اطلاعیهی جدیدِ مهندس بازرگان در رفعِ سوءتفاهماتِ اطلاعیهی اول
بنابر توصیههای دکتر یداله سحابی قرار بر این میشود که مهندس بازرگان اطلاعیه جدیدی در زدودن برخی ابهامات بر رد اطلاعیه اول بنویسد و آن را منتشر کند.
متن اطلاعیه دوم آقای مهندس مهدی بازرگان به این شرح است:
مشروحهای به تاریخ ۲۳/۹/۵۶ به امضای مشترک جناب آقای مرتضی مطهری و اینجانب به دست اشخاص رسیده است که با تعجب و تاسف تمام مشاهده شد برخلاف آنچه منظور نظر بوده است تا وسیله خیری برای رهایی از سردرگمی و بازگشت وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود برداشتهای نادرست از آن مشروحه خود موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آنها در مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهرهبرداری افراد و دستگاههای مغرض گردیده است.
دو دسته مخالف و موافق با آنکه دو نظر و دو نتیجهگیری متضاد داشتهاند ولی از جهت عدم توجه به متن و منطوق آن نوشته و در اثر سوء تعبیر یا سوء تفاهم راه مشترکی را پیش گرفتهاند.
برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده، رفع هرگونه سوء تفاهم و محو آثار نامطلوب لازم شد بدین وسیله به ادای توضیحات مختصری بپردازم:
دسته اول یعنی کسانی که نویسنده خدمتگزار آزادی و اسلام و تشیع را بی ولایت و بی دین اعلام مینمودند و لقب اعدی عدو … اسلام به او میدادند حق نداشتند مانند کسی که در کلمه طیبه جز الا الله را برداشته و به لااله میچسبد شهادت ما را که مرحوم شریعتی در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت گرایش غیر اسلامی نداشته است ندیده بگیرند و به بهانهی اشارهای که به اشتباهات فراوان او شده بود اثبات حق به جانبی خود را بنمایند و با وجود تصریحی که به احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام کرده بودیم ما را تایید کننده اتهامات ظالمانه گذشته خود معرفی بنمایند.
در طرف مقابل، شیفتگان فکر و قلم شریعتی و تشنگان انقلاب و حق طلبی را میبینیم. که در نوشتههای آن مرحوم، شعلههای سوزان عشق و جرعههای گوارای هدایت یافته، سرمست از ارادت و احیانا اسیر تعصب گردیدهاند و در مطالعهی آن مشروحه بی نصیب از بی دقتی و بی لطفی نشدهاند.
افرادی از این دسته علاوه بر آنکه توجه به شهادتهای تطهیر و تجلیل ما ننموده بودند. چون توقع نداشتهاند که در چهره نگاری محبوب معشوقشان کوچکترین خط ناموزون ببینند، ستایشی را که از کوشش زیاد او در فرا گرفتن معارف اسلامی و از انصاف و حقیقت جویی او در اعتراف و علاقه به رفع اشتباهات به عمل آمده بود یک نوع توهین تلقی کردهاند. سختتر از همه آنکه جملهی در مسایل اسلامی – حتی مسائل اصولی – دچار اشتباهات فراوان گردیده است به اندوه و خشمشان انداخته است.
حتی آنجا که دلیل عدم فرصت و محل کافی برای مطالعه بیشتر در معارف اسلامی را تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی او ذکر کرده بودیم، بهرهمندی از فرهنگ غربی را به معنای غربزدگی گرفتهاند. در حالی که فرا گرفتن تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی برای هر ایرانی مسلمان اروپا و امریکا رفته عیب که نیست وظیفه و امتیاز نیز هست. افتخار امثال دکتر شریعتی کوشش در این راه و ارمغان آوردن دیدگاههای جدید و طرز تفکر تازه برای دریافت بهتر و بررسی وسیعتر معارف بی پایان و حقایق ناشناخته اسلام است.
اگر انتساب تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی مرحوم شریعتی ایرادگیری به او تلقی شده باشد باید اعتراف کنیم که خود نگارنده نیز در غالب گفتهها و نوشته هایم مرتکب همین گناه در مواجههی اکتشافات و نظریات جدید با آیات و احکام و به کار بردن شیوههای علمی با استفاده از تحصیلات عالیهی ناچیز و فرهنگ غربی ضعیف شدهام ضمن آنکه همیشه اعتراف به اطلاعات ناقص در معارف و متون اسلامی و احتیاج به استمداد از اساتید فن و علمای صاحبنظر داشتهام.
دچار اشتباه دانستن مگر نفی کلی خدمات و رد نظریات و مکتب کسی را مینماید؟ غرض از مسائل اصولی و اساسی نیز که در آنجا ذکر شده و وعده بحث و نشر آن را دادهایم اصول دین و ضروریات مذهب نبود که قبلا تصریح به عدم گرایشهای انحرافی در آن زمینه به عمل آمده بود.
چرا این مطلب میباید وحشت و یاس در جوانان دلبند ما ایجاد کرده باشد؟ مگر خارج از وحی الهی و غیر از چهارده معصوم هیچ بشری اگر چه همتراز با بزرگترین متفکرین جهان چون سقراط و ارسطو و دکارت و نیوتن یا صدرالمتالهین باشد میتواند مصون از خطا و اشتباه تصور شود یا سزاوار هست کسی را چنین بپنداریم؟ در نزد انسان اشتباه کردن لازمهی کار کردن است و اشتباه داشتن شریعتی لازمهی پرکاری و تراوشهای فکری فراوان او است.
آیا شرط اصلاح افکار و عقاید و تکامل اجتماعات متحرک بیغرضی و انتقاد نیست؟
آنچه خطرناک و خلاف راه حق و صواب است شخصپرستی – چه مثبت و چه منفی آن – و تعصب و جمود فکری است و انچه به سود جامعه و مورد نیاز مردم پوینده حق و حقیقت است، آزاداندیشی و سعهی صدر است.
اگر من که تحسین کننده نبوغ و مدافع حسن نیت و تاثیر عمیق افکار شریعتی عزیز بودم حق نداشته باشم با روح علمی اسلامی و استمداد از آرای پاک علاقه مندان نکته سنجی در اندیشههای ارزنده و اصلاح جویی در یادگارهای بابرکتش بنمایم و حداقل راه تفکر و تحقیق و تصحیح را باز نمایم پس چه کسی چنین وظیفهی دوستی و اجتماعی و خدایی را باید ایفا نماید؟
اگر در اجتماع خود تمرین نماییم که هیچگاه شخصیتها را ملاک تشخیص حق و باطل قرار نداده به دستور پیشوای بزرگان اشخاص را بر حق عرضه کنیم هم کمتر گرفتار ملالت و دشمنی و تفرقه خواهیم شد و هم افراد شایستهمان پاکتر و عزیزتر خواهند شد.
در این دوران بحرانی تاریخ مملکت از درگاه ذوالجلال اصلاح و اعتای ملت و هدایت و توفیق نسل مسلمان مجاهد را مسئلت مینمایم…”
البته این نامه را آقای مهندس بازرگان نوشتند و منتشر کردند. لیکن به گفته دست اندرکاران تاثیر چندانی در زدودن ذهنیت دوستداران شریعتی نسبت به نویسندگان اطلاعیه نداشت. به یاد میاورم که در بازگشت از منزل آقای مهندس بازرگان استاد شریعتی خطاب به آقای عبدالعلی بازرگان اظهار تاسف فراوان میکردند از نوشتن این اطلاعیه و میگفتند که چطور آقای مهندس بازرگان که جز حسن نیت نظر دیگری نسبت به علی نداشت چرا پای چنین متنی را امضا کردند. نوشتن اطلاعیه دوم مهندس بازرگان همانند اطلاعیه اول در سازمان امنیت رژیم پهلوی هم انعکاس خود را داشت.۱
مرحوم مطهری در ادامه مخالفتها و انتقاداتاش بر دکتر شریعتی و افکار وی روز بهروز مواضع تندتری اتخاذ میکرد و این چیزی نبود جز اشاعه گسترده افکار بدیع و انقلابی دکتر شریعتی در سطح جامعه در پاسخ به نیازهای نسل تشنه و آرمان خواه. مرحوم مطهری به خوبی میدید که اندیشهها و آرای دکتر مورد پذیرش نسل جوان واقع شده و دیگر استقبال چندانی از برداشتهای سنتی از اسلام نمیشود.۲
این است که به جای ریشه یابی معضلات و کنکاش پیرامون مسائل اساسی جامعه و نیازهای نسل تشنه و جوان به دنبال برجسته کردن ضعفهای این و آن و تحریک افراد ذی نفوذ در محافل روحانی بر ضد دکتر شریعتی بود که به قول محمدمهدی جعفری در مورد آن نامه نیز باید عرض کنم که مطالب راجع به دکتر شریعتی که مرحوم مطهری به امام خمینی نوشتهاند حاکی از یک عصبانیت است. مسئله شخصی و شاید نسنجیده بود. مرحوم مطهری در این نامه دربارهی شریعتی داوری هایی کرده که حقیقتا منصفانه نیست و حتی با دیگر آثار خود ایشان نیز تناقض دارد”۳
۱. استاد شهید به روایت اسناد صص ۲۹۴ـ۳۰۰
۲. در مورد عدم استقبال از اندیشههای سنتی، بهویژه افکار مرحوم مطهری، در سالهای ۵۵ و ۵۶، آقای سیدمحمدمهدی جعفری خاطرهای به شرح زیر نقل میکنند:
۳. شریعتی آنگونه که من شناختم، ص۸۰
برگرفته از کتاب “طرحی از یک زندگی” / جلد دوم / ص ۳۰۴