از سیرجان تا گناباد
نویسنده : سوسن شریعتی
موضوع : برای احمد زیدآبادی
آمار نشان میدهد که کتاب “کویر” شریعتی را فقط جوانان میخوانند و عشاق. اگر مسئولان صدور حکم برای زیدآبادی عاشقتر بودند و جوانتر، و کتاب این فرزند دیگر کویر را خوانده بودند، هیچ تردیدی نیست که چنین حکمی صادر نکرده بودند. مگر میشود کویر را خوانده باشی و بچهی سیرجان را به گناباد و آن هم به قصد تنبیه پرتاپ کنی؟ جمله را بخوانید: “آنچه در کویر زیبا میروید خیال است، این تنها درختی است که در کویر خوب زندگی میکند، میبالد و گل میافشاند. خیال این تنها پرندهی نامرئی که آزاد و رها همه جا در کویر جولان دارد.” زیدآبادی فرزند کویر است، “از همان درختان شجاعی که در کویر می رویند”. گناباد باشد یا سیرجان چه فرقی می کند؟ جوانیاش میگوید مثل همه بچههای این خطه میداند در برهوت چگونه از پس زندگی برآید یا برعکس از پس برهوت. مگر قرار نیست به او سخت بگذرد. سخت نخواهد گذشت. “آسمان کویر پر از سرگرمی است. پر از جادههای روشن که به ابدیت میپیوندد. “شاهراه علی” و “راه مکه” تفرجگاه مردم کویر است. برای از خاصیت انداختن بچه کویر باید او را به جای خوش آب و هوا پرتاب کرد. جایی که آب باشد و ابر و رطوبت. هوایی خوش و سبزی و چهچه بلبلان… رطوبت می آید و… دیگر معلوم نیست از تخیل زیدآبادی چیزی باقی بماند؟ البته اگر همین تخیل مسبب جرائم او باشد. هنوز هم دیر نشده است، کویر را بخوانید و حکم زیدآبادی را تغییر دهید.
تاریخ انتشار : ۱۰ / آذر / ۱۳۸۸
منبع : سایت کلوپ دکتر شریعتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ