شریعتی، نوآوریی راستین در چرخهی زمان
آیا میتوان شریعتی را در زمره شخصیتهای ممتاز، برخوردار از اندیشهای ماندگار و پیوندخورده با چرخه زمان قلمداد کرد و برای آن در تاریخ این قوم فصلی مستقل گشود؟ هر پاسخ ممکنی که در برابر این پرسش یا پرسش هایی از این دست قرار گیرد؛ نباید ما را از اعتراف به این واقعیت بازدارد که شریعتی در طول حیات فکری خود در جستوجوی حقیقت بود.
اما او در این جستوجوی مهم و بس دشوار ممکن است بیش و کم ره به خطا یا اشتباه برده باشد. این نکتهای نیست که از دیده او پنهان بوده باشد. چنان که در جای جای مجموعه آثار خود آنجا که نقدی عالمانه برگفته و نوشته یا فکر او رفته است، بر اشتباه خود اعتراف داشته، یا پیوسته خطا بودن آرای خود را ممکن و محتمل دانسته است.
همین ویژگی است که از او شخصیتی جست وجوگر، محققی پویا و دوستدار حقیقت ساخته است. مهم این است که او عمری را اندیشید، تحقیق کرد و به تاملات نظری در حوزه اجتماع، دین و تاریخ پرداخت و بی دریغ تمامی آن را به رشته تحریر یا به زبان گفتار کشاند و بی کم و کاست و با اشتیاق تمام به مردم زمانه خود عرضه کرد.
همین مهم او را بس که با توجه به دغدغه زمانه در بین نسل حاضر طرحی نو از اندیشه دینی درافکند و آن را در اینجا و آنجا بدون ترس و بیم به ارباب فکر و نظر عرضه کرد. شریعتی نوآوری راستین بود، چنان که تربیت راستین نیز دیده بود و این حقیقتی است که بیان زیبای “هگل” را به یاد میآورد که گفت؛ “نوآوری راستین تربیت راستین میخواهد.”
اما کار او فقط در این محدوده خلاصه نمیشد، او با عرضه اندیشههای خود جریانی را نیز تازه کرد، جریانی که با همه زمان ها؛ گذشته، اکنون و فردا پیوند خورد و درست از این زاویه است که میتوان چنین جریانی را در امروز و هر زمان دیگر دنبال کرد.
انگیزه اصلی در این جریان خواست حقیقت است، حقیقت خواهی و حقیقت جویی که شرط نخست آن طرح پرسش است. در این صورت لحظه به لحظه زندگی سرشار از شناخت تحقیق انتخاب و پذیرش مسوولیت است. آری نمیتوان در زمره این جریان فکری قلمداد شد و از فکر و اندیشه شریعتی سخن گفت مگر اینکه نسبت به این مقولات اساسی اعتنای جدی روا داشت و نمیتوان در ذیل این جریان فکری قرار گرفت و آن را در باور خود گنجاند. مگر اینکه به شرط تحقق آن توجه و اعتنای عملی داشت و بر سر آن هزینه کرد.
او به عنوان نمادی از این جریان فکری در سراسر عمر کوتاه خود همچون کاوشگران حوزه معرفت کوشید تا در مسیر حقیقت جویی و در حوزه شناسایی به بنیاد کاملاً یقینی دست یابد که به موجب آن ریشه خطا و ناراستی و هرگونه تعصب و تحجر و خام اندیشی را در پهن دشت معرفت، بینشها و باورها بخشکاند.
از این رو شک عالمانه را برگزید و آن را موتور محرکه بازجستهای نظری خود قرار داد. طرح این پرسش که آیا اندیشه او به کار اکنون و امروز ما میآید، پرسشی است مهم که اگر معطوف به جریان فکری و خطوط کلی سیر اندیشه باشد، پاسخ آری را به دنبال خود دارد. پاسخی که بر پایه این بازخوانی آثار و افکار او ممکن میشود، کاری که در آستانه ۲۹ خرداد به مناسبت سالروز رحلتش در گفتار و نوشتار کم و بیش شکل میگیرد.