منوی ناوبری برگه ها

جدید

کافکا در دروازه‌ی غار

سوسن شریعتی
سوسن شریعتی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

.

نام مقاله : کافکا در دروازه‌ی غار
نویسنده : سوسن شریعتی
موضوع : نگاهی به نمایشگاهِ عکسِ حجت سپهوند



برای دیدن عکس‌های حجت سپهوند که عکس‌هایی است درباره‌ی زندگی باید تا دروازه‌ی غار را بروی تا ناگهان چهره به چهره، روبه‌رو شوی با برزخی به نام خانه‌ی خورشید (مرکز گذری کاهش آسیب زنان.) تا اگر مذهبی هستی و مانده‌ای معطل که حشر یعنی چه و یا مثلا بزرخ، جوابت را گرفته باشی. تا اگر معلم اخلاقی و یکسره کار و کاسبی‌ات جا نماز آب کشیدن است بمانی روی دست خودت. تا اگر انقلابی بوده‌ای ببینی که بر آرزوهایت چه رفته است و یا اگر اصلاح‌طلبی شک کنی که با کدام تکنیک و تاکتیک می‌توانی اسباب براندازی تف سر بالایی را به نام زندگی فراهم کنی. تا اگر حقوق‌دانی و طرف‌دار قانون معلومت شود که چتر گشوده‌ی قانون بر سر این گوشه شهر سایه نمی‌اندازد. تا تردید کنی در زنده بودن خدایان. اگر کارگردانی و افتاده‌ای به کمبود تخیل، سوژه‌ای برگیری و نقش یکی از همان شخصیت‌های کانون خورشید را بدهی به یکی از آنجلینا جولی‌های وطنی تا لازم نباشد بنشینیم و بر سرگذشت خانم کالینز در فیلم بچه عوضی در دهه‌ي بیست میلادی گریه کنیم. تا اگر خبرنگاری و از اخباری که بر تارک روزنامه‌ها می‌نشانی و خود به تنهایی می‌شوی خالق خبر و مشعوف می‌شوی از این مخلوقی که تو را نیز بر صدر نشانده، بفهمی که خبر اینجاست و تو اینجا نیستی. تا اگر از ‌آن‌هایی هستی که از ترس متهم شدن به پوپولیس و یا خسته از خلقی و نام این تغییر را گذاشته‌ای جانشینی جامعه‌ی مدنی به جای توده‌گرایی سابق، بفهمی تا کجا از قافله‌ی مدنیت پرتی و خبر نداری. مقصود اینکه اهل هر طیف و طایفه‌ای که باشی و دوست‌دار زندگی و خواهان تماشای عکس‌هایی درباره‌ی آن، حجت سپهوند مجبورت می‌کند با سرزدن به خانه‌ی خورشید واقع در دروازه‌ی غار، به خودت سر بزنی؛ یا برای اینکه از همین خودت خجالت بکشی یا اینکه خودت را به یاد آوری یا اینکه خودت را با همه‌ی دغدغه‌های حقیرت فراموش کنی. عکس‌هایی درباره‌ی زندگی در جایی که زندگی در آن به پایان رسیده هم کاری است. همین دیالکتیک مرگ و زندگی شاید مخاطب را به واکنش وادارد.

خانه خورشید قرار است پرتو گرمی باشد، گیرم نه چندان سوزان، بر این «باقی مانده»‌ای به نام انسان، به نام زن، به نام مادر. زنان این کانون همه‌ی این صفت‌ها را فراموش کرده‌اند و مسئولان این خانه با آغوشی باز و نگاه‌هایی بی‌قضاوت، به بهانه‌ی «کاندوم و سرنگ و متادون و یک وعده غذای گرم» هر روز چند ساعتی این زنان را به آنجا می‌کشانند تا شاید خاطره‌ی دور آدم بودن را به یاد آورند. فقر، فحشا، اعتیاد مثلث برمودایی است که زنان را از این ضلع به آن ضلع پرتاب می‌کند و کابوس وقتی به اوج می‌رسد که در این رفت و آمد کودکانی نیز پا به حیات بگذارند تا محتومیت، مکرر شده باشد. وقتی زن معتاد می‌شود، مادر است که معتاد شده، کودکی است که از میان می‌رود، خانواده است که منهدم می‌شود و زندگی است که به پایان رسیده.

وقتی از یکی از مسئولان این مرکز پرسیدم که امیدی به رستگاری این زنان هست؟ پاسخ داد که «هدف این کانون نجات آن‌ها نیست، فقط کاهش آسیب است. فقط قابل تحمل کردن درد است با اندکی متادون، کاندوم و سرنگ و به قصد محدود کردن خطر آلودگی و کمی غذای گرم تا قوت بگیرند، همین.» پرسیدم پس به چه امیدی هر روز در این خانه را باز می‌کنید؟ پاسخ داد : «امیدی در کار نیست.» راست می‌گفت. اصلا کی گفته است برای کاری کردن، امید الزامی است؟ در اوج ابسورد، مذهب باید چیزی از این دست باشد : بی‌چشم داشت، خودبنیاد و خطیر. تعریف زیبایی نیز مگر همین نیست؟ برای کاری کردن امید لازم نیست اما برای نجات یافتن چه؟ برای خروج از برزخ باید دستی باشد : «تنها خدایی قادر است…».

دو نفر از بیمارانی که به تعبیر خودشان دیگر پاک شده بودند از تجربه‌ای مشترک در یک مواجهه ناگهانی، با خدا صحبت می‌کردند؛ خدایی که هر گونه قضاوت را در مورد آن‌ها به کناری گذاشته، به سراغ‌شان آمده و آن‌ها را از اعماق به بیرون کشانده و حال دلگرم به همان تجربه آمده بودند تا با دیگر ساکنان برزخ، تجربه‌ی خود را در میان بگذارند. خدایی پرتساهل که قبل از اینکه آن‌ها را مجرم بنامد و مجازات کند آن‌ها را فهمیده : «واجبی تزریق کردم و نمردم، خدا خواست و من بار دیگر به زندگی برگشتم.» خدایی که پس از تجربه‌ی سقوط و انهدام سراغ آدم می‌آید خدایی است پرتساهل برخلاف خدای آدم‌های مرتب. راست می‌گوید شاملو : «ما را دیگر گونه خدایی باید …».


تاریخ انتشار : ۰۰ / ـــ / ۰۰۰۰
منبع : کتابِ دُن کیشوت در شهر

ویرایش : شروین ۰ بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − 7 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.