکانات و استعداد فراوان توان تغییر چهره دارند. درویشان را چنین امکانی نیست. هر چه مبارزه سیاسی و مسالمتآمیز آرامتر شود، ضعیفان بهتر بهرهمند میشوند. در مواجهه خشونتطلب که قدرتمندان آن را طلب میکنند، بازنده اصلی مردم هستند. البته زمانی خشونت تحمیل میشود، اما نباید به استقبال آن رفت و به امید انتقام زیست. درست است که انسان را عشق و انتقام نگه میدارد، اما این بار، عشق، مروت، و امید را زندهتر کنیم. چون با زیستن همراه با انتقام، وارد بازی زورمندان و ظالمان شدهایم، که بازندهاش مردم هستند.
فراموش نکنیم که مبارزه طولانی با دشمن، بسیاری از خصلتهای دشمن را در طرف مقابل بازتولید میکند. این بازتولید فضا را برای تولید چرخه خشونت باز میکند. برای اینکه به وقایع و حوادث گذشته به شکل منصفانه نگاه شود و حاکمان قصههای دروغین از تاریخ گذشته نسازند، نیاز به جامعه باز یا نیمهباز است و همچنین وجود نگاههائی متفاوت که بتوانند گذشته را نه از دیدگاه برپایی دادگاهها، که با نگاه تاریخی و راهبردی بشکافند.
بیگمان به تناسب شرایط، از مجازات مجرمان سخن خواهد رفت. اما ای مادران درد و انتظار! ما نیاز به خلق فضای جدید داریم که جز با تحمل و مدارا و باور به اینکه چرخه خشونت را باید متوقف کنیم، به آن فضا نمیرسیم.
باور کنید! همانگونه که تاکنون بوده و خواهد بود، در صورت اصرار بر انتقام، باز فرزندان و نوههایمان مرغان عروسی و عزا خواهند بود.
مادر معینی را همه میشناسیم. او از سال ۱۳۴۰ تاکنون فرزند شهید، زندانی و تبعیدی داده است. تقاضای من این است که بیایید به جای خانوادههای جانباختگان، مادران صلح شوید. در این حالت، هر لحظه بزرگتر میشوید، که البته هم بزرگ و هم عزیز هستید.
دردها، آلام و سختیها هم میتوانند از انسانها، زنان و مردان بزرگی بسازند. منتها انسانهایی که پیامآور صلح و دوستیاند، باشکوهترند. باور کنیم که حتی اگر درویشان با خشونت بر ظالمان و اغنیا پیروز شوند، باز عدهای از درویشان ماهیت عوض میکنند و به نام درویشان بر ضعیفان ظلم خواهند راند. تاریخ آکنده از این وقایع است و به تعبیر شریعتی: ما قربانیان جنگهایی خواهیم بود که خود نمیدانستیم که چرا میجنگیم.
آرمان فرزندان شما عدالت و آزادی بود. شما با محبت، برای عدالت و آزادی، مسیری مدنی را تدارک ببینید. در جامعه بسته امکان مسخ طولانی حقیقت وجود دارد. باور کنید در صورت داشتن جامعه نیمهباز نام و یاد فرزندان و همسران و پدران شما، بیشتر و بهتر شکوفا خواهد شد.
مطمئن باشید که وجدان انسانها در جامعه نیمهباز، بدون انتقام، دادگاههای خود را برپا خواهد کرد. این سخنان از سر تجربه و درد، بعد از اشکها و آهها و نامرادیها و سختیهای کسی است که به شما میگوید که با برخی از عزیزان شما سالها زیسته و از آنها خاطره دارد. بیگمان آنان در سینه هایشان یک جنگل ستاره داشتند. رنگ این ستارهها به اجبار سرخ بود، و میشود سبزشان کرد. سبز زندگی و امید. سبز انسانی و ایرانی.
این یادداشت در پی خواندن بیانیه شماری از خانوادههای جانباختگان دهه ۱۳۶۰ نوشته شد.
تاریخ انتشار : ۱۱ / آبان / ۱۳۸۸
منبع : سایت روزآنلاین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ