منوی ناوبری برگه ها

جدید

شریعتی از منظری دیگر

درباره شریعتی
احسان نراقی

.

نام مقاله : شریعتی از منظری دیگر
نویسنده : احسان نراقی
موضوع : ــــــــــ
گروه‌بندی : مخالفان _ انتقادی



یك تصور متضاد و متشتتی از شریعتی وجود دارد. به عنوان مثال من در زندان اوین كه بودم جوان‌هایی را دیدم كه عضو گروه فرقان بودند و سخت طرفدار شریعتی و از لحاظ روش، منحصراً به تروریسم اعتقاد داشتند. یعنی خیلی تند و تیز و هیجان‌زده بودند. چند سال بعد من به مشهد رفتم و با آقای طاهر احمدزاده آشنا شدم و خیلی خوشحال شدم از آشنایی با یك ا‌نسان به تمام‌معنی دموكرات‌منش و آزاده كه همیشه رعایت دیگران را به حد كمال می‌كرد. او هم، خود را متأثر از شریعتی می‌دانست. با این توضیح، آیا می‌توان گروه فرقان و آقای احمدزاده را یكی دانست؟

پس اینجا اشكال وجود دارد، یعنی برداشت‌های مختلفی درباره شریعتی دیده می‌شود. می‌توان گفت كه شریعتی دارای یك جنبه تهییجی است و یك ادبیات جالبی را طرح كرده است كه ما نمونه آن را در ادبیات فارسی نداشته‌ایم، یعنی ادبیات جذاب، دلكش و خیلی هیجان‌انگیز. البته نمی‌توان آن را آیین و دكترین و فلسفه دانست، بلكه یك سبك هیجان‌آمیزی است در نوشته‌های سیاسی. و ایشان نسل جوان ما و حركت انقلا‌ب ایران را از سال‌های ۴۲ تا ۴۷ بارور كرد.

شریعتی و مبارزه برای تخریبِ رژیم گذشته

شریعتی مرد مبارزه در تخریب رژیم گذشته بود، و بیشتر مطالبی را هم كه از دنیا گرفته است، مانند جریانات ویتنام و مبارزات فلسطین و…، برای تخریب رژیم شاه بوده است. ولی روش‌هایی كه او توصیه می‌كند در آن زمان، امروز قابل عمل نیست. مثلاً‌ او در نوشته‌هایش شیعه را تبدیل می‌كند به یك مكتب انقلا‌بی، در حالی كه به نظر من جنبه عرفانی شیعه بیشتر اهمیت دارد تا جنبه انقلا‌بی آن، و انقلا‌ب شیعه به آن صورتی كه او مطرح كرده است در قرن بیستم وجود ندارد. یا آنچه شریعتی در كتاب امت و امامت مطرح می‌كند به معنی دموكراسی نیست، بلكه امامت جنبه آسمانی دارد و امت جنبه زمینی. پس این ا‌مر، مخلوطی است از جنبه آسمانی و زمینی و اگر خوب نگاه كنیم، ساختار جمهوری اسلا‌می از افكار سیاسی شریعتی دموكرات‌تر است، چون جمهوری اسلا‌می بر پایه یك قانون اساسی ایجاد شده است كه معتقد به تفكیك قوا و آزادی احزاب و انواع آزادی‌های اجتماعی است. او ایده‌آل‌هایش مثل مبارزه با استبداد و استعمار جالب است، اما روش‌‌هایی را كه پیشنهاد می‌كند ما را به این اهداف نمی‌رساند.

و نكته دیگر اینكه شریعتی دو منطقه را مدل برنامه‌هایش قرار می‌دهد. یكی فلسطین كه تحت اشغال اسرائیلی‌ها بود و دیگری الجزایر كه تحت سلطه فرانسوی‌ها بود، در حالی كه وضع این دو كشور قابل مقایسه با ایران آن زمان نبود و شریعتی به این تفاوت‌ها توجه نمی‌كرد و فقط به فكر انقلا‌ب بود. و البته این را باید گفت كه او در دوره‌ای می‌زیست كه انقلا‌ب گفتمان مسلط بود. در آن زمان هنوز گورباچف ظهور نكرده بود تا علناً علیه میراث استالین قد علم كند. شریعتی حمله شوروی به افغانستان را ندیده بود و اینكه افغانستان مظلوم برای دفاع از خود به اسلا‌م تكیه می‌كند و از این مخاصمه بن‌لا‌دن سر بیرون می‌آورد كه با جنگ مستقیم با شوروی، با كمك آمریكا، تا حد زیادی موجب فروپاشی شوروی می‌شود، همان بن‌لا‌دنی كه پس از شكست شوروی، جبهه متحد اسلا‌می ضدامپریالیسم به وجود می‌آورد و كارش به انهدام برج‌های نیویورك در سال ۲۰۰۱ می‌كشد.

متاسفانه عمر شریعتی كفاف آن را نداد تا شاهد قیام لخ والسا رهبر سندیكای كارگری لهستان علیه شوروی باشد كه با كمك واتیكان (سازمان ارتجاعی به‌زعم شریعتی) منجر به فروپاشی سوسیالیسم در لهستان شد. یقیناً با آنچه ما از شریعتی دیدیم، او تصور نمی‌كرد روزی یك سندیكای كارگری عامل سقوط یك رژیم به اصطلا‌ح سوسیالیستی گردد. هم‌چنین راجع به چین هم او تصور نمی‌كرد كه یك حكومت ضددموكراتیك در چین، امروز رشد چشمگیری در مسائل اقتصادی به دست بیاورد و رقیب مقتدری در مقابل كشورهای بزرگ سرمایه‌داری گردد، و به همین علت تقابل سیاسی گذاشته‌اش با ابرقدرت‌های سرمایه‌داری تبدیل به مراودات و مناسبات جدید شده است و چین و روسیه هر دو وارد در جریان جهانی شدن سرمایه‌داری شده‌اند. یعنی طبیعی است كه این اتفاقات نتیجه پیچیدگی‌های دنیای امروزی است، یعنی اتفاقاتی كه اگر شریعتی در قید حیات بود یقیناً در چشم‌اندازهای جهانی او اثر می‌گذاشت.

تشیعِ صفوی و تشیعِ علوی

او می‌خواسته است از مبحث تشیع صفوی فقط یك بهره بگیرد و آن بی‌اعتبار كردن روحانیونی مثل “مجلسی” است كه به عقیده او، هم مبلغ خرافات بوده‌اند و هم با شاهان ارتباط مستقیم داشته‌اند. اصولا‌ً شریعتی به استقلا‌ل ایران و سوابق معنوی تشیع در ایران و بازگشت به تجدید خاطره ساسانی برای ایرانیان متوجه نبوده است. اگر شیعیان ولو به صورت اسطوره، همسر امام حسین را دختر یزدگرد سوم می‌دانستند، ناشی از این بوده است كه می‌خواستند اسلا‌م خودشان را از اهل سنت و شاید هم تاحدی از اعراب جدا كنند، هرچند كه تشیع به خودی خود اصالت دارد. بی‌جهت نبوده است كه در ایالا‌ت مختلف ایران جریانات شیعی به صور مختلف ظاهر شده است. بنابراین احساس قومیت مستقل ایران با توجه به تعالیم عرفانی صوفیه و بعد با تقویت زبان فارسی یك مجموعه‌ای را تشكیل داده است كه شاه اسماعیل و یاران او با تكیه بر این مجموعه تشیع را به صورت مذهب رسمی ایران اعلا‌م كرده‌اند و این مجموعه فرهنگی، سیاسی، و تاریخی را شریعتی در نظر نمی‌گرفته است و به دنبال عقاید او كه ضدیت با رژیم شاه بوده است، او می‌خواسته است همه جا روحانیت شیعه نظیر مجلسی را از وابستگان دربار معرفی كند كه در نتیجه بتواند روحانیت رسمی ایران را در زمان حاضر عقب‌مانده و مرتجع وانمود كند.

سخنِ آخر

در عین حال كه قلم شریعتی، قلمی جذاب و زیباست، اما در مواردی هم غلو و اغراق در آن به چشم می‌خورد. هم‌چنین برداشت‌های او بیشتر جنبه ادیبانه و عارفانه داشت و من معتقدم كه اگر الا‌ن در قید حیات بود، قسمتی از افكارش را مورد بازبینی قرار می‌داد. به نظر من آنهایی‌كه نوشته‌های شریعتی را مطالعه می‌كنند، برای آنكه بتوانند یك درك سالم و صحیح به دست آورند، مناسب است به تحلیل و تفسیرهای دكتر سروش هم توجه كنند. زیرا سروش سی‌سال بعد از دكتر شریعتی تجربه‌ها آموخته است و انسانی است كه به فرهنگ ایرانی و اسلا‌می وابسته است و صمیمانه به دكتر شریعتی علا‌قه‌مند است.


تاریخ انتشار : ۱۸ / خرداد / ۱۳۸۶
منبع : سایت رسمی دکتر شریعتی

ویرایش : شروین یک بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − هفت =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.