دکتر شریعتی به تمامِ معنا دردِ دین داشت
شریعتی به تمام معنا درد دین داشت.او نمیخواست از اسلام قرائتی راستی یا چپی داشته باشد. او دنبال قرائت اصیل اسلام بود یا بهقولِ خودش او دنبال نفی اسلام تاریخی بود که در حوادث تاریخ توجیه شده بود. او به دنبال بازگشت به خویشتن اسلامی بود. شریعتی قرائتی ایدئولوژیک از اسلام داشت حال آنکه روشنفکران اسلامی به دنبال ایدئولوژی زدایی هستند. شریعتی از آن جهت روی عناصر انقلابی اسلام تأکید میکرد تا اسلام را به عنوان رقیبی برای مارکسیسم انقلابی نشان بدهد. شریعتی اگر بر عناصری از قبیل آزادی و دمکراسی اصرار میکرد به دنبال رقابت اسلام با لیبرالیسم بود. هر چند شریعتی در مسیر حرکت خود دچار اشتباهاتی شد، ولی هدف او خیر بود. به قول دکتر شهید بهشتی، شریعتی یک جستجوگر در مسیر شدن بود. او به سوی شناخت اسلام زندهی سازندهی پیش برندهی خالصتر حرکت میکرد و پیوسته رو به اصالت اسلامی پیش میرفت.
در آستانه سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی در خدمت حجت الاسلام روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی هستیم تا مصاحبهای در مورد مرحوم شریعتی با ایشان داشته باشیم.
ج : حسینیان :یکی از اهداف مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتشار منابع تاریخ انقلاب اسلامی است به همین جهت تا کنون دهها منبع اسنادی را منتشر نموده است . اما اسناد شریعتی انگیزهی دیگری هم داشت وآن اینکه قبلا تعدادی از اسناد به صورت گزینشی در مورد شریعتی به چاپ رسید و مرکز تصمیم گرفت برای اینکه قضاوت نسبت به شریعتی عادلانهتر باشد کل اسناد وی را به چاپ برساند.
ج : هر دو گروه راه اشتباه و غیر منصفانهای را میپیمایند. ما در اصول استنباط فقه اسلامی آموختهایم که برای فهم روایت احتیاج به درایت داریم . صحت خبر واحد شرایطی دارد از جمله وثوق راوی و مهمتر جهت صدوری است . فقها میگویند جهت صدوری روایت باید مشخص شود یعنی ممکن است روایتی موثق باشد، ولی معصوم آن را به خاطر تقیه صادر کرده باشد. برای فهم اینکه متن روایت جهت تقیه بوده یا نه باید با اصول دیگر تطبیق داده شود. شکی نیست که این نامه و نوشتهها خط شریعتی است و از لحاظ محتوا نیز از شریعتی است، ولی نباید به خاطر این نامه شریعتی را وابسته به ساواک دانست در همین اسناد صدها سند دیگر است که نشان میدهد شریعتی پیوسته تحت تعقیب ساواک بوده، شریعتی چند بار دستگیر شده، شریعتی به زندان افتاده، شریعتی با رژیم مبارزه کرده، حتی شاه نسبت به شریعتی حساسیت نشان داده و دستور دستگیری وی را صادر کرده و سرانجام رژیم شاه دستور جمعآوری کتابهای شریعتی را صادر کرده است. به عنوان نمونه قسمتی از آخرین تصمیم و ارزیابی نصیری رئیس ساواک که به شهربانی دستور داده این است که چون کتابهای شریعتی حاوی مطالب تحریکآمیز و انقلابی است و سعی نموده از تعصبات مذهبی سوءاستفاه کند کلیه کتابها و نشریات وی را جمعآوری کنید. بنابراین وقتی مجموعه رفتار، اسناد اندیشه و عملکرد شریعتی و مجموعهی مواضع و اقدامات ساواک دربارهی شریعتی را کنار هم بگذاریم قطع پیدا میکنیم که شریعتی نه تنها یک شخصیت غیر وابسته به ساواک، بلکه یک شخصیت مبارز و انقلابی است.
ج : بنده به عنوان کسی که اکثر قریب به اتفاق آثار شریعتی را مطالعه کرده و پروندهی ساواک وی را به دقت بررسی کرده شریعتی را یک روشنفکر مذهبی نمیدانم، بلکه شریعتی را یک دیندار روشنفکر میشناسم . دیندار روشنفکر دغدغه اصلیاش دین است، اصالت برای دین قائل است هر چند به دنبال نوآوری و ابتکار هم هست . روشنفکران مذهبی اصل را بر حقانیت لیبرالیسم و قبل از این مارکسیسم قرار میدادند اما به خاطر فرهنگ ایرانی که بدون مذهب نمیشود تأثیری گذاشت سعی میکردند عناصری از مفاهیم مذهبی را با لیبرالیسم یا مارکسیسم ممزوج یا تفسیر کنند. ولی شریعتی هیچ ویژگی از این دو قشر روشنفکر مذهبی را نداشت. او ضد مارکسیسم بود با تودهایها و مارکسیست بارها جنگیده بود. او فرهنگ غرب بر مبنای لیبرالیسم را درک کرده بود و کاملاً از آن تنفر داشت . او به تمام معنا درد دین داشت. دردمند بودن وی حتی از نامهای که به ساواک نوشته کاملاً قابل درک است. او نمیخواست از اسلام قرائتی راستی یا چپی داشته باشد. او دنبال قرائت اصیل اسلام بود یا بهقولِ خودش او دنبال نفی اسلام تاریخی بود که در حوادث تاریخ توجیه شده بود. او به دنبال بازگشت به خویشتن اسلامی بود. شریعتی قرائتی ایدئولوژیک از اسلام داشت حال آنکه روشنفکران اسلامی به دنبال ایدئولوژی زدایی هستند. شریعتی از آن جهت روی عناصر انقلابی اسلام تأکید میکرد تا اسلام را به عنوان رقیبی برای مارکسیسم انقلابی نشان بدهد. شریعتی اگر بر عناصری از قبیل آزادی و دمکراسی اصرار میکرد به دنبال رقابت اسلام با لیبرالیسم بود. هر چند شریعتی در مسیر حرکت خود دچار اشتباهاتی شد، ولی هدف او خیر بود. به قول دکتر شهید بهشتی، شریعتی یک جستجوگر در مسیر شدن بود. او به سوی شناخت اسلام زندهی سازندهی پیش برندهی خالصتر حرکت میکرد و پیوسته رو به اصالت اسلامی پیش میرفت . کتابهای آخری وی این ادعا را اثبات میکند که کمتر حاوی اشتباهات جدی بود.
ج : بله آثار شریعتی نشان میدهد که وی یک بدبینی مفرطی نسبت به روحانیت داشته و گاه موجب اعتراضات زننده و تند نسبت به روحانیت میشد. و همین موضوع یکی از اشتباهات شریعتی بود که اعتراض روحانیون سنتی را بر میانگیخت و از طرف دیگر روحانیون که نسبت به اهداف شریعتی وقوف بیشتری داشتند خلع سلاح میکرد. ولی تذکر دوستان و روحانیون انقلابی به وی موجب تجدید نظر در مواضع شریعتی نسبت به روحانیون شد. و در جلسه پرسش و پاسخ که بعداً به صورت کتاب چاپ شد وی در این جلسه اتهامات خود علیه روحانیت را توجیه کرد و مدعی شد انتقادات من به روحانیت است نه عالمان دین، ما در تشیع روحانی نداریم عالم دین داریم .گر چه توجیه قابل قبول نبود، ولی وی تلاش کرد تا با تعریفی جدید از روحانیت گذشتهها را ترمیم کند. وی در این جلسه ۱۲ دلیل بر عظمت روحانیت شیعه آورد وجود روحانیت را یک ضرورت تاریخی، طلاب را به عنوان مجاهدان پاک بازی که با حقوقی کمتر از یک مرغ آمریکا دوران زندگی را با زهد میگذرانند . طلاب را امید آینده بیداری مردم، روحانیون را مشعلداران مبارزه علیه ظلم در طول تاریخ و پاکترین طبقه و … معرفی کرد. با این حال شریعتی همواره از امام خمینی به نیکی یاد میکرد. وی ظهور روح انقلابی را مدیون شخصیتهای پارسایی میدانست که از میرزای شیرازی تا آیتالله خمینی پرچمدار آن بودهاند. او قیام امام را قیام ابوذروار میدانست که بر سر قدرت زمان فریاد میزدو اسرافیلواردر صور قرآن میدمید . امام خمینی هم در ختم آیتالله آقا مصطفی به صورت اشاره هم از روحانیون گله کرد که شریعتی را مرتد میدانستند هم از شریعتی که عالمانی چون مجلسی را متهم میکرد. امام خمینی با کنایه شریعتی را روشن فکری معرفی کرد که برای اسلام خدمت میکند.