نهفتههای پدر
حمید شاكری : “كانون نشر حقایق اسلامی” مشهد را بیراه نیست اگر از جمله نخستین مكاتب روشنفكری دینی در ایران معاصر بنامیم. چه آنكه تاثیراتی كه این مكتب بر گروهها و نحلههای فكری و مبارزاتی ذیل آموزههای دینی بر جای گذاشته، بسیار چشمگیرتر و قابل تاملتر ازآن است كه قابل چشمپوشی باشد. در راس این كانون مردی قرار گرفته است كه علی شریعتی بعدها از او به عنوان “نخستین آموزگار” خود یاد میكند. استاد محمدتقی شریعتی پدر و استاد علی، دانشآموخته حوزههای سنتی علمیه بود و به دنبال قرائتی نوین از “حقایق اسلامی”، كه در آن روزگار نوعی بدعت محسوب میشد و البته نیاز جوانان تحصیلكرده اما مذهبی آن زمان بود. علی شریعتی اما در طی مسیر خود تا چه میزان متاثر از این مكتب نوگرای دینی و آموزههای پدر بود؟ به سراغ بازماندگان “كانون” در مشهد باید رفت و شرح این ماجرا را به روایت آنان بازخوانی باید كرد.
به خانه طاهر احمدزاده كه وارد میشویم این جمله از دكتر شریعتی در اتاق وی خودنمایی میكند، و البته عكسی از مسعود فرزند او. احمدزاده كه سالها در كنار استاد محمدتقی شریعتی در كانون به نشر حقایق اسلامی مشغول بوده است، این نكته را متذكر میشود كه “استاد مربوط به یك نسل و دكتر مربوط به نسل دیگری است”، اما بدون شك دكتر علی متاثر از آموزههای پدر بوده است.
احمدزاده به یاد میآورد كه :
احمدزاده معتقد است اگر دكتر هیچ اثری از خود باقی نمیگذاشت، جز یك اثر “مذهب علیه مذهب”، به رسالت خویش عمل كرده بود، و در آن نیز ردپایی از آموزههای پدر را میتوان یافت.
اما محمدجواد رحیمیان از دیگر فعالان كانون نشر حقایق اسلامی، ابتدا برایمان از چگونگی تاسیس این نهاد نوگرای دینی میگوید. او از “جامعه تعلیمات اسلامی” حاج عباسعلی اسلامی میگوید كه البته پاسخگوی جوانان آن زمان نبود و بنابراین جوانان كنجكاو و پرسشگر گرد استاد محمدتقی شریعتی جمع میشدند. وی آن دوران را اینگونه به یاد میآورد:
رحیمیان برایمان میگوید كه چگونه پس از تداوم این جلسات، عدهای از تودههایی كه اكثرا فرهنگی بودند، به استاد گرایش پیدا كرده و بدین ترتیب كانون نشر حقایق اسلامی در سال ۱۳۲۳ پا گرفت و اولین مرامنامه كانون در سال ۱۳۲۶ منتشر شد.
رحیمیان در پاسخ، ضمن اشاره به متاثر بودن دكتر از پدر و كانون، به مشی انقلابیتر و سیاسیتر علی شریعتی نسبت به پدر اشاره میكند و معتقد است كه محمدتقی شریعتی بیشتر مسائل فرهنگی و اعتقادی را دنبال میكرد و از مبارزات رادیكال و انقلابی پرهیز داشت:
به سراغ “حسین ادیبیان” رفتیم كه او نیز در زمره شاگردان استاد محمدتقی و دوستان دكتر علی شریعتی بوده است. ادیبیان البته دكتر را بسیار تحت تاثیر پدر میدانست و در این باره خاطرهای را برایمان نقل كرد:
ادیبیان معتقد است كه نمیتوان این تاثیرات را نادیده گرفت، چرا كه:
ادیبیان نگرش سیاسی دكتر شریعتی را نیز ریشهدار در افكار پدر میداند، و محمدتقی شریعتی را نیز فردی مبارز و سیاسی مینامد:
ادیبیان دیدار یاسر عرفات با استاد محمدتقی شریعتی را به یاد میآورد كه در منزل استاد در مشهد صورت پذیرفت و علت آن را علاوه بر طرفداری استاد از نهضتهای آزادیبخش و تفكر جهانی درباره مسائل اسلامی، در این میداند كه او پدر فرزندی چون دكتر علی شریعتی است كه در منطقه و دنیای اسلام یك چهره شناخته شده بود.
رمضانعلی شاكری كه از دیگر فعالان كانون نشر حقایق اسلامی است. حضور دكتر علی در “كانون” كه در آن ایام، نوجوانی كنجكاو و البته منزوی بود را به دوران “آرامش پیش از توفان” تشبیه میكند و بر این نظر است كه دكتر به صورت بالقوه تحت تاثیر آموزههای پدر و مكتب كانون قرار گرفت و هنگامی كه به فرانسه و دانشگاه سوربن جهت ادامه تحصیل عزیمت كرد، این تاثیر به صورت بالفعل درآمد:
از نظر رمضانعلی شاكری، حسینیه ارشاد مكانی است كه در آنجا دكتر علی شریعتی، ماحصل آموزههای دینی پدر و آموزههای علمی سوربن را به بهترین نحو منتشر كرد.
كانون نشر حقایق اسلامی در مشهد مكتبی از خود بر جای نهاد كه بدون شك در بارور نمودن جریان موسوم به روشنفكری دینی نقش اساسی ایفا كرد و پدر و فرزندی را به جامعه دینی ایران معرفی كرد كه جریانات فكری متعددی از آنها تاثیر پذیرفتند و آثار ماندگاری را از خود به یادگار گذاشتند. “كانون”، “استاد” و “دكتر” البته در اسارت زمان و عمر بودند و فرزند زمانه خویش؛ شریعتی دیروز قطعا متفاوت بود از شریعتی امروز، اگردر قید حیات بود. همچنان كه حیات او نیز ترجمان و تصویری از تحول بود. شریعتی نوجوان و دانشآموز پدر، شریعتی جوان و دانشآموخته فرنگ، شریعتی میانسال و سرد و گرم چشیده روزگار و تجربه دیده در زندان طاغوت و زندان جامعه.