همين امروز
هر حرفي داري زودتر بزن. وقتش همين امروز است. مطالبه باشد يا درد و دل، نقد باشد يا ترديد، اميد باشد يا حسرت. امروز همه چيز مجاز است و ممکن. هم راحت مي تواني ديروز را نقد کني و هم راحت مي تواني گريبان بعدي را بگيري و برايش شرط و شروط بگذاري. فردا ممکن است دير باشد.
فردا دير است. صف «چه بايد کرد» ها را نمي بيني که چه پرادعا و استوار کشيده مي شوند. خودت را بينداز در همين ميانه. تو هم «چه بايد کرد» هاي خودت را بگو. «چه بايد کرد» ها، خوبي شان در موقعيت هاي دوپهلويشان است: خيلي با صراحت نگفته اي ديروز چه خبر بوده و در عين حال معلوم است که داري از يکسري کارهاي ناشده انتقاد مي کني.
نقدي که ديروز ميتوانست جرم محسوب شود، امروز حق مسلم تو است. هرچه را که غمباد شده است و جانت را رسانده است به لب، بريز بيرون تا جا باز شود براي سالهاي بعدي. حرفهايت هم که شنيده نشود، راحت که شدهاي. اصلا فردا را رها کن.
ديروز را هم ناديده بگير، امروز را درياب. تا نصف شب بوق بزن و شادي کن و دست افشاني. جلوي مردم را بگير و از کانديداي محبوبت حرف بزن. کانديداي محبوب نداري؟ عيبي ندارد. از کانديداي ممکن ات بگو.
پياده روها را فتح کن. درخت ها را تصاحب کن. با رنگ ها بازي کن. نوميدي؟ بگذار رئال –پليتيک قانعت کند. مطمئن نيستي؟ قبول کن که شايد فردا بشنوي که نگذاشتند و نشد. مهم نيست. «دل را مي خواهي به دريا» بزني، به «سربلندي» فردا فکر کني، «کارهاي بزرگ را به آدم هاي بزرگ» بسپاري، به «اهل تدبير و مهر» اينها مال فرداست، امروز را فعلادرياب. هرچه محقق شود بي شک خوب است. محقق هم که نشد، عيبي ندارد، چهار سال بعدي. هر حرفي داري، همين امروز به هر که مي خواهي فردا راي دهي بگو، تا وقت هست بر او بتاز، تندي کن، تهديدش کن که اگر فردا به قولش وفا نکرد فريادهاي تو را خواهد شنيد. همين امروز تا مي تواني خط و نشان بکش. مبادا فراموش کند. بايد کاري کني که تا چهار سال ديگر مدام حرف هاي تو را به ياد بياورد، حس کند که تو ايستاده اي همين سر چهارراه، ماشينش رد شود تو را بر سر راه خود خواهد ديد. همين امروز اينها را به او بگو. حس خوبي است: اينکه بتواني به منتخب خود بتازي، «تو» خطابش کني، سرنوشتت را به دستش بسپاري اما آگاهش کني که بار سنگيني است. تا باز فردا نيايد و ناتواني اش را به گردن اين و آن بيندازد. کاري کن که بار تک – تک راي ها را، چهار سال و هر لحظه بر دوش بکشد. لازم است، ضروري است. هم براي تو. هم براي منتخب تو. وقت اين حرفها همين امروز است. اينگونه چهار سال ديگر شايد بگويي: يادش به خير! چهار سال پيش.