منوی ناوبری برگه ها

جدید

مردم‎شناسی‌ی شریعتی

درباره شریعتی
ابراهیم فیاض

.

نام مقاله : مردم‌شناسی‌ی شریعتی
نویسنده : ابراهیم فیاض
موضوع : ــــــــــ
گروه‌بندی : مخالفان _ انتقادی



اولین نکته در مورد مرحوم علی شریعتی آن است که او یک “شروع گسترده” بود. یعنی اولین بار بود که نسل تحصیل‎کرده دانشگاهی، خود را با دین پیوند می‎داد و سعی می‌کرد یک بحث دینی را مطرح کند. قبل از آن تمام مباحث دینی، حتی بحث دین غرب‌گرا متعلق به روحانیت بود. اما برای اولین‎بار شریعتی به‎عنوان یک شروع‎کننده، با این عنوان که چگونه می‎شود مباحث غربی را با دین پیوند داد و یک ساختار فکری و علمی را بازتولید کرد، وارد صحنه شد.

شریعتی با یک نوع سابقه خاص تاریخی وارد این بحث شد. اول این‎که او یک روحانی‎زاده مکلا و با‎سواد بود. پدرش محمد‎تقی شریعتی، روحانی بود، ولی لباس روحانیت نپوشید. آن‎ها در مشهد، در کانون توحید سعی می‌کردند یک نوع اسلام مدرن را بنیان گزارند و بعد از دوره مشروطه و رضاخان، اوج گرفته بودند. شریعتی از دوران نوجوانی در چنین محیطی پرورش می‎یابد. خودش می‎گوید: “در زمان نوجوانی دچار شک‎های بسیار عمیقی می‎شدم. تا آن‎جا که بارها پای پیاده تا کوه سنگی (که آن زمان بیابان بود) می‎رفتم و نجواهای درونی با خود داشتم.” این تا قبل از آمدن به دانشگاه است. در دانشگاه رشته ادبیات می‎خواند و زمانی‎ که وارد پاریس می‎شود، دکترای انیورسیته که بسیار ساده و پیش‎پا افتاده بود می‎گیرد، نه دکترای دولتی. البته نه در رشته جامعه‌شناسی، بلکه ادبیات، آن هم با ابتدایی‎ترین سطحش که ترجمه کتاب یکی از نسخه‌های قدیمی است. او از دانشگاه فرانسه مدرکی بسیار ساده می‎گیرد و برمی‎گردد. اما آن‎چه برای شریعتی مهم است این‎ها نیست، او سعی کرد از تمام عنوان‎ها خلاص شود. یعنی سعی می‎کرد به همه آن‎ها به‎عنوان یک مسیر نگاه کند. یعنی چه کانون توحید، چه دانشکده ادبیات، چه خارج از کشور. آن‎چه برای او مهم بود، مطالعات گسترده و وسیعی بود که سعی می‎کرد هر چیز را به‎خوبی بفهمد. این را با مطالعه کتاب‎هایش می‎توان دریافت. از بیان‎های سخت فلسفی که به زبان ساده آورده، می‎توان فهمید که عمق مطلب را به‎خوبی دریافته است. بنابراین از یک طرف مایه‎های مذهبی را از کانون توحید از طریق خانواده گرفت، از رشته ادبیات بیان جدید برای سخنرانی دینی، و از غرب و پاریس فلسفه و جامعه‎شناسی را دریافت و سعی کرد با ورود به این‎گونه مباحث، دین را به بحث‎های جدید جامعه‎شناسی پیوند دهد و سپس با یک بیان ادبی که روزپسند باشد، آن را بیان کند که عملاً موفق هم شد و سال‎های سال نوع بیان شریعتی بر همه سایه انداخته بود. و هرکس سعی می‎کرد نوآوری داشته باشد به شیوه شریعتی بحث می‎کرد حتی بعضی از روحانیون. این نشان می‎داد که شریعتی توانسته تأثیر خود را بگذارد.

آن‎چه بیش‌تر مورد توجهش بود (چون در پاریس واقع شده بود) بحث عدالت‎طلبی بود. با عدالت مارکسیستی، یک بحث دینی را مطرح می‎کرد که جامع‎گرا باشد و یک نوع سوسیالیسم را نیز در خود داشته باشد. مثل جامعه بی‎طبقه که یک بحث مارکسیستی است. می‎گوید شبیه‎سازی بهشت، همین است که جامعه بی‎طبقه توحیدی را در مقابل جامعه بی‎طبقه کمونیستی بسازیم. بسیاری از بحث‎های شریعتی علاوه بر سوسیالیسم از مارکسیسم هم بهره می‎گیرد. حتی اگر بحث‎های تکنولوژی و تمدن‎شناسی‎اش را هم نگاه کنیم، همان بحث‎های ماتریالیستی مارکس را می‎یابیم. یعنی ایشان تبیین ماتریالیستی از دین مطرح می‎کند که محورش تکنولوژی است و سعی می‎کند بر اساس تکنولوژی دین را تبیین کند. از حضرت آدم و هابیل و قابیل شروع می‎کند و جلو می‎آید و نقاط بسیار نویی را بیان می‎کند. البته این‎که چقدر مایه‎های دینی و فلسفی‎اش عمیق است، از چیزهایی است که قابل تأمل است. چون او در ۳۲ سالگی در مشهد شروع کرد و در ۴۴ سالگی نیز از دنیا رفت. این ۱۲ سال و با توجه به دنیای آن روز و مطالعات پراکنده وی، می‎تواند یک نقطه شروع خوب محسوب شود. نقطه‎ای که نمی‎توان آن را نقد کرد. و از قضا ما می‎خواهیم به همین بپردازیم.

آنچه شریعتی احساس می‎کرد این بود که باید یک مدل بسازد. مدلی که از غرب تقلید کرده بود و غیر از بحث‎های ماتریالیستی و سوسیالیستی و کمونیستی که محتوای اصلیش بود، سعی می‎کرد با توحید و معنویت همراهش کند و همه را با یک الگوی ذهنی یا الگوی تاریخی بیان کند. که نتیجه‎اش “پروتستانتیزم اسلامی” بود. حتی زمانی که انتظار مذهب اعتراض را مطرح می‎کند، منظورش از انتظار حضرت مهدی، پروتستانتیزم است. یعنی الگوی عامی که در همه بحث‎هایش دنبال می‎کند، پروتستانتیزم اسلامی است که او خیال می‎کند همان اسلامیت اصیل مدرن ضد روحانیت است. چون پروتست یعنی اعتراض به سازمان روحانیت کلیسا. به همین دلیل او سعی می‎کند به جای روحانیت از کلمه آخوند به‎عنوان کسی که شاخص علمی و فکری و مجتهد الهی است، استفاده کند. می‎گوید این کلمه در دوره صفویه از مسیحیت گرفته شده و بوی غیرعلمی و بیش‌تر بوی عرفانی و تصوفی می‎دهد، یعنی همان که مسیحیت دچارش شد. سعی می‎کند با تغییر مفاهیم به پروتستانتیزم اسلامی برسد. این تقریباً بیش‌تر یک حالت شعارگونه دارد.

این‎جاست که یک تفسیر چپ از دین ارائه می‎دهد و اولین مخاطبان این قصه که به‎عنوان چهارچوب به آن تکیه می‎کنند، مجاهدین خلق بودند که به‎شدت مورد توجه شریعتی واقع می‎شوند و طیف چپ نهضت آزادی را در مقابل بازرگان و ابراهیم یزدی که طیف راست بودند تشکیل می‎دهند. و این‎جاست که با مجاهدین همراه می‎شود. ایدئولوگ مجاهدین خلق در دوره بعد می‎شود و اسلام سوسیالیستی و کمونیستی را مطرح می‎کند، که در نهایت منجر به انقلاب تئوریک در دهه ۵۰ در سازمان و کمونیستی شدن اعضای آن می‎شود.

پس پروتستانتیزم اسلامی که عملاً مطرح می‎کند با یک نوع چپ‎گرایی و ضدیت با ‎روحانیت همراه است، بیش‌تر یک مذهب آزاد از روحانیت یا مذهب روشن‎فکری یا مذهب آخوندی است تا یک مذهب روحانیتی به معنای معنوی‎اش. شریعتی سعی می‎کند یک نوع انسان‎گرایی عرفانی ایجاد کند و این را مخالفت با سازمان روحانیت می‎داند نه خود روحانیت. او با سازمانی شدن دین، یا حزب‎گرایی روحانیون، مثل کلیسا به‎شدت مقابله می‎کند. و کسانی که ادامه‎دهنده راه او بودند، مثل محمدرضا حکیمی که بعد از انقلاب بحث روحانیت صنفی را مطرح کرد که روحانیت یک صنف باشند و آن را رد کرد. یا مثل آیت‎ا… مهدوی‎کنی که می‎گوید: “روحانیت یک حزب نیست.” البته باید بدانیم که امام(ره) هم این را قبول نداشت و می‎فرمود که روحانیت یک صنف در مقابل بقیه صنف‎ها نیست. یک صنف عام است که با همه در تماس است. یا در مورد حزب‎گرایی روحانیت مثل کارهایی که مرحوم بهشتی و هاشمی رفسنجانی می‎کردند، امام و مرحوم مطهری موافق نبودند. شریعتی هم می‎خواست چنین چیزی بگوید، ولی بیانش را پیدا نکرده بود.

عدالت‎طلبی شریعتی در بعد دینی‎اش نیز، مبارزه با یک نوع اشرافیت در روحانیت بود که بعداً در صحبت‎های امام هم با عنوان روحانیت درباری و اسلام آمریکایی و شاهنشاهی و تحجری مطرح شد؛ شریعتی چنین چیزهایی داشت. اما این‎که در سن ۳۲ سالگی شروع و در ۴۴ سالگی تمام کند، یعنی تازه در اول پختگی‎اش از دنیا رفته. چند سال آخر هم زندان بود و چیزی تولید نکرد. یعنی آن هفت یا هشت سالی که کار کرده، اول جوانی‎اش بوده که فقط نقطه شروع است.

زمانی‎که وارد دانشگاه تهران می‎شود نه مدرک دکترای جامعه‎شناسی داشت و نه مدرکی که بتواند در علوم اجتماعی تدریس کند. رساله‎اش تاریخ اسلامی و تصحیح کتاب بوده و مرحوم غلام‎حسین صدیق که پدر جامعه‎شناسی و علوم اجتماعی در ایران و وزیر اداری‎مالی مصدق بود، وی را در دانشگاه نپذیرفت و شریعتی هم به مشهد بازگشت و آن‎جا جذب دانشگاه فردوسی مشهد شد. بعد از آن توسط مرحوم مطهری به تهران آورده می‎شود و در حسینیه ارشاد سعی می‎کند به همراه مطهری و بعد سید حسین نصر و بعداً آیت‎ا… خامنه‎ای یک اسلام مدرن بنیان‎گزارد که سخنرانی‎هایش به صورت اولین کارشان “محمد خاتم پیامبران” منتشر می‎شود که سعی می‎کند چهارچوب جدیدی از اسلام حوزه و دانشگاه را بیان ‎کند. وقتی شریعتی اوج می‎گیرد سخنرانی‎های مطهری و حسین نصر کم‎رونق می‎شود. و به‎مرور، بحث‎ها تند می‎شود و چپ بودن شریعتی تندتر می‎شود. اولین کسی که از حسینیه ارشاد کنار کشید، سیدحسین نصر بود و بعد هم مطهری. که نهایتاً به قیمت جان مطهری تمام شد. گروه افراطی فرقان که در حسینیه ارشاد شکل گرفته بود، یکی از شاگردهای فکری نهضت آزادی چپ‎گرا و باعث ترور مطهری بود. البته آن‎چه بعد از انقلاب اتفاق افتاد، از قبل از انقلاب شروع شده بود و مطهری بارها مورد خطاب قرار گرفته بود که تو آدمی اشراف‎نشین و مرتجع و ضد شریعتی هستی و او را تنها گذاشتی. این ادامه پیدا می‎کند تا بعد از انقلاب ‎که از قِبل اندیشه چپ شریعتی، مطهری به‎عنوان مرتجع، به‎عنوان کسی که به قول خودشان بر اسلام ارتجاعی تکیه دارد، شهید می‎شود. البته از ارتباط سیدحسین نصر با علامه طباطبایی و تشکیل مثلث نصر و علامه و هانری کربن هم نباید غافل بود. یک اسلام فلسفی که در انجمن سلطنتی فلسفه که نصر رییسش بود شکل گرفته بود. آن‎جا وقتی مباحث شریعتی از طریق حسین نصر به علامه رسیده بود، علامه با وی برخورد می‎کند. در این میان، مرحوم مطهری هم از طرف سید حسین نصر و علامه طباطبایی مورد فشار قرار می‎گیرد و هم از طرف شریعتی و چپ‎گراهای دینی (نهضت آزادی چپ و مجاهدین خلق چپ و فرقان). پس به‎شدت تنها شده و با محوریت حضرت امام(ره) در اوج تنهایی و مظلومیت وارد انقلاب می‎شود. بعد از انقلاب هم با نهضت آزادی و حتی حزب جمهوری برخورد دارد. چون ایشان به حزب معتقد نیست و با مرحوم بهشتی وارد بحث‎هایی می‎شود. امام هم مخالف هستند. وقتی هم انحلالش مطرح می‌شود امام موافقت می‌کنند. همان جریان شهید بهشتی و چپ دینی را در اتفاقات پس از انتخابات هم دیدیم که کسانی که تفکرات مطهری‎محور و دین‎محور به جای غرب‎محور داشتند، مقابلش ایستادند.

مرحوم شریعتی یک خط را دنبال کرده که هنوز هم دارد دنبال می‎شود. نکته مهم آن است که این خط، یک شروع است. هر کس خط شریعتی را پایان بداند، خطا کرده. به همین دلیل به نظر من عده‎ای که شریعتی را نقد کردند، مرتکب اشتباه شدند. چون شریعتی ختم نشده که بخواهیم نقدش کنیم. ما هنوز خط شروع شریعتی را پیدا نکرده‎ایم (بیشتر مصادره شده برای له یا علیه انتخابات).

شریعتی نه فلسفه را قبول داشت نه عرفان را و در عین‎حال هر دو را قبول داشت. به این معنی که هیچ‎یک را به تنهایی قبول نداشت. کارهای سید‎حسین نصر و علامه را قبول نداشت، مبدأ فلسفی را نمی‌دید. آن سخنرانی مشهور که فیلسوفان پفیوزان عالمند، هنوز موجود است! عرفان و تصوف و نهیلیسم انفعالی را نیز قبول نداشت. در تاریخ ادیانش این را به خوبی بحث می‌کند. آن‎چه شریعتی قبول داشت، یک نوع “حکمت” است. عرفان و فلسفه‎ای را که قبول دارد در هم می‎آمیزد و حکمت را می‌سازد. که در اسلام هم درباره‌ی آن بحث می‌کنیم. ولی خب مشکل شریعتی نقطه شروع است. فهم و درک قوی‎ ندارد. نمی‌تواند فلسفه بوعلی و فلسفه ملاصدرا را بفهمد. حتی نمی‎تواند فلسفه غرب را به خوبی بفهمد. سعی کرده خوب بخواند، ولی آن‎قدر وقت‌اش را نداشته است که بخواند و تحقیق کند. به همین دلیل، بحث‎هایی که می‌کند، فقط نقطه شروع است نه نقطه پایان. پس هیچ کس نمی‎تواند له یا علیه ایشان موضع بگیرد. این نکته مهمی است که شریعتی نقاط شروعی دارد، اما هیچ اتمامی ندارد. باید این نقاط را بررسی کنیم. شریعتی یک نقطه شروع گسترده بود حتی عمیق هم نبود. کار شریعتی اقیانوسی به عمق چند انگشت است و با همین دید باید نگاه کرد نه بیش‌تر. مثل مرحوم مطهری که نقاط شروع فراوانی دارد، حتی علامه و سید حسین نصر هم نقاط شروع دارند. فقط این‎ها با هم متفاوت است. یکی فلسفه اسلامی، یکی ادبیات عرفانی و یکی هم علوم اجتماعی بوده است.

امروز ما باید نقاط شروع شریعتی را در مقابل نقاط شروع مطهری و علامه طباطبایی و نقطه‎های شروع انقلاب اسلامی بررسی کنیم. که به نظر من بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد. و ما از این نظر هنوز اول کار هستیم نه آخرکار.


تاريخ انتشار: ۶ / تیر / ۱۳۸۹
منبع : سایت پنجره

ویرایش : شروین ۰ بار / ایندیزاینedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 3 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.