انسانی، زیادی انسانی!
نویسنده : سوسن شریعتی
موضوع : ـــــ
شهروند امروز :
یك مرد آفریقایی ـ آمریكایی بدون دادرسی و مجازات قانونی سوزانده شده است، توسط صدها سفیدپوستی كه به محل نگهداری این سیاهپوست در اوهاما هجوم آوردند و مجازات او را با دستان خود به اجرا در آوردند. مرد سیاهپوست كه متهم به حمله به یك دختر سفید بود، بدون طی شدن روند دادرسی و مجازات، در آتش سوزانده شد، و البته پیش از آن، اندامهای بدن او بریده و به صورت پیاپی نیز هدف چندین گلوله قرار گرفت.
از سال ۱۸۸۲ تا ۱۹۵۱، ۴۷۲۰ مجازات بدون دادرسی در آمریكا صورت گرفته است، كه پرونده آن موجود است. جالب اما آنجاست كه سه چهارم این مجازاتهای بدون دادرسی، سیاهپوستان را هدف قرار داده است، در حالی كه عمدتاً آنها به بهانه مواجههشان با یك سفیدپوست به مجازات میرسیدند.
سوسن شریعتی :
انسان، حیوان نیست، به دلایلی بسیار: اجتماعی است (افلاطون)، نطق میكند، فكر میكند (ارسطو، دكارت)، و یا مثلاً اینكه میخندد (برگسون) و به همه این دلایل موجودی است غیرطبیعی (این را روسو میگفت). قادر به فرا رَوی از طبیعت خویش. قادر به خیر و شر، بیآنكه معطوف به سودی باشد. حیوان میكُشد، میدَرد تا شكم گرسنهاش را پر كند. یك ضرورت بیولوژیك او را وادار به خشونت میكند. نه عمدی در كار است و نه انتخابی. انسان اما آزاد است و مختار، تا بمیرد برای دیگران، بیدغدغه سود و زیان. با بمیراند برای لحظهای دلخوشی: شبی در محفلی با رفقا، عكسی و خندهای و حالی.
از همین عكس شروع كنیم:
۱. انسان تنها حیوانی است كه قتل میكند، عامدانه، و به همین مناسبت میخندد و تازه عكس هم میگیرد، بی هیچ سودی و با لذت بسیار. همه چیز در این عكس عمیقاً غیرطبیعی است، و از همین رو كاملاً انسانی. فقط این فراطبیعتِ فراحیوان، انسان، قادر به چنین فرارَویهایی است: اینكه بتواند همنوعاش را آگاهانه بدل به شیء كند و آن را سوژهای برای لذت دستهجمعی سازد. او با اعلان غیر طبیعی بودن خود، آمد و نشست بر سر جای خالق و مخلوق، تا غیرمترقبه و غریزه و…، را كنترل كرده باشد و دست آخر شد هولناكترین موجود ِ عالم، بیهیچ كنترلی.
۲. راسیزم فقط نژادپرستی نیست. راسیزم یعنی خود پرستی. موضوع این “خود” هر چه باشد، باشد: طبقه خود، دین خود، زبان خود، فرهنگ خود، جنسیت خود. در یك كلام، خودگرایی مطلق و بر نتابیدن دیگری و تفاوت. مگر انسان میتواند بر سر خودی چنین بلایی آورد؟
اما با “آن دیگریای كه من نیست” ممكن میشود و مجاز. اینجا دیگر بحث بر سر انسان و كرامت او نیست. مشكل این آقایان خندان، عدم باور به انسان نیست، شك نمیشود كرد كه همگی به شأن و شئون انسان آگاهاند و احترام گذاشتن به او را بیدریغ میخواهند. فقط یك مشكل وجود دارد. مشكلشان احتمالاً این است كه آن دیگری را، انسان نمیدانند. دیگریستیزی از همین سوءتفاهم بر میخیزد.
با همین عكس ختم كنیم :
۳. به نگاه كردن نباید بسنده كرد. باید بو كشید! جهل و ادعا كه در هم آمیزد، معجون بویناكی میشود كه، راسیزم یكی از این بوهای زنندهی آن است. انسان، همیشه غیرانسانی رفتار كرده است، اما شاید هیچ وقت تا به این حد مفتخر به آن نبوده است.
پاورقی :
۱. نام دیگر “كره”
۲. یكی از القاب كیم ایل سونگ
۳. هیوا مسیح. من از دنیای بیكودك میترسم. انتشارات قصیدهسرا
تاریخ انتشار : ۱۶ / تیر / ۱۳۸۷
منبع : هفتهنامه شهروند امروز / شماره ۵۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ