رازِ محبوبیتِ شریعتی، صداقتِ او بود
احمد قابل، پژوهشگر دینی، و از شاگردان آیتالله منتظری است، که بارها به اتهام انتقاد از آقای خامنهای محبوس و محکوم شده است. در سالروز درگذشت دکتر شریعتی، به سراغ احمد قابل رفتیم. این روحانی ۵۵ ساله، طلبهی جوانی بود که جذب شریعتی شد. او، به سختی، و علیرغمِ محدودیتهای حکومت شاه، سخنرانیها و آثار دکتر شریعتی را در حوزه پیدا میکرد و میخواند. احمد قابل میگوید: دکتر شریعتی به عنوان یک کنشگر سیاسی اجتماعی دینی، انسانی بود بسیار موثر، که نسل جوان را تحتتاثیر قرار میداد، و حتی آنها که مخالف بودند، از همین تاثیرش واهمه داشتند. او راز ماندگاریی شریعتی را “صداقت” او میداند، و اینکه کسی بود که برای منافع شخصی سخن نمیگفت.
ج : اگر ما قبول کنیم هر اندیشهای مبانی دارد، و هر کسی که تلاش کند که مبانی را اقتباس کند و یاد بگیرد و پیدا کند و بعد مجموعه افکارش را مبتنی بر آن مبانی کند، طبیعتاً او را فردی آگاه در آن اندیشه میکند. هر کس، بنابر توفقیقاش در شناخت آن مبانی، میتواند برتری پیدا کند، و کمبودها هم برای همگان قابل تصور است، و نمیتوان گفت که کسی فهم کاملی پیدا میکند. اگر کسانی مدعی شوند که فقط روحانی باید بود که مقصود دین را درک کرد، و مقصودشان این باشد که صاحبان این لباس و کسانی که در حوزه هستند حق اظهارنظر دارند، این ادعا غیر علمی است. اما اینکه تصور کنیم که هر کسی در هر تخصصی میتواند با فهمیدن چند مطلب یا مطالعات عمومی از مذهب و دین و افکار و اندیشههای دینی خودش را منسجم کند، این هم کار دشوار و غیرقابل قبولی است. در مجموع باید قبول کرد با توجه به فاصلهای که از صدر اسلام تا کنون گذشته، امروز دشوار شده که مبانیی دین را به راحتی فهمید، و نیاز به تلاش فوقالعاده دارد.
دکتر شریعتی در خانوادهای روحانی به دنیا آمده بود، و خودش هم کم و بیش منطق و اصول حوزه را یاد گرفته بود، یعنی آموزش گرفته بود از پدر یا حتی از محیطهای حوزوی. اما لزوماً خود دکتر شریعتی ادعا نداشت که به عنوان کارشناس شریعت مسائل را مطرح میکند. ایشان به عنوان یک شخص روشنفکر و دانشگاهی امده بود که نقش دین را از لحاظ جامعهشناسی مورد بررسی قرار دهد، و تواناییهای دین و روحانیان را بیان میکرد، و از اینکه دین به نفع مردم استفاده نمیشود، نگران بود. طبیعی بود که روحانیان را تحریک کند که نقش خودشان را درست انجام دهند. زبان آکادمیک شریعتی، و برخی داوریهای تند ایشان هم باعث آزردگیی روحانیان میشد. و موضعگیریهای تندی دربارهی ایشان میشد، و روحانیان سنتی مطالب عاطفی و تندی که نسبت به افرادی مانند مرحوم مجلسی میشد را بر نمیتافتند. من در آن موقع طلبهای جوان بودم، و کتابهای ایشان را با همهی محدودیتهائی که وجود داشت، و در حوزهها به زحمت یافت میشد، پیدا میکردم، و با کتابهای ایشان آشنا بودم. من در آن زمان طلبهای جوان بودم، و در حد اظهارنظر نبودم، اما احساس میکنم آثار مثبت ایشان هم انصافاً بسیار زیاد بود، و فرد موثری بود و افراد بسیاری را جلب کرد.
ج : مرحوم دکتر شریعتی به عنوان یک کنشگر سیاسی اجتماعی دینی، انسانی بود بسیار موثر، که نسل جوان را تحتتاثیر قرار میداد، و حتی آنها که مخالف بودند، از همین تاثیر واهمه داشتند، و اگر ایشان موثر نبود، ابداً به او توجه نمیکردند، و تعرض نمیکردند. مخالفان از جایگاه اجتماعیی شریعتی احساس خطر میکردند، و برخورد با دکتر هم مشکل بود، لذا برخی آقایان سنتی احساس خطر میکردند. از آن سو هم احساس خطر میشد با آن سستی که در بدنهی روحانی بود، و همکاری با فعالیتهای اجتماعی نمیکردند، و دکتر انتقاد میکرد از کسانی که این سستی را به عنوان دیانت مطرح میکردند. طبیعی بود که اصطکاک پیش میآمد، و دکتر هم حامیان خودش را داشت. دکتر شریعتی، در این سی چهل سال اخیر، هم مخالفان درشتی، و هم موافقان بزرگی، داشت. همینها که در حاکمیت بودند و هستند. آقای خامنهای، هاشمی، بهشتی، و مشکینی تلاش ایشان را میستودند. ممکن است با برخی برداشتهای دکتر هم مخالف بودند، اما میگفتند که نهایتاً اینها اشتباهاتی است که با گفتههای بعدیها حل میشود. یادمان نرود که در دههی ۴۰ و ۵۰ باید حرکت شریعتی ارزیابی شود، این آگاهیبخشیها در آن زمان و امکانات محدود مهم بود، و جامعهی امروز ما، با انقلاب ارتباطات امروزی، فرق اساسیای با آن جامعه دارد. جامعه رشد پیدا کرده، و میزان تحصیلات، نه لزوماً درک و فهم، بالا رفته است. من به نظرم میآید که، اگر ساحت علمی بحث، و ساحت سیاسی و اجتماعی آن، را جدا کنیم، به نتیجهی روشنتری میرسیم. از لحاظ علمی ممکن است که کسانی بگویند کمبودهایی به دکتر وارد است، اما این بحثها بعد از این است که زمان بسیاری گذشته است، و امروز بعضی آرمانها ضد آرمان شده است. اگر اینجا شما داوری کنید، درست نیست. از جبنهی سیاسی و اجتماعی، شریعتی بسیار موفق بود. مبانیی فکریی بسیاری از نحلههای روشنفکری، همان گفتههای شریعتی است. دکتر سعی میکرد تلاش کردن را به افراد یاد بدهد. او سعی میکرد با گفتار و رفتار وجوه مثبت انسانی را زنده کند. در صحنهی اندیشه سوالات منطقی مطرح کرد، و این نصف جواب است، و حرکت جامعه در مقابل سوالات خوب شکل میگیرد.
ج : آن نظریهی امت و امامت ناشی از باور رایج آن زمان بود، مرحوم آیتالله خمینی یکی از کسانی بود که از دوران جوانی به حکومت اسلامی میاندیشید، و نوشتههائی از ایشان به جا مانده از دوران جوانی، که هنوز شریعتی به دنیا نیامده بود. تصور حکومت اسلامی منتسب به خدا، پیشتر بود. معنا ندارد که این را به حساب شریعتی بگذاریم. ما در حقیقت اگر بخواهیم این دو تفکر را کنار هم بگذاریم، دکتر شریعتی ماجرای سال ۴۲ را به تمام وجود حس کرده بود، و معتقد بود که روحانیت میتواند متدینین را به تحرک وا میدارد. الان بعد از ۳۲ سال اگر دکتر را بخواهیم نقد بکنیم، و اینها را به حساب شریعتی بگذاریم، درست نیست. اگر برگردیم به سال ۵۶ و ۵۷، میتوان گفت که تجربهی ایران میتوانست برای مسلمانان دیگر عبرتانگیز باشد، و این تجربه را کسی نداشت. دکتر شریعتی را باید در همان زمان خودش مورد نقد و بررسی قرار داد.
ج : هر کسی که در انقلاب ۵۷ با امید آمده بود، و بخواهد بگوید که آن روزها چه میخواستند، بزرگترین مدرک ما از خواستهی مردم، شعار انقلاب، یعنی “آزادی، استقلال، و جمهوری اسلامی” است. در قانون اساسی هم آمده که بعد از خدا حق حاکمیت از آن ملت است. حالا بعد از اینکه قانون اساسی تغییر داده شد، و اصل ۵۷ ولایت مطلقه فقیه را اضافه کردند… به هر حال گروههای مرجع در سال ۵۷ تصور نیکی داشتند. اگر زمان انقلاب این را میخواستند، کسی تصور نمیکرد که چیز بدی است. آزادی که مردم میخواستند، آزادی بیان بود، نه بیبند و باری. اساس بحث بر این است که مردم آزادیخواه بودند، و مرحوم شریعتی هم همین را میخواست. مورد بعدی جمهوریت بود، که سلطنت در سابقهی خودش نماد استبداد بود، و مردم باید انتخاب کنند که اگر اشتباهی کنند، میتوانند بعد چهار سال جبران کنند. متاسفانه با فاصله کمی تا پیروزی انقلاب، مسیر تغییر کرد، و خرافات شکل گرفت.
ج : به نظر من “صداقت” و “شجاعت” ایشان دلیل این محبوبیت است. وقتی صداقت و شجاعت بیان داشته باشید، ممکن است بیانات شما برای همهی زمانها به کار نیاید، اما صداقت شما ماندگار میشود، الان اگر از مجموعه گفتههای شریعتی نتوانید استفاده کنید، قطعاً مطالب و اندیشههای مفیدی را میتوانید برای جامعهی امروز پیدا کنید، و کسانی هم هستند که وقت بگذارند و با شرایط امروز بسنجند، و فایدهای پیدا کنند. به نظر من راز ماندگاریی شریعتی “صداقت” او بود. به خاطر اینکه کسی بود که برای منافع شخصی سخن نمیگفت.