رابطهی ملی ـ مذهبیها با دومِ خرداد انتقادی بود
باشگاه احزاب در سالروز دوم خرداد موضوع «تحزب و دوم خرداد» را به بحث گذاشته است. از این رو، با نیروهای دو جناح تنها دو پرسش را مطرح کرده ایم:
۱. نسبت و تحلیل شما با پدیده دوم خرداد چیست؟
۲. از آنجا که یکی از مهمترین شعارهای آقای خاتمی «توسعه سیاسی» بود، کارنامه اصلاحات را از منظر توسعه تحزب (به عنوان پارامتری مهم در توسعه سیاسی) چطور ارزیابی می کنید؟
رضا علیجانی : ملی مذهبی ها مجمع الجزایری با جزایر مختلف هستند که در عین تفاهم و اشتراکات جدی، دارای تنوع و تفاوت داخلی نیز هستند. به همین صورت دست اندرکاران بلوک اصلاحات و دوم خرداد نیز دارای طیف های مختلفی هستند که از روشنفکران اصلاح طلب تا فعالان سیاسی با گرایش های متفاوت و تکنوکرات های عملگرا را شامل میشود. بنابراین، در تعریف نسبت بین این دو طیف متنوع، تنها می توان به معدلی از مناسبات اشاره کرد. در یک جمله می توان گفت که نسبت میان ملی – مذهبی ها با دوم خرداد و روند پس از آن، حمایت انتقادی – رهنمودی بوده است. ملی- مذهبی ها دوم خرداد را سرفصلی از تحولات جامعه ایران که در لایه های فوقانی سیاست منعکس شد، ارزیابی می کردند. نقطه اشتراک جدی ملی – مذهبی ها با فعالان دوم خرداد عبارت بود از ایجاد گشایشی در فضای سیاسی و اجتماعی، انجام رفرم هایی در حوزه مدیریت و اجرا به نفع مردم، اصلاح روابط خارجی کشور، ایجاد اصلاحاتی برای حوزه مدنی و گشایش هایی برای روشنفکران و فعالیت های هنری، ادبی و … . البته از نظر مشی فعالیت سیاسی نیز برخوردهای مسالمت آمیز، علنی و تدریجی از دیگر اشتراکات ملی – مذهبی ها با دوم خرداد بود. به صورت خلاصه می توان گفت که بسط دموکراسی و عدالت، اصلاح تدریجی ساختار قدرت و نگاه اصلاحی به قانون اساسی از مشترکات این دو جریان بود. ضمن آنکه بسیاری از ملی – مذهبی ها و اعضای نهضت آزادی تصور می کردند بخشی از فعالان و مدیران در یک فرایند تجربه اندوزی به نتایجی رسیده اند که با آموزه ها و اعتقادات آنان در ابتدای انقلاب اشتراکاتی دارد. اما در عین حال برخی از بزرگان این جریان ضمن رهنمودها و تجاربی که به فعالان دوم خردادی ارائه می کردند، آنان را به رعایت این تجارب به ویژه در حوزه اقتصادی و ارتباط با نیروهای مختلف سیاسی و اجتماعی و نوع مناسبات با جریان راست دعوت می کردند. به نظر می رسد به تدریج ضمن برقرار ماندن و حفظ آن همسویی کلی، نگرش انتقادی نیز به فعالان دوم خرداد به ویژه در رابطه با همین سه محور به وجود آمد.
مهندس سحابی در آغاز ریاست جمهوری آقای خاتمی نامه ای نوشت و به او متذکر شد که اگر اصلاحات سیاسی با اصلاحات اقتصادی همراه نشود، اصلاحات سیاسی به بن بست خواهد رسید یا در سطح باقی خواهد ماند. این عدم توجه به معیشت مردم، عدالت اقتصادی، عدم ارتباط با اقشار مختلف اجتماعی و عدم توجه به شکل گیری نهادهای مدنی و مستقل یکی از مهمترین نقاط اقتصادی و در نسبت ملی – مذهبی ها و جریان اصلاحات بود. محور دوم، عدم توجه به دیگر جریانات سیاسی با تحلیل خودی و غیر خودی که در قالب های متقاوت حتی از سوی خوش فکرترین فعالان دوم خردادی مطرح میشد، بود که باعث شد حمایت انتقادی ملی – مذهبی ها به تدریج به یک برخورد انتقادی – حمایتی تبدیل شود. محور سوم مواجهه جریان اصلاح طلب با جریان راست بود که عقب نشینی های پی در پی و عدم پایداری بر حداقل وعده ها صورت می گرفت. بدین ترتیب جریان اصلاح طلبی با بی توجهی به دو بال جدی خود که می توانند یاور اصلاحات باشند. یعنی «مردم» و «دیگر نیروهای اجتماعی و سیاسی» یک تنه به مواجهه با جناح راست پرداخت و در این مواجهه نیز به علت نداشتن برنامه ریزی، فقدان عقبه اجتماعی و نیز ناپایداری روی خط قرمزهای اساسی که از یکسو به عقب نشینی در حوزه سیاست می انجامید و از سوی دیگر به بی اعتمادی اقشار مختلف اجتماعی به جریان دوم خرداد، در نهایت منجر به شکست این جنبش در عرصه سیاست شد. به این صورت با توجه به رفتار، تشکل و قاطعیت جریان راست می توان گفت که اینک اصلاحات از متن به پاورقی رفته است به گونه ای اصلاحات دیگر به معنای اصلاح تدریجی روندها در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی وجود ندارد.
در کل چریان ملی – مذهبی ضمن همسویی ای که از موضع مسالمت جویی ملی و مشارکت در روند اصلاح امور با اصلاح طلبان داشته و دارد اما وجه انتقادی و فاصله فکری و سیاسی آن با جریان اصلاح طلبی پررنگ تر شده است. شاید بتوان ریشه این مساله را جدا از تفاوت در اندیشه ها و رویکردها به تفاوت در «موقعیت ها» هم مرتبط دانست. تفاوت در موقعیت از این جهت که جریان ملی – مذهبی از گذشته همواره از موضع منتقد ساخت قدرت از درون فعالیت می کرده است. به نظر می رسد این رابطه پس از این نیز به رفتار و عملکرد اصلاح طلبان و میزان «کارآمدی» آن بستگی داشته باشد. هر چند به گمان من جریان اصلاح طلبی باید بداند بدبینی و نارضایتی مردم از جریان راست لزوما به معنای اقبال و توجه به آنها نیست. به نظر می رسد برخورد حمایتی – انتقادی بیش از پیش به برخوردی انتقادی – حمایتی میان نیروهای ملی – مذهبی با اصلاح طلبان تبدیل شود.