منتشر کنند یا بسوزانند؟
نویسنده : احسان شریعتی / پرسشگر : آمنه شیرافكن و گلاب پارسا
موضوع : پرسشی در حاشیه وصیتنامه ناباكوف درباره انتشار دستنوشتههایش
شهروند امروز :
از ولادیمیر ناباكوف، نویسنده نام آشنای روس، اثری ۱۳۸ برگهای بهجای مانده كه ناتمام است، ولادیمیر ناباكوف قبل از مرگاش در سال ۱۹۷۷ طرح كامل یك رمان به نام “اصل لورا، مردن یك بازی است” را نوشت و میخواست بعد از “لولیتا” آن را منتشر كند. بعد از مرگ ناباكوف، قرار بود تا همسرش “ورا” بر اساس خواستهی او، فیشها را بسوزاند، اما ورا فیشها را در صندوقچهای گذاشت و آن را به بانكی در سوئیس سپرد. بعد از مرگ ورا، فرزندشان “دیمیتری” مجری وصیت پدر شد و خود را بر سر این دو راهی دید كه آیا با سوزاندن فیشها، “لورا” را به فراموشی بسپارد یا آنها را منتشر كند، تا اثر بزرگ دیگری از این نویسنده شود؟ گویا كفه ترازوی انتخاب “دیمیتری ناباكوف” دارد به سمت چاپ كتاب پدر متمایل میشود. حال پرسش اساسی این است: اگر شما به جای فرزند ناباكوف بودید، چه میكردید، و آیا نوشتههای پس از مرگ كماكان به نویسنده تعلق دارد؟
باید منتشر شود
احسان شریعتی : من شخصا با مسئله نوشتههای پس از مرگ مواجه شدهام. دكتر علی شریعتی درباره اشعار دوران جوانی وصیت میكند كه آن اشعار سوزانده شود، و به همین دلیل هم تاكنون آن آثار منتشر نشده است. از طرف دیگر نامههای خصوصی دكتر به همسرش نیز اگرچه از نظر ادبی و رمانتیك ارزش زیادی دارد، اما به علت خصوصی بودن آنها، همسر دكتر تاكنون آنها را منتشر نكرده است. اخیراً اما در دفتر تدوین آثار دكتر شریعتی این بحث پیش آمد كه نوشتههای بر جای مانده از دكتر بعد از گذشت این زمان تبدیل به اسناد تاریخی شده است و نامههای خصوصی و اشعار و در كل نوشتههای پس از مرگ، بهترین و ارزشمندترین ابزار برای تحلیل شخصیت و شناخت بهتر روحیات یك نویسنده میتواند باشد. با این دیدگاه بود كه از نظر من انتشار نوشتههای پس از مرگ یك نویسنده اشكالی ندارد و حتی وظیفه وراث قانونی است كه این اسناد را منتشر كنند.
البته این توضیح لازم است كه نوشتههای پس از مرگ اصولاً آثاری هستند كه توسط شخص نویسنده انتخاب نشده و برای انتشار و به چاپ رسیدن تایید نشدهاند. بنابراین از ارزش دست دوم در میان آثار او برخوردار هستند. این آثار به عنوان اسناد تاریخی یك نویسنده، بیشتر مورد توجه پژوهشگران است تا زوایای مختلف شخصیتی و فكری آن نویسنده را بهتر بشناسند. بنابراین انتشار آنها مهم و لازم است. البته این انتشار باید با ذكر توضیحات لازم انجام شود و به خواننده اعلام شود كه آنچه میخواند منتخب نویسندهی آثار نیست. از طرف دیگر، گاهی شاید یك نویسنده در زمان حیات خویش به صورت محضری نارضایتی خویش از انتشار برخی آثارش را اعلام كرده باشد كه در این صورت باید به وصیت قانونی او عمل شود. اما اینكه به صورت شفاهی خواستار عدم انتشار آنها شود، چندان مستند قانونی ندارد و چاپ آنها بهتر از چاپ نشدن آن است. دكتر شریعتی هم درباره اشعار دوران جوانیاش معتقد بود كه او شاعر نیست و لذا گفته بود كه آنها را بسوزانیم.
اما من معتقدم كه سانسور و از بین بردن آن آثار كار درستی نیست و به شناخت درست شخصیت دكتر كمك زیادی میكند. پس ما هم در دفتر تدوین آثار تصمیم گرفتیم كه با دستهبندی خاص و بیان توضیحات لازم این اشعار را منتشر كنیم كه به زودی منتشر خواهد شد.
بدین ترتیب دیدگاه كلی من درباره چنین مسئلهای این است كه نوشتههای پس از مرگ یك نویسنده باید با دستهبندیهای مشخص و با توجه به ارزش حقوقی هر اثر و با توضیحات كافی و لازم منتشر شود و این عمل اتفاقاً مفید و لازم است.
تاریخ انتشار : ۱۰ / شهریور / ۱۳۸۷
منبع : هفتهنامه شهروند امروز / شماره ۶۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ