حلقهی استاد مطهری
حلقه استاد مطهری متشکل از روحانیونی بود که بیشتر در خارج از حوزه علمیه قم فعالیت داشتند. اینان از طلابی بودند که پس از سالها تحصیل در حوزههای علمیه برای آشنایی با علوم دانشگاهی و احیانا فعالیت دینی به تهران آمده بودند و بر خلاف گروه نخست که بر ظواهر دینی و پوسته مذهب تاکید میکردند این طیف تلاش میکردند چهره مثبت و روشنفکر پسندی از دین و جنبههای آن ارائه دهد و به جای برگزاری مجالس روضه خوانی بیشتر به برپا کردن مجالس سخنرانی و طرح مباحث و مسائل نو گرایش نشان میداد. این حلقه در حسینیه ارشاد گرد مرحوم مطهری جمع بودند و “کنترل فعالیتهای تبلیغی حسینیه را در دست داشتند”.
بعد از بالا گرفتن موج انتقادات و مخالفتها با علی به خاطر نوشتن دو مقاله در جلد اول کتاب محمد خاتم پیامبران مرحوم مطهری از علی خواسته بود که برای خوابانیدن سر و صدای منتقدان مطلبی بنویسد که البته علی زیر بار نمیرود۱ و این باعث رنجش مرحوم مطهری و حلقه او از علی میشود. این است که:
مرحوم مطهری و هوادارانش خیلی زود در برابر حسینیه و علی صف آرایی کردند یعنی با طی کردن راهی کوتاه از مقطع سال ۱۳۴۷ آن هم با چاپ دو مقاله از علی و بعد انتقاد بر او در سال ۱۳۴۸ بر اثر جو و فشار گروه ولایتی و سرانجام مخالفت مصر با وی در سال ۱۳۴۹ راهی که مرحوم مطهری از شیفتگی اولیه۳ به شخص و آثار علی طی کرد و سرانجام به مخالفت و ضدیت با او ختم شد.
حلقه مرحوم مطهری بعد از مطرح شدن علی به عنوان یکی از سخنرانان بانفوذ ارشاد درصدد بود این نقش را کمرنگ کند و نظارت و کنترل فعالیتهای حسینیه را دست خود بگیرد : “از گفتههای نزدیکان مطهری و یادداشتهای خود وی چنین برمی آید که هدف مطهری ایجاد تغییرات اساسی در ساختار اجرایی و مدیریتی ارشاد بوده است. مطهری همانطور که به آیت اله قمی گفته بود سعی میکرد با افزایش اعضای هیئت مدیره (به استثنای اعضای علی البدل) از سه نفر به پنج نفر و ایجاد یک شورای جدید مرکب از روحانیون، سلطهی خود را بر ارشاد تثبیت کند”.۴
وی “همچنین همهی توان خود را صرف این کرده بود که اختیارات اجرایی میناچی”۵ را تا حد یک مدیر مالی که به دقت تحت نظر آن چه که به گفتهی وی “حسابداران معتمد” بود قرار داشت تنزل دهد. تحقق این هدف به معنای کنار رفتن میانچی و تسلط مطهری بر امور ارشاد شد. و “با قدرت مطلقهای که قرار بود شورای روحانیون در دست بگیرد مشکل کی “باید صحبت کند” و “چی باید گفته شود” نیز خود به خود برطرف میشد”.۶
بدین سان موجی که “ولایتی”ها در محافل مذهبی – سنتی بر ضد علی به راه انداخته بودند رفته رفته به خود ارشاد و دست اندرکاران و مبلغان ان رسید۷ گروه ولایتی توانسته بود با متشبث شدن به انواع ترفندها از سخنرانی و صدور اعلامیه و چاپ جزوات و کتاب بر ضد حسینیه و شخص علی تا تحریک مراجع و نشستهای مختلف با آنان جهت تکفیر علی اکنون توپ را به زمین حسینیه بیندازد و خود به عنوان تماشاچی این بازی نابرابر بنشیند. علی با جبهه “ولایتی” که در بیرون حسینیه به تکفیر او برخاسته بود طرف نبود بلکه اکنون از سوی دوستان و دعوت کنندگان ارشاد صلاحیت و افکارش زیر سوال است و باید جوابگوی سوالات و انتقادات جبهه جدید نیز باشد.۸
بدیهی است در چنین جوی امکان پرداختن به مسائل اساسی و پاسخگویی به نیازهای نسل جدید نیست و همه توان افراد دلسوز، تحت الشعاع اختلافات و کدورتها قرار میگیرد تا جایی که در اوج این اختلافات و نقد و نظرها پیرامون حسینیه و شخص علی بنا به خاطرات آقای میانچی، آقای حاج احمد صادق۹ به قصد رفع اختلافات فیمابین تعدادی از اهل منبر و دکتر شریعتی و به امید آنکه شاید شریعتی بر طرف و به حسن ظن و دوستی و برادری تبدیل گردد در یکی از شبهای پایانی ماه مبارک رمضان افطاریهای در منزل خود ترتیب داده بود که آن مجلس برخی از اساتید و حجج اسلام شامل استاد مرتضی مطهری، دکتر بهشتی، دکتر باهنر، هاشمی رفسنجانی، خزعلی و چند نفر غیر روحانی از جمله فخرالدین حجازی، میانچی و طرف اصلی علی شریعتی دعوت به عمل آمده بود تا ضمن مذاکره و تعاطی افکار با یکدیگر راه حلی برای قطع حملات و رفع کدورت نسبت به دکتر شریعتی پیدا شود.
آقای حاج صادق در این جلسه ضمن اشاره به حساسیت شرایط اجتماعی ـ سیاسی آن زمان و نیاز روز افزون جوانان به کسب آگاهی و بیداری و نقش شریعتی در آگاهیبخشی و حضور جوانان متدین و جان برکف به صحنه مبارزه از روحانیون حاضر در جلسه با استغاثه و تضرع میخواهد که با اقداماتی جلوی تحریکات منبرهای وابسته را تا دیر نشده بگیرند که بنا به اظهارات آقای میناچی:
روحانیون فوق که نمیخواستند با حمایت از شریعتی در مقابل معترضان قرار بگیرند به دنبال راه حلهایی بودند که معضله شریعتی را به نحوی مصلحت اندیشانه حل کنند. این بود که در ادامه و تعاقب بگومگوها دربارهی حسینیه و شخص علی مرحوم مطهری با دعوت از دوستان روحانی و غیر روحانی خود در صدد چاره جویی و رفع معضل به وجود آمده “به فکر تشکیل جلسه مشاوره و بحث و بررسی در اطراف شایعات و مخالف خوانیهای اهل منبر علیه حسینیه ارشاد و شخص دکتر شریعتی افتاد. تا شاید با پیدا کردن راه حلی که هم خودشان از آن همه حملات و مراجعات مکرر خاصی یابند و هم حسینیه ارشاد از مقابله با این جنجالها کنار بماند و بتواند به صورت یک موسسه تحقیقاتی علمی بی سر و صدا و با آرامش به کار خود ادامه دهد به طوری که مورد قبول و تایید همگان بهویژه مراجع و معترضین منبری قرار گیرد”.۱۱
بنا به اظهارات آقای میانچی “تاریخ اجرا و انجام این تصمیم مقارن بود با شهریور ماه ۱۳۴۹ و قبل از آغاز مراسم حج سال ۱۳۴۹ حسینیه ارشاد”۱۲ افراد دعوت شده از جانب مرحوم مطهری بنا به گفتههای آقای میانچی همگی از دوستان و همفکران قدیم روحانی و بازاری و اداری شخص استاد مطهری بودند و از هیئت امنای ارشاد فقط آقایان میانچی و محمد همایون و دبیر جلسه بودند که حق حضور در جلسه مذکور را پیدا کرده بودند”.۱۳
افرادی که از سوی مرحوم مطهری برای تعیین خط مشی حسینیه دعوت شده بودند مرکب از سه نفر اعضای اصلی هیئت مدیره و نه نفر هم از اعضای هیئت مشورتی بودند.۱۴ این افراد از تاریخ ۱۱/۶/۴۹ تا ۱۰/۷/۴۹ برای تعیین خط مشی حسینیه و ایجاد ضوابط برای سخنرانان چندین جلسه برگزار کردند.
موضوع اصلی این جلسات بررسی شایعات مربوط به ارشاد تحلیل انتقادات مربوط به شریعتی و تنظیم یک جوابیه رسمی علیه مخالفان ارشاد و شریعتی بود. بنا بر متن و مندرجات صورت جلسات هیئت مدیره حسینیه ارشاد مورخ ۱۱/۶/۴۹ صفحه ۳۹ چنان آمده است:
۱. رهنما / ص ۳۴۶
۲. رهنما / ص ۳۵۴
۳. آقای مطهری در سالهای نخست ورود علی به ارشاد شیفته سخنرانیهای وی بود و از او ستایش میکرد. ن.ک به جریانها و جنبشهای مذهبی ـ سیاسی ایران، جعفریان ص ۲۸۳
۴. رهنما، ص ۳۶۲
۵. میناچی که به عنوان مدیر برنامههای ارشاد انتخاب شده بود عملاً همه اختیارات و از جمله انتخاب سخنران و تصمیمگیری نهایی در مورد مسائل مربوط به نشر و چاپ را در دست داشت. به این ترتیب مطهری فاقد هرگونه قدرت واقعی در اداره امور ارشاد بود.
۶. مطهری از این ناراضی بود که علیرغمِ اینکه از اعضای موسس ارشاد بود، و با مردم و روحانیان ارتباط داشت، در مورد اینکه “کی باید صحبت کند”، و “چی باید گفته شود”، و حتی زمان چاپ و نشر کتب تدوینشده در ارشاد، هیچ اطلاعی نداشت. با بالا گرفتن اختلاف و کشمکشها، مطهری به برنامههای عادی ارشاد خرده میگرفت، و از در مخالفت با آنها درمیآمد. (کتاب رهنما ص ۳۶۲)
بنا به نوشته رسول جعفریان :
۷. علی در نامهای به یکی از دوستانش ضمن اشاره به جریان “ولایتی ها” و نقش آنها در توطئه و شایعه پراکنی علیه او و نیز همگامی و همکاری آنها با جبهه متحد امپریالیسم – صهیونیسم بر علیه فلسطینیها و تز افضلیت یهود بر سنیها (تز ولایتی ها) از آنها تحت عنوان باند نام میبرد و همه کارها و توطئهها را زیر سر این باند میداند : به این باند کار ندارم گرچه همه کارها به این باند مربوط است و همه بازیچه پیدا و پنهان و مستقیم و غیر مستقیم این بازیگران قوی دست و دنباله دارند. م . آ ۳۴ ص ۱۱۴چاپ هفتم سال ۱۳۸۰انتشارات قلم
۸. علی در نامهای به یکی از دوستانش کار این گروه را همانند همکاری عدهای از مسلمان نمایان در جنگ خندق تشبیه میکند که در اتحاد با لشکر احزاب که به قصد ریشه کن کردن نهضت نوپای اسلامی به مدینه هجوم آورده بودند – تلاش میکردند اطلاعات سری از وضعیت داخلی مدینه و نقاط ضعف و قوت سپاه اسلام تهیه کرده و به دشمن ارائه دهند. و بنا به گفته خودش : عده دیگر هم باور کردنی نیست اما دیدنی است! دارند برای لشکر ”احزاب” در این جنگ خندق کار میکنند! (م.آ ۳۴ ص۱۵۶)
۹. حاج احمد صادق پدر ناصر صادق از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ به دست رژیم پهلوی اعدام شد.
۱۰. نشریه ارشاد ویژهنامه شماره ۱۵ صص ۷۷ـ۷۹ مهر ماه ۱۳۸۰ برای اطلاع بیشتر از پاسخ دکتر به سوالات و انتقادات حاضران در مجلس به صفحات ۷۹ تا ۸۳ همین ویژهنامه مراجعه کنید.
۱۱. همان ص ۸۴
۱۲. همان
۱۳. همان
۱۴. اسامی هیئت مشورتی که عمدتاً از دوستان مرحوم مطهری بودند عبارتاند از: موسوی زنجانی، شریعتمداری، مهدیان، موسوی اردبیلی، محمدرضا مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی، مهندس سالور، امیرپور، و مهندس کتیرایی. (همان / ص۸۸)
۱۵. آقای میانچی دربارهی پیشنهادهای مرحوم مطهری مبنی بر ضابطهگذاری برای سخنرانان میگوید:
برگرفته از کتاب “طرحی از یک زندگی” / جلد دوم / ص ۲۱۸