شريعتی در دنيای مجازی
شریعتی، در هزارتوی دنیای مجازی، هفتاد و هفت، هشت سال، پس از تولدش، راه غریبی را میپیماید. همان راهی که خیام در لابیرنت تاریخ پیمود: تبدیلِ یک چهره به یک بهانه، یک نماد، و فاصله گرفتن از یک تاریخیتِ اولیه. خیام، نماد یا بهانهای برای همه دلهای پرتردید و کافرکیش و نومید از جاودانگی میشود، تا از خلالِ نامِ او، تنهاییها و سرگشتگیهایشان را به گوشها برسانند، و با نسبت دادنِ همهی پرسشها و تردیدهایشان به او، یک فرهنگِ مخفیی موازی را، در کنارِ فرهنگِ مسلط، بشناسانند. امکانی برای تجربهی جورِ دیگری بودن، دیدن. همانی که “خیامیات” نام گرفته است. همین اتفاق دارد برای شریعتی میافتد. مدتها است، و این آخریها، با شتابِ بیشتری.
جملاتِ بسیاری به نامِ شریعتی دست به دست میچرخد. در صدها فیسبوک و دهها وبلاگ و هزاران گوشیی موبایل و… جملاتی بیارجاع و بیآدرس و نشانی. جملاتی که فقط شباهت به یک حال و هوا دارند. شباهت به نوعی نثر، نوعی نگاه، یک موقعیت. هر کس هرچه دلِ تنگاش میخواهد به او نسبت میدهد، و این دلتنگیها، غالباً از جنسِ عشق است و دین و سیاست و… عبور از خطوطِ ممنوع: از جنسِ ناسزا به روزگار باشد یا قدرت، عشقِ ممنوع یا ممکن، مضامینِ مشترک و مکررِ این جملات سرگردان در جهانِ مجازی است. نوعی فرصت یا بهانه برای عاشقی یا دینداری. فرصتی که به کمک یک جمله، یک تلنگر، یا یک تذکر، ایدهها را از دایرهی محدودِ بحث نظری خارج کرده، و به کوچه و خیابان میفرستد، و اسبابِ آزادی و بقای خود را فراهم میسازد. جملاتی گاه زیباتر از آنچه شریعتی گفته، و گاه بیکیفیتتر. در بسیاری اوقات، یک رومانتیسم رقیق آنها را تشخص میدهد.
دیگر نمیشود جمع و جورش کرد. در آغاز میشد تکذیب کرد. رفرنس خواست، با یکی، دو تا اطلاعیه موضوع را فاش کرد، یا حتی امیدوار شد به گرفتن وکیل! امروز اما، دیگر ماجرا از کنترلِ تحقیقِ علمی و کنترلِ حقوقی خارج است. این بار یکسری مضامین است که دست به دست میچرخد. مضامین را نمیشود تکذیب کرد، درد دلها، یا به تعبیرِ امروزی، دلنوشتهها را نمیشود به دادگاه فرستاد و جریمه کرد. راههای خودش را دارد برای نشستن بر دلها، و با دلها نمیشود درافتاد.
اینکه چه کیفیتی در نگاه، زندگی، و شخصیتِ این متفکر چنین امکانی را فراهم ساخته، چرا مینویسند و به گردنِ او میاندازند، چه نوع کلامی را بر عهدهی او میگذارند، چرا کلامِ منتسبِ به او مقبولیتِ بیشتری پیدا میکند، مورد قبول واقع میشود، چرخ میخورد، و راهاش را باز میکند، چرا شایعه از خود واقعیت قدرتمندتر عمل میکند، و… سوالاتیاند که دیگر باید اهالیی علومِ اجتماعی پاسخ گویند. آنچه مسلم است، وجودِ نوعی استعداد در زندگی و آثارِ شریعتی است، برای زیستی آزاد و سیال. تولد، تولد، تولدش مبارک!