منوی ناوبری برگه ها

جدید

شریعتی، ماندگار در آرمان، ایستاده در آستانه‌ی انقلاب

درباره شریعتی
فرزانه بذرپور

.

نام مقاله : شریعتی، ماندگار در آرمان، ایستاده در آستانه‌ی انقلاب
نویسنده : فرزانه بذرپور
موضوع : ــــــــــ
گروه‌بندی : موافقان _ تشریحی


جرس :

از حسرت‌های تاریخی‌ی نسل انقلاب، و آنانی که در انقلاب ۵۷ بودند، درگذشت شریعتی در آستانه‌ی انقلاب در سال ۵۶ بود. با این حال، شریعتی چهره‌ی حماسی‌ی سال انقلاب شد، و همراه با تصویرهای آیت‌الله خمینی، این عکس‌های دکتر شریعتی بود که بر دست راهپیمایانی که رژیم پهلوی را سرنگون کردند، پرچم‌وار برافراشته شد.

مقاله :

گرچه شریعتی در انقلاب ۵۷ حتی در ایران نبود، و کالبدش در زینبیه‌ی دمشق جا ماند، اما نمی‌توان از نقش بزرگ‌اش، حتی در ادبیات بنیانگذار جمهوری اسلامی، غافل شد. بیانیه‌ی “خون بر شمشیر پیروز است” آیت‌الله خمینی، رنگ و بوی گفته‌های کسی را داشت که در دمادم انقلاب به معلم شهید و معلم انقلاب شهره شد. فوت نابهنگام شریعتی در سال‌های پختگی‌اش، چه کار ساواک باشد، و چه کار بسته‌های سیگاری که دکتر از سر درد می‌کشید، شریعتی به انقلاب نرسید، و این سوال ماند که: اگر شریعتی مانده بود، انقلابیون و روحانیان با او چه می‌کردند؟

می‌دانیم که روحانیان و آنها که بعضاً در انقلاب ۵۷ به شورای انقلاب راه یافتند، از مخالفان استوارش بودند، ‌آیا شریعتی در دوران انقلاب منصبی می‌پذیرفت؟

شریعتی با ولایت فقیه، و آنچه در مجلس خبرگان قانون اساسی گذشت، موافق بود؟

شریعتی در قبال دولت موقت و بازرگان، که بارها او را تمجید کرده بود، چه می‌گفت و چه می‌کرد؟

با اشغال سفارت آمریکا، و وقایع خرداد شصت، چه طور؟ و از همه مهمتر، نظرش درباره‌ی آیت‌الله خمینی، که در فردای انقلاب “امام ” لقب گرفت، چه بود؟ و با جبهه و جنگ چه می‌کرد؟

با رهبری‌ی دوست همولایتی‌اش خامنه‌ای، که شریعتی او را از مشهد به تهران خوانده بود، و می‌گفت تاریخ اسلام گفتن‌اش را بیش‌تر از آنچه خود می‌گوید می‌پسندد، چه می‌کرد؟

شریعتی، اگر امروز در میان ما بود، ۷۴ سال داشت، و پس از این همه سال، و دگرگونی‌ی دنیا، و فرو ریختن بلوک شرق، نمی‌دانیم امروز چه می‌کرد؟ و این را هم نمی‌دانیم که، شاید بودن شریعتی، و نقش تاثیرگذارش، سیر تحولات را به جایی می‌برد که امروز‌مان به گونه‌ای دیگر باشد.

مسلمانی و مسئولیتِ انقلاب

ادبیات‌خوانده‌ی دانشگاه فردوسی مشهد، بیش از آنکه که دل به شعر ببندد،‌ آرمان‌اش ابوذر بود و اقبال لاهوری، و راهی می‌رفت که پیش‌تر سیدجمال و اخوان‌المسلمین مصر رفته بودند، و شیعه را به قامت یک حزب تمام‌عیار و ایدئولوژی‌ی مبارزاتی و باطل‌السحر مارکسیسم معرفی می‌کرد.

شریعتی در نزدیک به چهار سال سخنرانی در حسینیه ارشاد و کنار کاخ جوانان، که فرهنگ رسمی را ترویج می‌کرد، کاری کرد که مبارزان با رژیم پهلوی، اسلام را حربه‌ای مبارزاتی کردند، و ایدئولوژی‌ی مارکسیسم، که به علم می‌بالید، و حزب توده و فداییان خلق مبلغین غرایش بودند، عرصه را به جوانان شورمند اسلامی واگذاشتند.

مسلمانی و ترویج اسلام شیعی، که به گفته‌ی شریعتی، نه صفوی، که علوی بود، کار بزرگ شریعتی بود، که از روحانیت سنتی‌ی حوزه بر نمی‌آمد، و شور و شیدایی‌ی این جوان آمده از غرب، و پیوسته به حج، حتی روحانیت به‌روز معاصر خود را جای گذاشت.

علی شریعتی را مرتضی مطهری به حسینیه‌ی ارشاد آورد، اما سخنرانی‌های این مهمان، میزبان شمار بسیاری از جوانان دانشجو و سیاسی شد، که حسینیه‌ی ارشاد را بر محفل‌های مارکسیستی و منابر علماء ترجیح می‌دادند، و این شد که حسینیه‌ی ارشاد به نام شریعتی گره خورد، و نه حتی بازرگان و مطهری و بهشتی و فخرالدین حجازی.

اسلام به روایت شریعتی، طرح شورمندانه‌ی تاریخ صدر اسلام با قرینه‌سازی‌های این روزی بود. حسین، ‌زینب، فاطمه، یزید، امیه، و صفویه، همه، مرجع ضمیرشان را در همین امروز می‌یافتند، و اسلام‌شناسی‌ی شریعتی با استمداد از همان مفاهیم تازه‌ی مکتب‌های دانشگاهی و مبارزاتی غرب، خوانده و باز تولید می‌شد. لحن شورانگیز شریعتی این مجموعه را چنان بیان می‌کرد که مخاطبان حسینیه، خود را در یک چرخش تاریخی، در همان مسئولیتی می‌یافتند که ابوذر و سلمان و عدی بودند. مسئولیت، آن چیزی بود که مکتب می‌خواست، و درست همان چیزی که در سال شورمند ۵۷ رخ داد.

اتوپیای شریعتی تا همین مرحله را به خوبی تصویر می‌کرد، مسلمانی که قیام می‌کند، و کاخ ظلم را به معیت از حسین، که بار مسولیت را از آدم به ارث برده، بر دوش می‌کشد، و شهادت را می‌پذیرد.

انقلاب راز شریعتی بود، رازی که در تمام آثار او، که هنوز هم همان تب و تاب را دارد، هویدا است. تمرکز شریعتی بر انقلاب، و تغییر و دور بودن این قیام از نظر او، چندان فرصتی به او نمی‌داد تا از دنیای پس از انقلاب هم حرفی بزند، و شاید مرگ او در آستانه‌ی انقلاب، تقدیری بود تا شریعتی در همان آرمان بماند و بایستد.

یک سالِ انقلاب، و سی سال بعد از انقلاب

فضای شورمند دهه‌ی پنجاه، مبارزات مارکسیستی، و قدرت ایدئولوژیک شوروی، وضعیتی را ایجاد می‌کرد که جنبش‌های سیاسی در کشورهای تحت سلطه‌ی حاکمان طرفدار غرب، با یورش‌های جنبش‌های چپ مواجهه باشند. می‌توان گفت که گرچه در ایران و در همسایگی شوروی این حس چپ، عمیق و پر رهرو بود، اما شریعتی یک تنه، و در دهه‌ی پنجاه، با تبدیل بنیه اسلامی ـ شیعی‌ی جوانان ایرانی، روایتی از اسلام را عرضه کرد که عملاً رشد مارکسیسم در ایران را متوقف ساخت.

علی شریعتی بزرگ‌ترین ضربه را به مارکسیسم مبارزاتی و لیبراسیم لائیک وارد ساخت. از سوی دیگر، روایت شیعه با صدای شریعتی برای حوزه‌ی سنتی، و آن بخش از نواندیشان حوزه مانند مکارم شیرازی، مرتضی مطهری، مصباح یزدی، گران می‌آمد، و شریعتی متهم می‌شد که مبانی‌ی اسلام را نمی‌شناسد.

پس از انقلاب کتاب‌های شریعتی از ممنوعیت سانسور شاهنشاهی در آمد، و در هر کوی و برزن، به مثابه‌ی مانیفست انقلاب، دست به دست می‌شد. اما این‌چنین هم نماند، و به زودی مومنین سر رسیدند، و شریعتی‌زدایی از ارگان‌های انقلابی آغاز شد. نقد شریعتی در ابتدا از آنجا آغاز می‌شد که اصولاً روحانیان معتقد بودند که معمم نبودن شریعتی همان چیزی است که از پایه و اساس اندیشه‌های دکتر را دچار اعوجاج کرده است. البته در این میان سخنرانی‌های هولناک شریعتی بر ضد شیعه صفوی، و لحن گزنده و سر تا پا نفرت او از روحانیت صفوی و شیخ مجلسی، به عنوان یکی از ارکان روحانیت شیعه، از همان زمان زنده بودن شریعتی، ستیز بی‌صلحی را آغازید. آیت‌الله خمینی در این میان هیچ‌گاه سخنی به له یا علیه شریعتی نگفت، و همین شاید مانع می‌شد تا شریعتی به تمامی حذف شود. رهبر کنونی‌ی جمهوری اسلامی در سال‌های ریاست جمهوری از شریعتی بسیار یاد می‌کرد، و این یاد را البته با همان نقد بنیادینی، که شریعتی اشتباهاتی داشت، و باید کلام شعری‌ی او را با بتون آرمه‌ی مطهری آمیخت، تکمیل می‌کرد. البته سیدعلی خامنه‌ای این یاد را به کل در دوران رهبری به فراموشی سپرد.

در دوران پس از انقلاب هیچ نهاد رسمی در ترویج و نشر آثار شریعتی اقدامی نکرد، و حتی در برهه‌ای شریعتی و صدایش از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی پخش نمی‌شد. با این همه، کلام شعرگونه‌ی شریعتی در کویریات و اسلام‌شناسی او، در تمام دهه‌ی شصت و حتی در سنگر و جبهه حضور داشت.

روشنفکری دینی و اعلام انقضای تاریخی‌ی شریعتی

شریعتی در میان روشنفکران دینی پس از انقلاب رهروان بسیاری دارد، حسن یوسفی اشکوری از دل‌سپرده‌های روحانی‌ی دکتر شریعتی است، و در میان جبهه‌ی ملی مذهبی‌ها، شریعتی هم‌چنان مقبول و معروف است. اما نقد‌های روشنفکری دینی بر دکتر شریعتی کم نیست، و بنابر مقتضیات زمانه، و تغییر بنیادی‌ی روزگار، و بر آمدن حکومت دینی و مشکلات چنین حکومتی، روشنفکری دینی‌ی دهه‌ی هفتاد ایران، در پی همان سوال شریعتی که “چه باید کرد؟”، به مواضع و پاسخ‌های تازه‌ای رسید، که نقد شریعتی هم در همین راستا بود. عبدالکریم سروش، نماینده‌ی روشنفکری دینی‌ی دهه‌ی هفتاد، که سرآمد این ناقدان است، راه و روش شریعتی را، به دلیل ایدئولوژیک کردن دین، نمی‌پسندد. نقد‌های روشنفکری‌ی دینی بر شریعتی هم‌چنان مودبانه است، اما آنچه از روحانیت حاکم بر می‌آید، همانند همان روزهای زندگی‌ی دکتر، هنوز رنگ تکفیر دارد. مصباح یزدی از مخالفین دیرینه‌ی شریعتی معتقد است که اصولاً شریعتی راه را به بیراهه می‌رفته، و اسلام‌اش، همان‌گونه که محمدرضا شاه پهلوی می‌گفته، مارکسیست اسلامی است.

شریعتی در ۲۵ خرداد ۸۸

در راهپیمایی میلیونی ۲۵ خرداد ۸۷، باز هم عکس‌های دکتر شریعتی، بر دست راهپیمایانی که این‌بار نه به قصد انقلاب، که به نیت اصلاح آمده بودند، بالا رفته بود، و گفتار قصار دکتر هم‌چنان بر روی سایت‌ها و وبلاگ‌ها، نقش می‌بندد. فارغ از این‌که شریعتی چه می‌گفته است، و چه نسبتی با انقلاب اسلامی و جکومت بر آمده با آن دارد، به نظر می‌رسد مخاطبان امروز‌ی‌ی شریعتی، که با نسل هم روزگار او تفاوت عظیم دارند، یک آموخته‌ي بزرگ از شریعتی دارند، و آن هم “آزادی” است. شریعتی در جنبش اصلاحی‌ی مردم ایران، همانند انقلاب ۵۷، حاضر است، این‌که چگونه می‌توان اندیشه‌ی سی ساله‌ی شریعتی را به فراخور امروز قرائت کرد، چندان اهمیتی ندارد. مهم تلاش صادقانه‌ی شریعتی است برای پاسخ به پرسش‌هایی که انسان ایرانی با آن مواجه است، و این صداقت و شورمندی‌ی شریعتی است که هنوز خواهان و هوادار دارد.


تاریخ انتشار: ۲۹ / خرداد / ۱۳۸۹
منبع : سایت جرس

ویرایش : شروین ۲ بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − دوازده =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.