خُردْتاریخِ نمادینِ شریعتی
متن زیر خلاصهای از مقالهی مفصل «خردتاریخ نمادینِ شریعتی» است؛ مقالهای که برای همایش «شریعتی و دانش تاریخ» به پژوهشکدهی تاریخ اسلام ارائه کردهام و در روز سوم اسفند 1391 بهصورت سخنرانی نیز بیان کردهام. این مطلب را روز سهشنبه هشتم اسفند 1391 روزنامهی شرق در صفحهی 9 در کنار دیگر مطالب مربوط به همین همایش با اندکی تغییر منتشر کرده است. روزنامهی شرق در همانجا نیز گزارشی از میزگرد بعد از ظهر همانروز که در پژوهشکدهی تاریخ اسلام برگزار گردید، ارائه کرد که کاملاً بیسروته بود و هیچیک از مطالب مرا درست منعکس نکرد. دیگر تقریباً به این عادت کردهام که گزارشهایی که رسانهها از سخنرانیهایم ارائه میکنند، سخنرانیام را تحریف کند و یا بهصورت هذیانگویی و پریشانگویی درآورند. تا زمانی که رسانههای ما حرفهای نشوند این وضع ادامه خواهد داشت. بنابراین، امّهات بحثام را در آن میزگرد نیز در نوبتهای بعدی به صورت مکتوب تقدیم خواهم کرد. البته از روزنامهی شرق بهخاطر انتشار خلاصهی مقالهام تشکر میکنم.
در ایران معاصر متون شریعتی ظرفیّت فراخی برای مواجهات نسلهای مختلف بروز داده است. لذا شریعتی هنوز زنده است و به تاریخ سپرده نشده است در حالیکه بسیاری با مرگ جسمانیشان بهلحاظ اجتماعی و نمادین نیز میمیرند. او یکی از ابژه¬های هویت¬ساز چند نسل است (به تعبیر کریستوفر بالس). این بزرگترین دلیل برای در میان آوردن او است. می¬توان نمونه¬هایی از این ظرفیّتها را ذکر کرد. مثلا در جایی شریعتی می¬گوید از تاریخ بدم میآید. چرا شریعتی از تاریخ بدش میآید؟ میکوشم در پاسخ به این پرسش یکی از ظرفیتهای مغفول متن او را برملا سازم.
خُردتاریخ (microstoria) رویکردی باز به تاریخ دارد و به روایتهای کلانتاریخی مشکوک است (بژه، 1388: 111). خردْتاریخنویسان میخواهند «در روایتهای کلانِ کلانْتاریخ، بهویژه در تاریخهای انسانهای شوکتمند نخبه، از طریق جمعآوری خردتاریخهای «مردم بیشوکت» تردید روا دارند» (همان: 111). خردتاریخ در مقابل کلانتاریخ قرار میگیرد که روایتی یکپارچه و بیگسست از تاریخ ارائه میکند اما خُردْتاریخ از حکایتهای ناهمسنخ و نایکپارچه شکل گرفته است (همان: 143). ویژهگی بسیار مهم دیگر خردتاریخ انتقادی بودن آن است. انتقادی بودن خردتاریخ دستکم به سه شکل خود را نشان میدهد. شریعتی به سه دلیل نگاهی فرجامشناختی (schatological) و مآلاندیشانه (visionary) به تاریخ دارد: تأثیرپذیری از آموزههای قرآنی، گرایش انسانگرایانهی رادیکالش که بر حسب آن واقعیتپرستی را گرایشی انفعالی و تسلیم شدن به امر واقع میداند؛ «امر واقع»ای که لزوماً انسانی نیست، و اندیشیدن در ذیل فلسفهی قارهای و بهویژه، تأثیرپذیری از تفکر هگلی، و اگزیستانسیالیستی. او تحت چنین تفکری تاریخ را بهمنزلهی فرآیند شدن انسان و نه قلمرو بودن انسان تعریف میکند و میبیند (شریعتی، 1361: 253). وانگهی، از نظر شریعتی آدمی محکوم به این نیست که منتظر تحقق تاریخ فردا باشد بلکه میتواند بر اساس تاریخشناسیاش در جهت ساختن فردا بکوشد.
از نظر وی نوعی تاریخنویسی وجود دارد که متمرکز بر شوکتمندان است: «شرح احوال گندههای قدیم، تاریخ نیست» (همان: 253-252). شریعتی در اینجا با تمایز میان مرحلهی گردآوری و مرحلهی داوری در علم، تاریخشناسی موجود در ایران را مورد نقد قرار میدهد: «متاسفانه تاریخ، در فرهنگ ما، هنوز از مرحلة اول قدمی فراتر نیامده است و این نه یک «نقص علمی» بلکه یک «فاجعة اجتماعی» است، یک فقر مهیب انسانی!» (همان: 253-252). اما نقد او به تاریخشناسیهای موجود فقط متوجه وقایعنگاری تاریخی نیست بلکه او معتقد است که تاریخشناسی موجود تنها بر عاملیت یا کنشگری شوکتمندان یا به تعبیر او «کلهگندهها» متمرکز است و نیز از چشم او به تاریخ مینگرد. لذا تاریخشناسی موجود «متفرعن» است (شریعتی، بیتا: 23-22).
کلانْتاریخ، تاریخی است که هم بر عامیلت شوکتمندان (great people) در تاریخ تمرکز میکند و هم تاریخ را از منظر و چشم شوکتمندان روایت میکند. لذا نقش بیشوکتان (little people) در تاریخ مسکوت و مغفول میماند و بخش مهمی از تاریخ بشر فراموش میگردد و یا حاشیهای باقی میماند. اما «خردتاریخنویسان بر برملاسازی تاریخ فراموش شده و حاشیهای شده از طریق مطالعة کیفی و کمّی تمرکز میکنند» (بژه، 1388: 123). بر نوشته¬ی او تحت عنوان آری اینچنین بود برادر بینشی خردتاریخی حاکم است: روایت کردن تاریخی که روایت نشده و نادیده گرفته شده است. تاریخ برده¬گان، خردتاریخ مردمان کوچک و حقیر که تاریخ هژمونیک یعنی کلان¬روایت¬های تاریخی آنان را به¬حساب نیاورده و از قلم انداخته است؛ درست مثل گورهای برده¬گان که در پای اهرام ثلاثه¬ی مصر به حساب نمی¬آیند و دیده نمی-شوند. البته خردتاریخ صرفاً به معنای روایت کنشگری مردمان معمولی نیست -تاریخنویسیای که امروزه برخی تاریخ از پایین یا تاریخنگاری اجتماعی مینامند (اتابکی، 1389)- بلکه خردتاریخ علاوه بر آن، نگرش به تاریخ از چشم بیشوکتان نیز هست. این ویژهگیها در خردتاریخ نمادین شریعتی دیده میشود. در آری اینچنین بود برادر (شریعتی، بیتا) او فقط دربارهی بردهگان سخن نمیگوید بلکه با بردهگان و نیز در مقام یک برده سخن میگوید. بهعبارت دیگر، هم گوینده برده است و هم مخاطب (همان: 4).
«کویر تاریخی است که در صورت جغرافیا ظاهر شده است». این جملهای است که در اول کتاب کویر برجسته شده است. معنی این جمله را وقتی درمییابیم که با نگرش خردتاریخی شریعتی آشنا شویم. شریعتی در مقابل تاریخهای تمدن از تاریخ کویر سخن میگوید. تاریخ کویر تاریخی است که از چشم بی شوکتان تاریخ را بهتصویر کشیده است و نیز کنشگری بیشوکتان را به نمایش میگذارد. در زبان شریعتی کویر مقابل تمدن است: «دیدم تمدن یعنی دشنام، یعنی نفرت، یعنی کینه، یعنی آثار ستم هزاران سال برگرده و پشت اجداد من. در میان انبوه دخمهها نشستم، و دیدم چنان است که پنداری همة آنهائیکه در دل دخمهها خفتهاند، برادران منند» (همان: 4-3). شریعتی در یکی دیگر از آثار خردتاریخیِ نمادیناش حسن و محبوبه (شریعتی، بیتا) که روایت رنج و خطر زندهگی دو مجاهد (حسن آلادپوش و محبوبه متحدین) است (دو تا آدم معمولی متحول شده)، روایتگری را باز هم از کویر آغاز میکند؛ کویری که میخواهند متمدناش کنند و به نام تمدن میراثاش را تخریب کنند (شریعتی، بیتا: 3). شریعتی در طرح افکار و اندیشههایش و افزودن قوّت تأثیر آنها بر مخاطب -بهعنوان کسی که مهمترین مخاطباش را مردم و نه سرآمدان فرهنگی و سیاسی و اجتماعی میداند (شریعتی، 1356: 27)- نمادهای مختلفی را بهکار میگیرد و در نمادپردازی از ذخایر فرهنگی موجود بهره میگیرد و یا خود دست به نمادپردازی میزند. شباهنگ (مرغ حق) و خروس بیمحل در نوشتههایش از این جهت مورد توجه قرار میگیرند و برجسته میشوند که مولّد صدایی هستند؛ صدایی که نیروهای مسلّط زمانه میخواهند ناشنیده بماند و لذا حلقوم هر دو را میبرند. علاوه بر این، او با صدای خاموششدهی تاریخ همذاتپنداری میکند (همان: 28-27). بهعبارت دیگر، می¬توان گفت که شریعتی می¬خواهد خود نوعی صدای بیصدایان باشد. یا به تعبیر خود او، شریعتی می¬خواهد یک «ذاکر» باشد؛ زنده¬کردن «حافظه¬ی رنج» و «خِرَدِ یادآورانه» -به¬تعبیر متألّه سیاسی آلمانی جان باپتیست متز (شریعتی، 1358: 163). او هم¬چنین دوست داشت صدای خودش جاودانه شنیده شود و این نکته از شعر زیبای «سوتک» نیز قابل استنباط است که با قرائت آن آرزو می¬کند که کاش کوزه¬گر از خاک گلویش سوتکی بسازد! با شعر سوتک (شعر شاعری به نام محمدی) شریعتی یکبار دیگر با بیصدایان تاریخ هویتیابی میکند و پس از مرگاش نیز صدای او نزد پیروانش همچون صدای همان سوتکِ برآشوبنده، درک و تصویر میشود؛ صدایی که همچنان کلانروایتهای تاریخی و روایتگریهای تاریخ هژمونیک را به چالش میکشد و روایت بدیلی عرضه میکند.
لذا وقتی شریعتی می¬گوید از تاریخ بدم می¬آید، مرادش تاریخ بهمنزلهی امری محقق است که در آن انسان قربانی و اسیر میشود؛ تاریخی که در اختیار «عدهای خاص بوده است» (شریعتی، 1368: 95). همچنین از نوشتههای شریعتی میتوان استنباط کرد که تاریخ بهمعنای نوع خاصی از تاریخشناسی نیز نزد او منفور است: تاریخ¬هایی که تاریخ «ابرانسان»ها یا «مردان گنده» یا «شوکتمندان» است و نه تاریخ «مردمان کوچک». این¬ها درخشش¬هایی راه¬گشا هستند برای خردتاریخنگاری بهمنزلهی نحوهی جدیدی از تاریخنگاری در ایران معاصر. بهعنوان مثال، میتوان گفت که تاریخنگاری رسمی از تاریخ انقلاب ایران (مثل تاریخنگاری سیدحمید روحانی) کلانروایتی هژمونیک از انقلاب ایران است. اما اگر مثلاً به سراغ روزنامهفروشان خیابان میدان فردوسی تا میدان آزادی که در 50 سال اخیر در دکّههای روزنامهفروشی این خیابان فعّال بودهاند، برویم و خردحکایات آنان را دربارهی آنچه دیده و شنیده و تجربه کردهاند، از طریق گفتوگوهای شفاهی مدون سازیم، خردتاریخی از ایران پس از انقلاب را در اختیار خواهیم داشت. این رویکرد تاریخ نگارانهای است که استادان و دانشجویان رشتههای تاریخ میتواند در آینده بدان روی آورند و از این طریق نگاه دیگری به تاریخ معاصر را تولید نمایند. یکی از عوامل ناکامی نیروهای سلطهگر در از آنِ خودسازی گفتار شریعتی، همین گرایشخردتاریخنگارانهی موجود در آثار او است؛ ویژهگیای که او را بهمنزلهی متفکری مردمی همچنان محبوب نگه میدارد.
بژه، دیوید ام. (۱۳۸۸) تحلیل روایت و پیشاروایت: روشهای روایی در تحقیقات اجتماعی. ترجمهی حسن محدّثی. تهران: دفتر مطالعات و توسعهی رسانهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول.
شریعتی، علی (بیتا) آری اینچنین بود برادر. بیجا: بینا.
شریعتی، علی (بیتا) قصه حسن و محبوبه. بیجا: بینا.
شریعتی، علی (۱۳۵۶) با مخاطبهای آشنا. مجموعهی آثار ۱. تهران: حسینیهی ارشاد. شریعتی، علی (بیتا) ابوذر. مجموعهی آثار ۳. تهران: حسینیهی ارشاد.
شریعتی، علی (۱۳۵۸) شیعه. مجموعه¬ی آثار ۷. تهران: حسینیهی ارشاد. شریعتی، علی (۱۳۷۱) هبوط در کویر. مجموعهی آثار ۱۳. تهران: چاپخش.
شریعتی، علی (۱۳۶۱) انسان. مجموعهی آثار ۲۴ . تهران: انتشارات الهام. شریعتی، علی (۱۳۶۱) انسان بیخود. مجموعهی آثار ۲۵ . تهران: انتشارات قلم، چاپ دوم.