امام حسین از نگاهِ شریعتی
دکتر علی شریعتی متفکر و اندیشمندی بود که در یک دوره تاریخی، تاثیر فزایندهای بر روی نهضت اسلامی گذاشت. شهید دکتر بهشتی با اشاره بدین موضوع، حق مطلب را ادا میکند:
آثار دکتر شریعتی از فراز و فرودهای بسیاری برخوردار است; برخی آثار وی همچون “اسلامشناسی متعهد با مخاطبهای آشنا” و “تشیع علوی و تشیع صفوی” دارای ضعفهای ساختاری و اساسی میباشد، و برخی از آثار وی از جمله “علی”، “فاطمه، فاطمه است” و “نیایش” را باید در رده کتابهای خوب و تاثیرگذار وی محسوب کرد.
برخی از سخنرانیها و نوشتههای دکتر شریعتی در مورد شهادت امام حسین و حادثه کربلا، از جمله آثار خوب وی به شمار میرود. در این نوشتار سعی خواهیم نمود به حد وسع خود، دیدگاه دکتر شریعتی را در این موارد به تصویر کشیم:
نوع فهم دکتر شریعتی از مفهوم عالی شهید، برداشتی خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامی است. وی در تعریف کلمه “شهید” میگوید:
“شهید”، زنده، جاوید، حماسهساز، عارف، آگاه، انتخابگر و روزیخوار نعم الهی است و این اصیلترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامی به شمار میرود، چنانچه قرآن کریم نیز بدان اشاره میکند. دکتر شریعتی در جای دیگر مینویسد:
بخش فوق بیشتر رویکردی کربلایی دارد، بدین معنا که دکتر با نگاه به شهیدان کربلا و فضای حاکم بر آن، به وصف شهید پرداخته است و الا همیشه این گونه نیست که در جامعهای منحط و رو به عقب، سیمای تابناک شهید رخ نماید. شهدای جهادهای نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و امام علی شاهد این ادعاست. البته مرحوم شریعتی بدین موضوع پرداخته است که در جای دیگر بدان اشاره میکنیم.
شهادت، برندهترین سلاحی است که هیچ دشمنی را یارای مقاومت در برابر آن نیست، مرحوم شریعتی در این باره بحثهای مبسوطی دارد که برای رعایت اختصار، به گزیده هایی از آن اشاره میکنیم.
امروز این سخنان با پشتوانه سرمایه عظیم انقلاب، جنگ تحمیلی و اندیشههای ناب حضرت امام قدس سره برای نسل جدید، عادی و جا افتاده شده است; لیکن در اواخر سال ۵۰ که این سخنرانیها ایراد شده، فضای فکری جامعه دستخوش تحولات اساسی بود و لزوم ارائه مفاهیم “حماسی اسلامی” به زبان روز و متناسب با زمان، به شدت احساس میشد.
علاوه بر این، خفقان و امنیت پلیسی حاکم بر آن دوره تاریخی، بیانگر شهامت و شجاعت سخنران است; به طوری که بعد از سخنرانی “پس از شهادت” در مسجد جامع نارمک، حاضران تظاهرات باشکوهی برپا کردند.
مرحوم شریعتی شهادت را به دو بخش حمزهای و حسینی تقسیم میکند. شهید مطهری نیز از منظری دیگر، بدان میپردازد; وی در این مورد مینویسد:
دکتر شریعتی در این باره میگوید:
برای روشن شدن تقسیمبندی فوق، مستقلا به هرکدام میپردازیم.
دکتر شریعتی شهدای حمزهای را مجاهدانی میداند که نه برای شهید شدن، که برای کشتن و شکست دادن دشمن به میدان جهاد شتافتهاند و شهادت، آنها را انتخاب کرده و روزی آنها شده است. به عبارتی وظیفه اولیه اسلامی شهدای حمزه ای، شکست دشمن و حفظ اردوگاه اسلام است، لیکن قضای الهی بر سرنوشت ایشان، شهادت نوشته است. بنابراین، شهید حمزهای آرزومند شهادت است ولی در پی آن نمیباشد; چرا که وظیفه اولیه خود را شکست دادن دشمن میداند و در صورت لزوم، از شهادت استقبال میکند.
سمبل شهادت حسینی در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینی شرایط ویژه خود را میطلبد. وقتی ظلم، انحطاط و انحراف همهگیر میشود و ارزشهای والای اسلامی مسخ میگردد و موعظهها برگوشهای سنگین کارگر نمیافتد; حسین با همه دانایی به عدم توانایی خود در پیروزی ظاهری بر دشمن، علنا به پیشواز مرگ میرود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کاری را که میشد کرد، انجام میدهد.
ثمره شهادت امام حسین آگاهی و بازگشت مردم به هویت اصیل اسلامی و زدن داغ رسوایی کشتن فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم بر پیشانی کریه حکومت یزید است.
در شهادت حسینی، وظیفه اولیه اسلامی برای یاری دین خدا، شهادت است; در اینجا مجاهد فی سبیل الله با شهادت خود، دین خدا را یاری میکند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است; لیکن انعکاس شهادت اباعبدالله الحسین به دلایلی گسترده و خارج از ظرف زمان است.
در شهادت حسینی، شهید با خوب مردن پیروز میشود و در شهادت حمزه ای، با خوب کشتن. در شهادت حسینی، شهید با شکست ظاهری از دشمن پیروز میشود و در شهادت حمزه ای، شهید با پیروزی بر دشمن. در شهادت حسینی، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزه ای، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش برای شکست دشمن است.
تاثیر اباعبدالله الحسین بر روی اندیشههای دکتر شریعتی و خلق روح حماسی و نگاه حسینی وی، در همه آثارش به وضوح دیده میشود. بازتاب حماسه حسینی در جولان فکر و روحیه وی بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق میباشد; به طوری که بسیاری از جریانات سیاسی و اجتماعی و رویدادهای تاریخی را با رویکرد به “حادثه کربلا” تحلیل و ارزیابی میکند. پرداختن به عاشورای حسینی از منظر دکتر شریعتی بیشتر انعکاس یک قریحه قوی، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسی و بی تاب اوست. این بخش در زوایای مختلفی قابل مدح است، که اختصارا به چند مورد از آن میپردازیم:
اسلام در این زمان، چون پوستین وارونه شده است; ارزشهای اسلامی رنگ باخته و دین با حاکمیت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف میرود. امام حسین در چنین شرایطی برای اصلاح دین جدش قیام میکند; از یک سو، نیرویی برای تغییر وضع موجود ندارد و از دیگر سو، در سکوت خود مشعل امیدی نمیبیند. بنابراین، با تنهاترین و برندهترین سلاح، سلاح شهادت، به رویارویی با یزید، مظهر باطل میشتابد و با شهادت خویش بر آنها پیروز میشود.
“بایستن” یعنی برای انجام دادن وظیفه مسئولیت دینی و شرعی، تلاش نمودن و تا حد توان برای پیشبرد آن، به تناسب زمان و شرایط، اقدام کردن. گویاترین کلام برای ادای این مفهوم، فرمایش حضرت امام است. ایشان در پیامی فرمودند:
هر مسلمانی در هر شرایطی، وظیفهای دارد که باید بدان عمل نماید; لیکن اقتضای زمان، شکل انجام وظیفه را به تناسب خود، دستخوش تغییر میسازد. عمل به وظیفه در بستر زمانی خاص، “جهاد” و در شرایطی “فقه” و در برههای “پرداختن به مسایل علمی” است; لیکن آنچه با تحول زمان دگرگون نمیشود، اصل ادای تکلیف و انجام وظیفه است.
شهادت، هنر مردان خداست; چنان که خوب زیستن و خوب زندگی کردن، هنر مردان الهی میباشد. خوب مردن نیز هنری است که در درجه اول، شهدا آن را به ارث میبرند. شهدا شمعهای فروزانی هستند که با نثار هستی و وجود خود در محضر حق تعالی، پیروز میشوند. سیدالشهداء سمبل و الگوی خوب مردن (شهادت) در همه اعصار است. مقتدایان امام حسین کسانی هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار میکنند و به راستی حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بی تاب انسانهای عاشق، تزریق میکند.
تاثیر حادثه کربلا، هم در بستر زمان خود و هم در طول تاریخ، عمیق و فراگیر بوده است. نهضت هایی که با فاصله کمی با الهامگیری از قیام خونین کربلا شکفتند ـ مانند قیام توابین و ابومسلم خراسانی ـ و جانهای مردمی که از ترنم خونهای گرم شهیدان کربلا زندگی یافتند، معدود نیستند; انقلاب اسلامی شاهد و مثالی زنده در عصر حاضر است که هم در شروع نهضت، پیروزی انقلاب، ثبات نظام و ادامه آن تا هم اکنون همواره زیر درخشش پرتو عشق به اباعبدالله الحسین جریان یافته است. به راستی کدامین عشق و ایمان جوشان برای پیشبرد انقلاب اسلامی میتوانست به اندازه عشق و ایمان حسینی مؤثر باشد؟
شهدا زندهاند و سیدالشهداء زندهترین شهید تاریخ است. نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف کربلای او، همه و همه در طول تاریخ برای همه نسلها نیروبخش، حیات آفرین، امیدزا و انقلابگستر است. به راستی کدامین ملت را میتوان سراغ گرفت که با روح و خون حسین همگرایی کنند و به افتخار یکی از دو پیروزی نرسند؟ خون حسین، مایه حیات بخشی است که در گذر زمان بر کالبد ملتها دمیده میشود و آنها را به زندگی فرا میخواند و حسین زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید میشود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میکند.
حضور شایسته در محضر خدا، آرزوی سرشار از اشتیاقی است که مردان خدا همواره برای آن، لحظه شماری میکنند و شهادت، شایستهترین وسیله حضور در پیشگاه الهی است. آرایش با دقت امام حسین در عصر عاشورا نیز به خاطر شایستهترین حضوری است که یک امام میتواند در محضر الهی داشته باشد.
امام حسین مظهر و سمبل حق است که در همه عصرها، چون نمادی زنده و خروشان، ظهور پیدا میکند و همه کسانی را که از پاسداری حقیقت زمان خود طفره میروند، به یاری میطلبد و در واقع یاری طلبیدن امام عشق در کربلا، انعکاس موج اندیشه اسلامی برای کمک به حق در همه زمان هاست. “هل من ناصر ینصرنی”، یعنی آیا کمک کنندهای هست که حق را یاری کند؟
نمیتوان از کربلای حسین نوشت و در آن، از کار بزرگ زینبی یادی نکرد; چرا که حادثه کربلا با نقش مکمل و بی بدیل حضرت زینب کامل میشود. مرحوم شریعتی در این مورد میگوید:
بدون شک حضور حضرت زینب در کربلا به عنوان پیام رسان شهیدان، حیاتیترین عنصر در ماندگاری “حماسه حسینی” است. اگر زینب نبود، کربلا در کربلا میماند و حماسه درخشان حسینی اسیر حصار زمان خود میشد. حضرت زینب خود سرود حماسهای بود که درخشید و حماسه سترگ کربلا را در همه زمانها ساری و جاری ساخت.
۱. دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن، آیه الله دکتر بهشتی، ص ۱۰۸، چاپ دوم.
۲. حسین وارث آدم، مجموعه آثار، ۱۹، “شهادت” دکترعلی شریعتی، ص ۱۷۱.
۳. همان، “پس از شهادت”، ص ۲۰۴.
۴. همان، ص ۲۰۲.
۵. همان، “شهادت”، ص ۱۹۲ و ۱۹۵.
۶. قیام و انقلاب مهدی (عج) به ضمیمه شهید، استاد شهید مطهری، ص ۱۰۹.
۷. حسین وارث آدم، مجموعه آثار ۱۹، (بحثی راجع به شهید، ص ۱۱۶.
۸. همان، ص ۲۱۶، ۲۱۷ و ۲۲۳.
۹. همان، ص ۲۱۶، ۲۲۲ و ۲۲۳.
۱۰. همان، ص ۱۳۶.
۱۱. همان، ص ۱۶۶ و ۱۶۷.
۱۲. صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۴.
۱۳. حسین وارث آدم، ص ۱۷۱.
۱۴. همان، ص ۱۸۷ و ۱۸۸.
۱۵. همان، ص ۲۰۳ و ۲۰۴.
۱۶. همان، ص ۱۹۵.
۱۷. همان، ص ۲۰۳.
۱۸. همان، ص ۲۰۶.