تعامل مطالبات حداکثری و مطالبات توافقی
نویسنده : تقی رحمانی
موضوع : این مقاله را به سه زن فهیم ایرانی نیره توحیدی، ملیحه محمدی، و سهیلا وحدتی تقدیم میکنم
طرح مطالبات همه ایرانیان میانگین مورد توافق مطالبات را برای همکاری و اقدام مشترک جنبش سبز ضروری میکند.
طرح مطالبه مدنی ـ سیاسی به جای طرح کلانروایتهای دولتمحور مانند جمهوری ناب، اسلامی، سکولار، و سوسیالیستی در جامعه ما یک گام به جلو است.
مطالبهمحوری نشان از دقت و توجه دارد. اما همین مطالبهمحوری باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد، تا جوانمرگ نشود و موجب پشیمانی نگردد. معمول است که ایرانیان خوب شروع میکنند، اما زود تمام میکنند. و در نهایت بد نتیجه میگیرند.
جنبش سبز طرح مطالبات جریانات و اندیشههای اجتماعی را مطرحتر کرده است. این احساس که همه متعلق به جنبش سبز هستند و در باروری آن تاثیر داشتهاند، احساسی پسندیده است، در نتیجه، مسولیتپذیری نسبت به سرنوشت آن را بالا میبرد.
جامعه ما متکثر است، اما این تکثر سامانبندی نشده است، در نتیجه، امکان دارد جامعه متکثر در بزنگاههای راهبردی دچار تشتت شود. نتیجه تشتت راهبردی، شکست یا برتری یک جریان قدرتمند است که دیگران را حذف میکند. تجربه مزبور بارها در جامعه ما تکرار شده است.
از طرفی نباید این تکثر را نادیده گرفت و همه حق دارند خواسته خود را مطرح کنند و از حقوق مدنی خود بگویند. این شرط لازم همکاری و همدلی جامعه است تا شکفتن لالههای امید و زندگی میسر شود. جامعه ما دارای لایه های متکثر جدی است.
اصناف، زنان، و اقوام ایرانی خواستههایی دارند که به نظر نگارنده توجه به این خواستهها میتواند جامعه مدنی را شکل دهد. اما در جامعه ما جریانها و جمعهایی هستند که سکولار هستند و انواع گرایشهای مذهبی نیز در جنبش سبز فعال هستند.
مساله آزادی سیاسی و مدنی از نکات مهم و مورد توجه جامعه ما است. فقر و بیکاری، فاصله طبقاتی یا فقدان عدالت حداقلی، از جمله مهمترین مسایل این جامعه است.
امنیت سرمایهگذاری و ایجاد کار و موانع کارآفرینی از دیگر مشکلات جامعه ما است، که صاحبان سرمایه و کارآفرینان را تحت تاثیر قرار میدهد.
احترام به شخصیت فنآوران و متخصصان که فقدان آن باعث فرار مغزها میشود، از دیگر مسایل مبتلا به جامعه ما است.
مجموعه این مسایل را باید به درستی صورتبندی کرد، تا بار دیگر فرصتطلبان با ایجاد اختلافات فرعی یا غیرضروری، بر اسب مراد خودکامگی سوار نشوند.
در نظر نگارنده ایران سه عنصری و مدنی با دولت قانونمند (نه دینی، نه سکولار) و جامعه مدنی که نهادهای جنسیتی، اقوام، و اصناف، اعم از کارگر، فنآور و سرمایهدار بتوانند از حقوق خود دفاع کنند، در کنار احزاب میتوانند چشماندازی برای آینده ایران ارایه کنند.
اما در سپهر این چشمانداز و مشعل راه، باید نقشه راه را تدارک دید .نقشه راه به ما میگوید که طرح مطالبات همه جریانها شرط لازم است و باید شنیده شود، اما شرط کافی که کامیابی بیاورد، تحقق میانگین حداقلی خواستهها است که میتواند در مورد آن تفاهم صورت بگیرد. به عبارتی اگر جامعه ایران سکولار نیست، اما جمعهای سکولار فراوانی وجود دارد. اگر جامعه ایران همه آن کرد یا ترک و فارس نیست، اما قوم ترک و کرد هم وجود دارد. اگر جامعه ایران همه کارگر نیستند، اما کارگران هم وجود دارند. پس چه باید کرد؟ شرط لازم توان گوش کردن به مطالبات همه ایرانیان است. باید با دقت و سعهصدر مطالبات جریانات مدنی، اقشار اجتماعی، احزاب سیاسی، و شخصیتها را گوش کرد و منصفانه نقد و بررسی کرد و در نتیجه، فضای بدبینی و سوءظن به یکدیگر را کاهش داد.
اقدام بعدی تلاش برای رسیدن به حقوق پایه و مبانی است، که در صورت تحقق این حقوق هر جریانی حتی یک فرد میتواند به حقوق مسلم خود برسد.
میانگین خواستهها، منطقه مشاع همه نیروها و جریانهایی میشود که خود را ایرانی میدانند و برای اقتدار ملی دموکراتیک ایران دل میسوزانند. در صورت پذیرش این ویژگی، جریانها، شخصیتهای قومی، صنفی، جنسیتی، سکولار، مذهبی، چپ، و ملی میتوانند بیانیههای مشترکی بر روی مطالبات توافقی و میانگین و پایهای بدهند.
این اقدام میتواند به همبستگی و اتحاد جنبش سبز مردم یاری برساند و نوید تعاملی را بدهد که در نتیجه آن، بر بستر منافع ملی، در عین باور به تفاوتها، همبستگی مدنی و سیاسی وجود داشته باشد. این نوع همکاری باعث میشود جنبش سیز امیدوارتر به راه خود ادامه دهد و به تدریج راه دموکراسی در جامعه طی شود.
نیروهای ملی مذهبی، ادوار تحکیم، و تحکیم وحدت، کانون مدافعان حقوق بشر، شورای ملی صلح، کمیته انتخابات آزاد، و کمپین یک میلیون امضاء در سالهای اخیر تلاش کردهاند بر سر حقوق پایه مدنی و سیاسی با همه جریانات مواضع مشترک بگیرند. این تلاش در داخل کشور نتایج مثبتی به همراه داشت. میتوان این تجربه را بسط داد و گستردهتر کرد، و در عین وجود اختلافات، بر نیازهای پایهای مشترک تاکید فراوان کرد.
نیروهای مذهبی و مسلمان باید در این راه پیشقدم شوند و کاری کنند تا راه تفاهم باز شود. از نظر نگارنده، مذهبی بودن دو ویژگی دارد: ایمان به مذهب و دین که امری فردی است، اما تاثیر این ایمان در زیست اخلاقی در جامعه است. زیست اخلاقی پیامبرانه، ایثار حداکثر و مطالبه حداقل برای خود است.نتیجه این ویژگی، ایثار بدون منت برای دیگران است. پس به تاسی از روحهای بزرگ مذهبی باید چنین کرد.
باید از طرح مطالبات استقبال کرد و آنها را نقد و بررسی کرد و به هویتها احترام گذاشت. اما نکته ظریف اینجاست که باید بر سر میانگین موضع مشترک گرفت و اقدام هماهنگ کرد و حقوق اساسی همه را به رسمیت شناخت.
در میان مسلمانان و سکولارها در داخل و خارج، در میان اقوام ایرانی و در میان فعالان زن میتوان در چارچوب منافع ملی، حقوق اساسی و شهروندی ایرانیان، دیوار بی اعتمادی را فرو ریخت و افق جدیدی گشود.
با به رسمیت شناختن تنوع و تکثر و تاکید بر مطالبه حقوق اساسی و پایهای برای همه ایرانیان، جنبش سبز میتواند کامیاب شود. فراموش نکنیم طرح مطالبات به شرط توافق بر سر میانگین آنها میتواند توافق راهبردی و دورانساز را در جامعه ایجاد کند.
تاریخ انتشار : ۰۰ / ـــــ / ۱۳۸۸
منبع : ـــــ
ـــــــــــــــــــ