منوی ناوبری برگه ها

جدید

کدامین گسست؟!

 

سوسن شریعتی

 
 
 
نویسنده : سوسن شریعتی
 
موضوع : ـــــ
 
 
درباره‌ی این مقاله :
 
پس از چاپ سخنرانی خانم سوسن شریعتی دربارهٔ شریعتی‌ها به نام : “پدر ـ پسر، گسست یا تدوام” در روزنامه اعتماد، که با انتخاب تیتر نامناسبی همراه بود، خانم سوسن شریعتی مطلب زیر را برای در روزنامه اعتماد ارسال کرده است.
 
 
مقاله :
 
من هم مثلِ همه شنیده‌ام و خبر دارم که “گسست” امری است جذاب و به روز و هیجان انگیز‌تر از “تداوم”. گسست، دل را یک دله کردن است و خروج از یک بام و دو هوا، خروج از زیرِ سقفِ سنگین و فرتوتِ حافظه، سبکبالی است و موجبِ خلاقیت و شکوفایی تخیل؛ خلاص شدن از شرِ “می‌گویند” و به استقبالِ خیرِ “می‌گویم” رفتن.
 
شنیده‌ام و خبر دارم که “تداوم”، دغدغهٔ دیروز را یدک کشیدن است و ترس از عبور از مرزهای مستقر. مشروعیتِ خود را از ریشه‌ها گرفتن. وفاداری است و در نتیجه هراس از خود ـ بسندگی. با علم به همهٔ این شنیده‌ها و آگاهی از این خبرها که در شهر دهان به دهان می‌گردد، در سخنرانی‌ای دربارهٔ شریعتی‌ها : “پدر ـ پسر؛ گسست یا تدوام”، در ولایتِ خودم، مشهد، به مناسبتِ روزِ معلم بود یا سالگردِ درگذشتِ استاد شریعتی، گفتم و تازه با احتیاط و مبادا و مقدمه‌ای بسیار طولانی که علمای غربی بر آنند که : مدرنیته را هم با گسست می‌توان تعریف کرد و هم با تداوم.
 
آنهایی که می‌گویند گسست است، مقصودشان خروجِ انسانِ مدرن از زیرِ سقفِ حافظه است و نقدِ اُتوریته‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی. بندِ ناف را بریدن از امرِ قدسی و اعلانِ خودکفایی.
 
 
آنهایی که می‌گویند مدرنیته تداوم است، استدلالِ شان از این قرار است :
 
الف) ایدهٔ ترقی که ملکِ طَلقِ مدرنیته است، چیزی به جز همان ایدهٔ سکولارشدهٔ نگاهِ تاریخیِ خطیِ مسیحی نیست.
 
ب) ایدهٔ کرامتِ بشر، برگرفته از همان کرامتِ بشریِ مسیحی است.
 
پ) تفکیکِ عُرف از قدس نیز ریشه در تفکرِ مسیحی دارد و غیره و غیره. و نتیجه می‌گیرند که گسستی نبوده است به جز سکولاریزه کردن، یعنی همان عصری ساختنِ ایده‌های سنتِ مسیحی.
 
 
در این سخنرانی، این مقدمات را گفتم تا مثلاً نتیجه بگیرم که :
 
شریعتیِ پسر تداومِ پدر بود، بی‌آنکه مجبور باشد تکرارِ او شود. به دنبالِ خلقِ موقعیت‌های جدیدِ فهمیدن بود، بی‌آنکه پشت کرده باشد به میراثِ خود. همهٔ مولفه‌های موجود در اندیشه و روشِ پدر را در اندیشه و روشِ او می‌توان دید، اما جورِ دیگری چیده شده است و…
 
و البته اشاره کردم که :
 
این آرایشِ جدیدِ مولفه‌های قدیم، میسر شد به یُمنِ تجربهٔ یک گسست : تجربهٔ کویر، تجربهٔ حیرت و اضطراب. فروپاشیِ آن دنیای قدیم و هبوط به تنهاییِ تعلیق.
 
و بندهٔ محتاطِ محافظه کار، بلافاصله گوشزد کردم که :
 
البته شریعتی از بیابانِ حیرتِ کویری گذر می‌کند، تنهایی خودکفای انسانِ هبوط کردهٔ مدرن را به امیدِ یافتنِ ایمانی دوباره پشتِ سر می‌گذارد، اما همواره پُر تنش باقی می‌ماند، و از همین رو است که “سراسیمگی را نه صفتی در خود، بلکه خودِ خودش می‌داند”، و به همین دلیل است که می‌گوید؛” انسان، سراسیمگیِ میان غرب و شرقِ خویشتن است”.
 
وقتی دیدم به رغمِ این همه آکروباسیِ مثلاً نظری و احتیاطِ عرفی که نه باج‌ی داده باشم به مدِ روزگار، و نه امتیازی به سنتِ متصلبِ زمانه، روزنامهٔ اعتماد مطلبِ بنده را این گونه تیتر زده است : “گسستِ پدر ـ پسر”. فهمیدم که باز رو دست خورده‌ام از مدِ زمانه. همین است که این منِ از مد افتادهٔ دوستدارِ مدرنیته، اما مدرنیتهٔ تداوم، که همهٔ هَم و غم‌اش وفاداری است، و البته اتهام‌اش نیز، باز مجبور شدم اعتماد کنم به “ اعتماد” و امیدوار باشم، جایی ـ جوری این یادداشت را درج کند. فقط برای اینکه خوانندگانِ احتمالیِ آن سخنرانی، اینجانب را خیلی آلامد فرض نگرفته باشند. با تشکر.
 
مطالعه‌ی گزارش سخنرانی‌ی چاپ‌شده در روزنامه‌ی اعتماد
 
 
تاریخ انتشار : ۱۹ / اردیبهشت / ۱۳۸۷
 
منبع : سایت شاندل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : شروین یک بارedit
Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 5 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.