بررسیی تحریمهای اخیرِ غرب علیهِ ایران
در حالی که بحث حمله به ایران و تحریم بانک مرکزی بعد از گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ابعاد وسیعی مطرح شده است روشنفکران و فعالان سیاسی ایران نظرات مختلفی را در مورد دخالت خارجی و حمله احتمالی غرب و اسرائیل به ایران ابراز کردهاند. تشدید فشارها علیه ایران از سوی غربیها و بحث احتمال وقوع جنگ در آینده دور یا نزدیک موضوع مصاحبه با رضا علیجانی عضو شورای فعالان نیروهای ملیـمذهبی است. علیجانی اعتقاد دارد فرجام روند فشارها علیه ایران نه در کوتاهمدت بلکه در میان مدت یا بلند مدت میتواند به جنگ منتهی شود.
ج : قبل از پاسخ به این سئوال لازم است در مورد اتهام نسبت به ایران در مورد ترور سفیر عربستان توضیحاتی ارائه دهم. در برخورد با این خبر دو تحلیل ارائه شده است. :١ـ تحلیل نخست اعتقاد دارد این اتهام و تبلیغات بعد از آن طراحی یک سناریو است. طراحان نیز آمریکا عربستان و اسرائیل هستند. ٢ـتحلیل دوم به سناریوی سپاه اشاره دارد و هدف از آن هم بر هم زدن و اختلال در مذاکرات احتمالی تیم احمدینژاد ـ مشایی با آمریکاییهاست. زیرا هنگام سفر احمدینژاد به نیویورک خبرهایی در مورد مذاکره نزدیکان رئیس دولت دهم با مقامات آمریکایی مطرح شده بود. این سناریو طوری طراحی شده است تا افشا شوند. چون طراحی این سناریوها ناشیانه بوده است.
اما از لحاظ نظری اینکه این سناریو از سوی رهبران یا دولت ایران طراحی شده باشد و به نفع جموری اسلامی باشد دور از ذهن است و ناشیانه بودن این طرح خبر از سناریوسازی میدهد. این سناریوسازی میتواند روی کاغذ به نفع اسرائیل، آمریکا و عربستان باشد و میتواند تا حدودی هم به نفع سپاه باشد. در آمریکا رئیس جمهور این کشور علنا وارد موضوع شد و مقامات آمریکایی قبل از علنی کردن موضوع هم با دولت ایران گفتگو کرده بودند تا از کم و کیف موضوع اطلاع یابند. آمریکاییها ابتدا از این طرح شگفت زده شدند و در ابتدا اعلام کردند دولت احمدی نژاد از این اقدام بیخبر بوده است. اما اعلام کردند به فرض که رهبران ایران هم بیخبر بوده باشند باید در مقابل این توطئه پاسخگو باشند. احتمالاً دولت آمریکا بهطور رسمی این سناریو را طراحی نکرده است. احتمال طراحی این سناریو از سوی سپاه یا اسرائیل بعید نیست. به هر حال در دادگاه جزئیات آن مشخص خواهد شد و درعینحال لو رفتن این سناریو به ضرر دولت ایران است و به نفع مثلث آمریکاـاسرائیل ـعربستان است. دولت آمریکا میتواند برای فشار به ایران از این مسئله بهره لازم را ببرد. هر چند در حال حاضر آمریکا در حال حاضر نمیتواند دولت ایران را شدیداً تنبیه کند اما این پرونده و محکومیت ایران میتواند بهطور طبیعی حلقه محاصره علیه ایران را تنگتر کند. در مورد سئوال اصلی شما به اعتقاد من تحولات رخ داده نشان میدهد مسیری که اتخاذ شده است میتواند در طی زمان به جنگ منتهی شود هر چند که در کوتاهمدت احتمال وقوع جنگ بعید است. بهویژه اینکه دولت آمریکا هیچ نشانهای از تغییر رفتار دولت ایران مشاهده نکرده است.
در هفتههای گذشته گزارش آژانس علیه ایران منتشر شد و قطعنامهای نیز در این نهاد بینالمللی با حمایت گروه ١+٥ علیه ایران تصویب شد. بعد از صدور این قطعنامه بود که بحث تحریم شدید ایران در حوزه روابط مالی و البته بانک مرکزی طرح شد. ایران نیز در برابر تهدیدهای صورت گرفته از تهدید متقابل سخن میگوید. به گونهای که در روزهای اخیر فرماندهان سپاه از حمله به ترکیه به عنوان محل استقرار سپر دفاع موشکی ناتو و حمله به تاسیسات اتمی اسرائیل سخن میگویند. به نظر شما رویکرد تهاجمی که در ادبیات سپاه ایران مشاهده میکنیم به رویارویی مستقیم ایران و غرب منتهی نخواهد شد؟
توجه کنید پروندههای عراق، افغانستان و لیبی برای آمریکا و غرب انباشت تجربه را به ارمغان آورده است. آنها بنا به دلایل اقتصادی و سیاسی داخلیشان تمایلی برای ورود به یک درگیری مستقیم نظامی ندارند. مگر اینکه در کشور مورد هدف جنبشهای بالفعلی وجود داشته باشد که غربیها از این جنبشها به عنوان پشتوانه سیاسی و لجستیکی علیه حکومتهایشان از جمله تغییر رژیم حمایت کنند. اما اگر رفتار بینالمللی ایران برای غربیها پرهزینه شود و یا ماجرای پرونده هستهای ایران به بن بست بخورد برخوردهای محدود نظامی دور از ذهن نیست. در مجموع سطح منازعه بین ایران و دول غربی بهطور عمدهای به وضعیت اقتصادی و افکار عمومی آنها بستگی دارد و به دلیل اینکه پرونده ایران در حوزههای مختلف انرژی هستهای و نیز تروریسم و حقوق بشر تیرهتر است زمینههای واقعی زیادی برای سناریوسازی جهت برخوردهای تندتر وجود دارد. درنتیجه رفتار دولت ایران چندان تعیینکننده نیست و این غربیها هستند که بنا بر نقاط ضعف و دستاویزهای فراوانی که علیه ایران دارند هر موقع که لازم ببیند مقابله با ایران را به بالاترین درجه ممکن میرسانند.
ج : متاسفانه پرونده تعیین تکلیف نهایی با دولت اصلاح نشدنی ایران در آرام پز غربیها قرار دارد. آنها به تدریج با ادویهجات خود این آش را تندتر میکنند. یکی از این ادویهجات هم گزارش اخیر آمانو بود. بعد از تصویب قطعنامه در آژانس و تصمیم غربیها برای تحریم شدید ایران در حوزه بانکی این گزارش میتواند تسریع کننده روند برخورد با ایران باشد.
ج : ابتدا بهتر است در مورد فروپاشی صحبت کنم. باید توجه داشت نا کارآمدی و بی صلاحیتی دولتمردان ایران آن هم در دورهای که ایران بیشترین درآمد نفتی را دارد باعث شده فشارهای اقتصادی و بینالمللی فشار زیادی را علیه ایران وارد کرده و این فشارها تبعات سنگینی را بر زندگی مردم داشته است. اما تجربه تاریخی نشان داده است که مردم ایران درجه تحمل بالایی دارند و تا کارد به استخوان نرسد شورش نمیکنند. بنابراین فشارهای زندگی باعث افزایش آسیبهای اجتماعی چون فقر، اعتیاد، بزهکاری و جنایت خواهد شد و از طرفی درآمد نفت میتواند اندک رفاهی برای زندگی حداقلی مردم فراهم کند. بنابراین تحلیلهایی که سرنگونی حکومت ایران را نیازمند یک تلنگر یا یک انفجار اجتماعی میدانند تحلیلهای نزدیک بینانهای است. اما این روند پایدار نیست و جنبش اجتماعی دوباره به شکل وسیعتری بروز خواهند یافت و اگر اکثریت فقرا هم در این جنبش حضور داشته باشند حکومت دیگر نمیتواند پایداری کند و همه اقشار پایین دست را بسیج کند. وضعیت فعلی ایران فرسایش در پایین و فروپاشی به معنی حذف مداوم جناحهای مختلف از بالا است و آینده این روند فرسایشی و فروپاشی قابل پیشبینی نیست و ایران کشور حوادث غیرقابل پیشبینی است و این روند در فضایی مه آلود قرار دارد. آن سوی مه الان روشن نیست به این امید که آن سوی مه وضعیت خوشحال کنندهای برای مردم ایران باشد.
ج : ملی مذهبیها اعتقاد دارند تحریم اقتصادی تیشه به ریشه مردم ایران میزنند. دولتمردان ایران در رفاه کامل زندگی میکنند و تحریمها بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ایران را افزایش میدهند که این روند میتواند بسیاری از افراد را به منفعت طلبی، فرو رفتن در لاک خود و اجتناب از توچه به مسائل عمومی سوق دهد. حمله نظامی نیز جز تخریب سرمایههای اقتصادی و انسانی جامعه دستاوردی نخواهد داشت چرا که میتواند روند زایمان طبیعی دمکراسی را دچار اختلال کند. به نظر میرسد بهترین سناریو برای آینده ایران همراهی ملی در بین همه منتقدان و معترضان و فشار آنها به حاکمیت برای تغییر رفتار است. اما متاسفانه ناشنوایی حکومت برای شنیدن صدای اعتراض مردم و به کارگیری سلاح سرکوب و فریب، بخشی از جامعه را به لحاظ عاطفی به این نقطه رسانده که تنها حمله کشورهای خارجی است که باعث تغییر در سرنوشت کشور خواهد شد اما تجربه تاریخی نشان داده است این حالت روانی در این بخش مردم ناپایدار است و آنها قضاوت و رفتار خوبی با کسانی که با بیگانگان همکاری میکنند نخواهند داشت و بعد از مدتی آنها را تنبیه خواهند کرد که به عنوان نمونه در عراق میتوان به موارد عبدالمجیدخویی و احمدچلبی اشاره کرد که اولی جانش را از دست داد و دومی علیرغمِ ادعاهای خود نزد غربیها در صندوقهای رای جایی نداشت. در هر صورت به نظر میرسد هزینههای تحریم و جنگ چه از لحاظ اقتصادی و چه روانی برای ملت ایران سنگین خواهد بود و بعید نیست وضعیتی بدتر از گذشته را ایجاد کند. بهتر است فشارهای لازم اجتماعی برای وادار کردن حاکمیت به اتخاذ رفتار عقلانی و تن دادن به اصلاحات رادیکال دو چندان شود.