منوی ناوبری برگه ها

جدید

فقیهی که صدای دیگران بود

سوسن شریعتی
سوسن شریعتی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

.

نام مقاله : فقیهی که صدای دیگران بود
نویسنده : سوسن شریعتی
موضوع : درباره آیت‌الله منتظری


سید حمید روحانی : این صدای دیگران و دیگراندیشان است که از حلقومِ او بیرون می آید.

نوشتن درباره آیت الله منتظری کار آسانی نیست. هم به این دلیل که مقامی است روحانی و هم از آن رو که مقامی بوده است سیاسی. از همان آغاز، دست نویسنده بسته است. نوشتن درباره چنین شخصیتی نه تنها تخصص، به کار بردن تکنیک فاصله‌گذاری و رعایت سلسله مراتبی از تشریفات می خواهد، بلکه داشتن جسارت و نیز حافظه‌ای قوی پیش‌شرط است. هم پرداختن به موقعیت او همچون یک مرجع تلقید، هراس‌آور است و هم پرداختن به جایگاه او همچون رجلی سیاسی، رجل سیاسی مغضوب. یک شهروند ایرانی امروزی به کدامیک از این دو وجه می‌تواند نزدیک شود و بی‌احتیاط؟ دو حوزه‌ای که متولیان قدرتمند دارد و پرداختن به آن دو را مشروط به داشتن مجوز می‌کند. با این همه آنچه به گفته مخالفین، نقص ایشان به حساب می‌آمده، وجه ممیزه آیت‌الله منتظری است و آن در «دسترس‌بودگی» است و همین، مجوز بزرگی است تا شهروند بتواند به او نزدیک شود، تحقیق و تفحص کند و ای بسا درباره جایگاه او – که یادآور برگی است از تاریخ معاصر ما- اظهارنظر کند.

همزیستی دو موقعیت روحانی و سیاسی توامان در همه فرهنگ‌ها و ادیان، همیشه مناقشه‌انگیز بوده است و این که تا کجا می‌توان این همزیستی را مسالمت‌آمیز پیش برد. چه نوع بده بستانی میان این دو حوزه‌ای که هر یک عقلانیت خود را دارند ممکن است و مشروع؟ در چه موقعیت‌هایی مجاز است که برای حفظ این زوج یکی به نفع آن دیگری چشم‌پوشی کند و عقب‌نشینی؟ در این همزیستی کدام یک آسیب خواهند دید و تا کجا به یکدیگر آسیب خواهند رساند؟ در این نزاع و یا در این آشتی سهم شهروند چه خواهد بود؟ تا کجا قرار گرفتن در معرض این نزاع یا آشتی، تهدیدآمیز است و تا کجا فرصت آفرین؟

برای پیدا کردن پاسخی به این سوالات چند راه ممکن است : خواندن آثار آیت‌الله منتظری، خاطراتش، نگاه دوستدارانش و مهمتر از همه منتقدانش. بر سر مقام روحانی و مرجعیت تقلید ایشان، اجماع است و تا به حال از سوی هیچ مرجع مذهبی به پرسش گرفته نشده است. شهروند به همین اجماع اقتدا خواهد کرد. اقتدا هم نکند به عهده متخصصین خواهد گذاشت.

اما آیت‌الله منتظری در نوع نسبتی که میان این دو موقعیت برقرار کرده است، مورد اجماع نیست و از سوی بخشی از روحانیون در قدرت مورد نقد قرار گرفته. آیا برای اینکه به موقعیت روحانی‌اش آسیب رسانده و یا از آن رو که به ضرورت‌های سیاست پایبندی نشان نداده است؟ هیچ کس از سیاست‌ورزی آیت‌الله منتظری در زمان شاه نقدی نکرد و این نشان می‌دهد که سیاست‌ورزی در مقام ضدقدرت با سیاست‌ورزی همچون زمامدار تفاوت دارد. برای شناخت رفتار سیاسی آیت‌الله منتظری در مقام یک سیاستمدار در قدرت، ذکر چند خاطره و چند نقل قول از سوی منتقدین ایشان کافی است تا از خلال آن‌ها بتوان نقدها را دریافت.

آیت‌الله هاشمی رفسجانی در خاطرات خود در مورد آیت‌الله منتظری نوشته است (گفت‌وگوی اختصاصی با آینده – به نقل از سایت تاریخ ایرانی) : “در زندان فهمیدیم که ایشان هفت ماهه به دنیا آمده است. معمولا خیلی زود تصمیم می‌گرفتند، و تعجب می‌کردیم. رازش برای ما کشف شد”. “زود قضاوت می‌کرد و با مردم مطرح می‌کرد”. “انتقادات ایشان خیلی سیاستمدارانه نبود و قدری افشاگرانه بود”.

حجت الاسلام حمید روحانی می‌نویسد : «این صدای دیگران و دیگر اندیشان است که از حلقوم او بیرون می‌آید.» در نقد ایشان نکات دیگری هم گفته شده است : ساده‌لوحی، القاپذیری و نداشتن ظرفیت‌های لازم و… مطابق با این نقدها می‌توان نتیجه گرفت که رفتار سیاستمدارانه عبارت است از : زود قضاوت نکردن یا به عبارتی به تاخیر انداختن قضاوت، مطرح نکردن انتقادات با مردم، خارج نکردن صدای دیگران و دگراندیشان از حلقوم خود.

واکلاو هاول، نویسنده و رئیس جمهور سابق چک می‌نویسد : «آنچه در سیاست ضروری است، توانایی دروغ گفتن نیست، بلکه بیشتر از هر چیز، دانستن این است که «چه وقت»، «کجا»، «چگونه» و «به چه کسی» گفته می‌شود». همین چهار فایل است که رفتار و انتخاب را سیاسی می‌کند و مثلا متفاوت می‌سازد با رفتار فقیه، روشنفکر و هنرمند و… آیت‌الله منتظری که یکی از چهره‌های سیاسی قبل از انقلاب است براساس همین چهار فایل است که سیاستمداری نامناسب تشخیص داده می‌شود. اینکه ندانسته است چه چیز را کی، کجا، چگونه و به چه کسی بگوید : زودتر از وقت سخن گفته، افشاگرانه حرف زده است و نه سیاستمدارانه، از پشت تریبون گفته است و به مردم. این نابهنگامی‌ها او را سیاستمداری ناموفق کرده است و دلایل رانده شدن ایشان از عرصه قدرت بوده است. اما این‌ها تعریف سیاست سیاستمدارانه – معطوف به حفظ قدرت – است. رانده‌شدگی این سیاستمدار ناموفق از عرصه قدرت، او را به عرصه دیگری از سیاست بازگرداند : عرصه عمومی، سیاستی که «ضد سیاست» نامیده می‌شود.

«ضد سیاست نقطه نظر قربانی است. قربانی‌ای که همیشه ابژه نبردهای تاریخی بوده است، باید سوژه سرنوشت خود شود. قربانی‌ای که نمی‌خواهد قربانی باشد، در عین حال که خواهان کسب قدرت هم نیست. متواضع در برابر افراد و مغرور در برابر نهادها.» «ضد سیاست»، با بسط عادت‌هایی چون روح تساهل، گوش سپردن به دیگری، شبکه‌های دوستی، تبادل گفت‌وگو…» خود را تعریف می‌کند. (کنراد)

در نسبت‌های ممکن و مطلوب متعدد میان دین و سیاست در زندگی معاصر ما تجربه آیت‌الله منتظری یکی از الگوهاست. برقراری نوعی نسبت میان دین و سیاست : ماندگاری در عرصه عمومی، بلندگوی دیگران شدن و نه فقط خودی‌ها، خود را با مردم در میان گذاشتن و در دسترس ماندن، نقادی و نه صرفا سیاستمدارانه. او که سخن گفتن از حقیقت خود را به تاخیر نمی‌انداخت و «سیاست سیاستمدار را دعوت می‌کرد تا بر سر جای خود بنشیند.»


تاریخ انتشار : / آذر / ۱۳۹۲
منبع : ماه‌نامه نسیم بیداری / شماره ۴۲

ویرایش : شروین ۰ بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 3 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.