منوی ناوبری برگه ها

جدید

زنان در ستمی مضاعف

رضا علیجانی
رضا علیجانی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

.

نام کتاب : شریعتی، راه یا بی‌راهه
نویسنده : رضا علیجانی
موضوع : شریعتی‌شناسی
بخش سوم : یک تجربه، یک راه : نوگرائی دینی
بخش سوم : مقاله سوم
نام مقاله : زنان در ستمی مضاعف


زنان در ستمی مضاعف
مسئله‌ی زنان در ایران معاصر همیشه مسئله‌ای سیاسی شده، یا سیاسی بوده است:

کشف حجاب و بازتاب‌ها و عکس‌العمل‌هایش. وقایع سال ۴۲ و انقلاب‌ سفید و اصل مربوط به زنان و مواجهه روحانیان با آن. معارضه‌جویی‌های داخلی و بین‌المللی‌ی پس از انقلاب با دولت ایران، که همواره حجم وسیعی از آن را مسئله‌ی زنان تشکیل داده و می‌دهد. تبلیغات حاکمیت ایران برای خود در سالیان اخیر برای انجام اصلاحاتی به نفع زنان. حملات برخی نیروهای غیرمذهبی به اوضاع ایران و تصفیه‌حساب با مذهب در بستر و درونمایه این برخورد. برخورد بین‌المللی با مسائل طالبان در مورد زنان، و برخورد طیف‌های گوناگون ایرانیان داخل و خارج از کشور با این پدیده. برخورد و ادبیات و فرهنگ برخی نیروها، به‌ویژه گروه‌های فشار در ایران با مسئله‌ی حجاب، و محوری دانستن آن در توطئه‌ای به نام “تهاجم فرهنگی”. عکس‌العمل‌های شدید و لجبازانه‌ی بسیاری از دختران و زنان به سخت‌گیری‌های رایج، و… در بسیاری از این موارد “مسئله‌ی زن” بهانه، بستر، و گذرگاهی برای برخورد با “مسئله‌ی دیگری” بوده است. مسئله‌ی اصلی‌ای که ریشه در فرهنگ، تاریخ، سنت، و… جامعه‌ی ما داشته، و امروز در چالش سنت ـ نوگرایی خود نمایانده است، اما همیشه سوژه‌ای سیاسی گردیده، و در برابر، خود، به یک صف‌بندی‌ی سیاسی‌ی بسیار متناقض‌ دامن زده است.

اما زنان خود آدمی هستند، و مسائل و مشکلات خاص خودشان را دارند. برخی از این مسائل قبلاً هیچ مشکلی نبوده است، و زنان هم هیچ اعتراضی به آن نداشته‌اند. وضع موجود، هم مطلوب، و هم ازلی و ابدی انگاشته می‌شده است. اما، همراه با برخی دگرگونی‌های اجتماعی، فکری، ساختاری، و… بین واقعیت زنان و خواسته‌های آنان، بین عینیت و ذهنیت، فاصله و چالشی ایجاد شده است. زنان برای خود “حقوقی” قائل شده، و به ارزش‌ها و حقوق خود “آگاه” گردیدند. آنان دریافتند که “تحت ستم مضاعفی” قرار داشته‌اند. از یک سو بسان مردان‌شان، و اکثریت جامعه، تحت ظلم سیاسی، طبقاتی، نژادی، قومی، و… بوده‌اند. و ستم صاحبان زر و زور و تزویر را تحمل‌ کرده‌اند. و از سویی به خاطر “زن” بودن‌شان، ستمی انسانی و مضاعف را بر دوش داشته‌اند. در خانه، جامعه، محیط کار، محکمه‌ی قضایی، و… و از سوی مردان و مناسبات مردسالار حاکم بر این محیط‌ها.

اینک مدتی است که سعی می‌شود مسئله‌ی زنان به صورت مستقل نیز طرح گردد. هر چند همواره این مسئله دست‌خوش معادلات و مناسبات سیاسی است، که به علت رابطه‌ی تنگاتنگ این مسئله با مسائل اجتماعی و سیاسی، هیچ گریزی نیز از آن نیست، اما می‌توان سعی کرد مسئله‌ی زنان به خاطر خود زنان و بهبود وضعیت‌شان و کاسته شدن از ستم مضاعف حاکم بر آنان مطرح گردد. طرح مستقل و با اصالت و خودپایه‌ی مسئله‌ی زنان به آن معنا نیست که موضوع زنان در واقعیت خارجی نیز امری مستقل است. به‌ هیچ وجه. مسائل زنان در شالوده‌ی درهم‌تنیده‌ای از مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و… تعیّن یافته است. و برای حل مشکلات زنان نیز می‌بایست به‌طور موازی و همزمان، و حتی با اولویت ارزشیِ بیشتری، آن مناسبات اصلاح و پاکسازی و بازسازی شود. اما “طرح و بیان” و “عملِ تغییرطلبانه” درباره‌ی زنان می‌تواند به‌طور مستقل ارائه و پیگیری‌ شود.

در یک برخورد کلان، نمی‌بایست اساساً مسئله‌ی زنان را به‌طور مجزا از مردان دید، و اصولاً این تفکیک امری زائد به نظر می‌رسد. جدا کردن زنان، مسائل‌شان، آموزش‌ها و تبلیغات، سازماندهی‌ها و حرکات، و… پیرامون زنان در این نگاه، به‌طور بنیادی مردسالارانه و گاه زن‌سالارانه است، و به هر حال تفکیک‌گرایانه و مبتنی بر جدایی، تبعیض، و تمایز و برتری یکی بر دیگری. اما در یک‌ برخورد واقع‌گرایانه، به دلیل همان ستم مضاعف تاریخی، می‌بایست مدت‌ها نگاه مجزا و مستقل و ویژه‌ای به مسئله‌ی زنان داشت، و اگر آنان در محافل و فضاهای خودشان بمانند، رشدی نخواهند کرد، وگرنه زنان مجموعه‌ای نیستند که به چشم یک اقلیت به آنان نگریسته شود، آنان نیمی از بشریت‌اند. آنان شهروند درجه‌ی دو نیستند، و در ایران ۴/۴۸ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. اما به هر حال، در بستر واقعیت، آنان مسائل “ویژه”ای دارند، که نگاه ویژه‌ای نیز می‌طلبد. زمانی بود که برخی هموطنان کردمان می‌گفتند “آزادی برای ایران، خودمختاری برای کردستان”، اما جدا از صحت و سقم این شعار، نوعی نگاه کلان در آن نهفته بود، و مسائل ملی و کلی‌ی جامعه را بر مسائل “ویژه” اولویت و برتری می‌داد. با حفظ این پیش‌فرض که زنان اقلیت نیستند، بلکه نیمی از جامعه‌اند، اما با توجه به “ویژه”بودن برخی مسائل‌شان باید شعار مشابهی در تفکر زنان آگاه و رهایی‌طلب و تعالی‌جوی جامعه شکل بگیرد، و اگر در تفکر و نگرش آنان، مسائل ویژه بر مسائل کلان اولویت داده‌شود، تبدیل به نگرش و حرکتی فرقه‌گرایانه، کم‌شمار، و بی‌پشتوانه، و درنتیجه، ناکارآمد و ناکام خواهد شد.

همین نکته درباره‌ی مسئله‌ی “خانواده” نیز مطرح است. جدا از حقوقی که زن، مرد، یا کودک در خانواده دارند، و برای شفاف و عادلانه کردن هر یک نیز می‌بایست تلاش و حرکت شود، اما حفظ خانواده نیز بنا به دلایل گوناگون انسانی، اجتماعی، روانی، و… نیز بسان “منافع ملی” است، که هر یک از اجزاء آن، در حق‌خواهی‌ی خویش، می‌بایست آن را نیز به عنوان یک “شاخص” و اصل در نظر بگیرند. در این رابطه نیز حق‌خواهی‌های‌ ویژه باید در چارچوب حق کلی‌ی خانواده، جامعه، و انسانیت مورد کنکاش و تلاش و پیگیری قرار گیرد. این نگاه، واقع‌گرایانه‌ترین، و در‌عین‌حال، عادلانه‌ترین نگاه به مسئله‌ی زن، و همه‌جانبه‌نگری‌ی به آن با حفظ حقوق همگانی است: زن، مرد، فرزند، خانواده، و جامعه.

اختصاص دادن یک اجلاس مهم، با وسعتی بی‌نظیر، به مسئله زنان، از سوی سازمان ملل در پکن، نیز بیانگر شتاب هرچه بیش‌تر طرح و حساس شدن مسئله‌ی زنان در بسیاری از جوامع از یک‌سو، و رشد آگاهی‌ی زنان از سوی دیگر بود. روز ۸ مارس (۱۷ اسفند) نیز به تدریج به روزی بین‌المللی برای طرح مسئله‌ی زن تبدیل گردیده است.

امید است حساسیت مبرم توجه به مسائل زنان از سوی روشنفکران این سرزمین (به ویژه روشنفکران ملی مذهبی) درک شده، و انگیزه‌ی لازم برای برخورد فعال با این مقوله بیش از پیش فراهم گردد.


تاریخ انتشار : ۰۰ / ـــ / ۱۳۸۰
منبع : کانون آرمان شریعتی

ویرایش : شروین ۲ بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 + 3 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.