دکتر علی شریعتی، معلمِ شهیدِ ما!!
آنچه در پی میآید دو نوشته از آقای ابراهیم نبوی، طنزپرداز و نویسنده، است که در فروردین ۱۳۸۳ منتشر شد. آقای نبوی در نوشته اول تنها جملاتی از کتابهای شریعتی نقل کرده و هیچ اظهار نظری در آن مورد نکرده است. او چند روز بعد نوشته مفصلتری منتشر کرده و شریعتی را از دیدگاه خود نقد نموده است.
برای عبرت گرفتن از تاریخ و آشنایی با بلایی که سرمان آوردیم و آمد چند بار این نوشتهها را بخوانید، اگر خوب نشدید از روی آن چندبار پاکنویس کنید. ضمنا تا دو یا سه روز دیگر نظرات یکی دیگر از قهرمانان مملکت ایران را در همین جا میخوانید :
نهضت تشبه به غرب همچون طوفانی، برج و باروی تعصب را که بزرگترین و قوی ترین حفاظهای وجود ملتها و فرهنگها بود، فروریخت و راه برای نفوذ و ویرانی ارزشهای تاریخی و سنتی و اخلاقی ملتهای شرق باز شد و مردم ما در برابر آن بی دفاع ماندند.۱
مردم باید زمام خود را به دست ولی بدهند وگرنه به گمراهی افتاده اند… امامت، منصبی است الهی و نه شورایی و انتخابی… امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب…۲
جهل تودههای عوام مقلد منحط و بنده واری که رای شان را به یک سواری خوردن یا یک شکم آبگوشت به هر که بانی شود اهداء میکنند و تازه اینها، غیر از آراء اسیر گوسفندی است… آراء راس ها… رهبری نمیتواند خود زاده آراء عوام و تعیین شده پسند عموم و برآمده از متن توده منحط باشد…۳
قبول و ارزش همه عقاید و اعمال دینی، منوط به اصل ولایت است.۴
رسالت سنگین رهبری در راندن جامعه و فرد از آنچه هست بسوی آنچه باید باشد به هر قیمت ممکن، بر اساس یک ایدئولوژی ثابت… اگر اصل را در سیاست و حکومت به دو شعار رهبری و پیشرفت- یعنی تغییر انقلابی مردم- قرار دهیم آنوقت انتخاب این رهبری بوسیله افراد همین جامعه، امکان ندارد زیرا افراد جامعه هرگز به کسی رای نمیدهند که با سنتها و عادات و عقاید و شیوه زندگی رایج همه افراد آن جامعه مخالف است… کسی که با کودکان به سختی رفتار میکند و آنها را در یک نظم دقیق متعهد میکند و به آنها درس جدید تحمیل میکند، مسلما رای نخواهد آورد… امام مسوول است که مردم را بر اساس مکتب تغییر و پرورش دهد حتی علیرغم شماره آراء… رهبری باید بطور مستمر، به شیوه انقلابی- نه دموکراتیک- ادامه یابد… او هرگز سرنوشت انقلاب را بدست لرزان دموکراسی نمیسپارد…۵
امام، انسان مافوق و پیشوا است. ابرمردی است که جامعه را سرپرستی، زعامت و رهبری میکند. دوام و قوام جامعه بوجود امام بستگی دارد. امام عامل حیات و حرکت امت است. وجود و بقای امام است که وجود و بقای امت را ممکن میسازد. امام، پیشوا است تا نگذارد امت به بودن و خوش بودن و لذت پرستی تسلیم شود و بالاخره پیشوا است تا در پرتو هدایت او، امت حرکت و جهت خویش را گم نکند.۶
امام در کنار قدرت اجرایی نیست. هم پیمان و هم پیوند با دولت نیست، نوعی همسازی با سیاست حاکم ندارد. او خود مسوولیت مستقیم سیاست جامعه را داراست و رهبری مستقیم اقتصاد، ارتش، فرهنگ، سیاست خارجی و اداره امور داخلی جامعه با اوست. یعنی امام، هم رئیس دولت است و هم رئیس حکومت و… شیعه پیروی از امام را بر اساس آیه اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم توصیه میکند و امام را ولی امر میداند که خدا اطاعتش را در ردیف اطاعت از خود و اطاعت از رسول شمرده استو این تقلید نیز برای رهبری غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته میشود…۷
باید اطاعتی کورکورانه و تشکیلاتی داشت… این معنای تقلیدی است که در تشیع وجود داشت و همین تقلید نیز برای غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته میشود. تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، بلکه اساسا اقتضای عقل، تعبد و تقلید است.۸
آزادی و دموکراسی و لیبرالیسم غربی چونان حجاب عصمت به چهره فاحشه است.۹
اصل حکومت دموکراسی برخلاف تقدس شورانگیزی که این کلمه دارد، با اصل تغییر و پیشرفت انقلابی و رهبری فکری مغایر است، بنابراین رهبر انقلاب و بنیانگذار مکتب حق ندارد دچار وسوسه لیبرالیسم غربی شود و انقلاب را به دموکراسی راسها بسپارد…۱۰
۱. اسلامشناسی ص ۸۵
۲. شیعه یک حزب تمام ص ۱۵۱ و ۱۶۷
۳. امت و امامت ص ۵۰۴ و ۶۰۴
۴. اسلامشناسی، ج ۱، ص ۸۶
۵. امت و امامت و مسوولیت شیعه بودن و انتظار مذهب اعتراض
۶. شیعه یک حزب تمام، امت و امامت
۷. امت و امامت
۸. یاد و یادآوران، حسین وارث آدم
۹. حسین وارث آدم ص ۹۹
۱۰. امت و امامت و شیعه یک حزب تمام