شریعتی، جوامع و فرهنگ غرب:
شریعتی غرب را چنین تصویر میکرد:
“… تمدن آن بربریت، تکنیک آن جلادی، علم آن حیلهگری، هنر آن جادوگری، فلسفه آن دغل کاری، بشر دوستی و دموکراسی آن نفاق و در یک کلام همه دانشهای غربی کارگزاران مذهب پول شدهاند و فلسفه اصالت مصرف…”۵۴
شریعتی میگفت باید از سارتر و فانون آموخت که : بمبی را به دست گرفتهاند و آن را میخواهند در قلب و مرکز پلید تمدن امروز سرمایه داری و روسپی خانه ی بورژوازی که پاریس است منفجر کنند.۵۵
در جای دیگری دوباره تکرار میکند که سارتر بمب مغضوبین زمین را در دست گرفته و میگوید:
“… من این بمب را در قلب کثافت بورژوازی دنیا که پاریس باشد منفجر میکنم، هم برای نجات مستعمرات و هم برای نجات اروپا…”۵۶
شریعتی در تحلیل فرهنگ و جوامع غربی از زبان دشنام استفاده میکرد. در سال ۱۳۵۵ دربارهی آمریکا مینویسد:
“… آمریکا! آمریکا! این بلاهت عظیم و توحش متمدن و بدویت مدرن و خشونت با اتیکت و غارت قانونمند و خوشبختی زشت و آزادی لش و دموکراسی احمق، و اندیویدوالیسم قالبریزیشده و استانداردیزه، و بالاخره، همان جاهلیتِ عرب…”۵۷
آمریکا میخواهد از طریق ژندارماش (شاه) :
“… جوونهای ده (ایران) را، همه جاکش بار بیاره، زنهای ده را و دخترهای ده را، همه روسپی و بدکاره…”۵۸
هرگاه کسی را میدید که از آمریکا آمده و شیفتهی آزادی فردی و لیبرالیسم و حقوق بشر شده است، از خود میپرسید چرا از “نفرت نسبت به سرمایهداری و آن همه تبعیض و فریب و ددمنشی و پستی” که در آمریکا نهفته است خالی است۵۹ آمریکا “الویس پریسلیها را بت نسل جوان آلمان میکند” تا “روح حماسی” آلمانی را “لش و فلج” کند.۶۰
در سال ۱۳۵۵ در باره ورودش به اروپا میگوید:
“… اما عظمت این هیولای پولاد، که بر روی طلا و سکس خوابیده است و نامش تمدن جهانگیر مغرب است و دارد نقش تمدن منحصر به فرد بشریت را بازی میکند، مرا برخود لرزاند. با این دستمایه از فرهنگ و ایمان، تنها، میتوانم با این دیو سیاه برآیم که با یک خیز مرا نبلعد و در معدهاش که سنگ آهن و صخره خارا را هضم میکند، جذب و هضم نشوم، آن چنانکه خودپرستی و جنسیت و کار اقتصادی و شغل فنی، و تمایل به رفاه و لذت و مصرف و پیشرفت را که با مزاجش سازگار است، در خونش بریزد و نگه دارد و تمام احساسهای معنوی، ارزشهای اخلاقی، ایدهآلهای خدایی و همهی انگیزهها و آموزشها و اندوختههائی را که از مذهبم و تاریخم به ارث گرفتهام، از ماتحت خود دفع کند…”۶۱
چرا باید ایتالیایی و یونانی و ایرانی و چینی عقب مانده باشند، و “آمریکایی خوک و سوئیسی خر آقاهای جهان باشند.”۶۲
در جنگ جهانی دوم “بول و غایط به جان هم افتاده بودند”.۶۳ روشنفکرانی که با اندیشههای رایج در ۱۹۶۷ آشنا میشدند، “مموش های زلفی، و قرتی های مزلف که جهان بینی شان را چند تا صفحه جاز و بیتل و دید زدن دم مدرسه دخترانه تشکیل میدهد” بودند.۶۴ “تحصیل کردهها… لش جامعهاند”.۶۵ مردم ایران قبل از اسلام “ملت یائسه و عقیم” بود.۶۶ جوان به زور مذهبی شده: “مثل سگ ارمنی سرپا میشاشد”.۶۷ “بچههای ما دو جورند، یکی روح لش دارد، پفیوز است و سطحی است”.۶۸
“… هر بچهی مزلف بدبخت و نکبت و پیزوری که اساسیترین کار حیاتاش استمنأ است به خودش اجازه میدهد که به رویت چنگال کشد و تمام عقدههای راندهشده به قسمت بیشعوریاش را بر سرت به راحتی خالی کند، و هم اسواران رعیتنواز قدرشناس سفلهپرور، دستی به سر و گوشاش کشند و آخورش را آباد کنند. پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف…”۶۹
غربیان :
“… همچون دسته دسته روباههای مکار و گرگهای خونخوار و کفتارهای مردهخوار و نبشقبر کن و سگهای هار زنجیر گسستهای که از قفس گریخته باشد… بر شهرها و آبادیها و بازارها و مسجدها و خرمنها و حتی خانههای ما ریختند و غارت کردند و آمدند و کشتند و سوختند و بردند… و نرفتند…”۷۰
“… فروید یکی از همین گوسالههای بورژوازیطلب است. در درون این گوساله علم، باز بینش و روحیهی آزادیطلب است که بانگ بر میدارد… این پیغمبر بورژوازی اسماش فروید بود، و مذهباش جنسیت، و معبدش فرویدیسم، و نخستین قربانیاش که در کنار این معبد ذبح شد، ارزشهای انسانی زن بود…”۷۱
شریعتی و سکولاریسم :
شریعتی در نقد و رد سکولاریسم هم از همین زبان استفاده میکند. در مقام تعریف لائیسیته مینویسد:
“… لائیسیته یعنی غیر مذهبی بودن، نه ضد مذهبی بودن، بنابراین وقتی میگوئیم حکومت لائیک، یعنی حکومتی که برمبنای مذهب استوار نیست، اما روحاش ضد مذهبی هم نیست. مبارزهی لائیسیته در اروپا عبارت بود از: غیر مذهبی کردن مدارس، انجمنها، دانشکدهها و تمام موسسات اجتماعی…”۷۲
شریعتی اگر چه غیر مذهبی شدن حکومت را برای جهان غرب مفید میدانست، اما آن را نه تنها برای ایران مفید تلقی نمیکرد، بلکه استعماری و توطئهی قدارهبندان جلوه میداد. در سال ۱۳۵۵ در این خصوص به انقلابیون مینویسد:
“… اکنون نیز میبینیم که صادقترین روشنفکران ما، درست هنگامی که اسلام برای نجات از بند قرنها ارتجاع و خرافهپرستی و نجات دادن مسلمانان از قید استبداد و استعمار و سرمایه داری تحمیلی بپاخاسته و چهرهای مهاجم و انقلابی یافته است، آن را به تیرهایی نشانه گرفتهاند و هر زخمی که بر آن وارد میکنند، سبب میشود برق شوقی از چشم دشمنان مشترکشان بیرون جهد. ما خود به چشم دیدهایم یا به گوش شنیدهایم که چه موجی برخاست، از میان روشنفکرانی که شعار تفکیک روحانیت از سیاست میدادند. این شعار، شعاری بود که در اروپا کلیسای ضد مردم و ضد عقل و علم را از صحنه زندگی و حرکت و آزادی کنار زد. اما روشنفکر ما، بی آنکه اختلاف محیط و زمان و مکان و شرایط و حتی اختلاف موضوع را درک کند، این شعار را در جامعه ما تکرار کرد… این درس بزرگی است که گاه میبینیم یک روشنفکر مترقی در حالی شعار یک نهضت انقلابی و مترقی و آزادیبخش عصر دیگر و شرایط دیگر را در عصر دیگر و شرایط اجتماعی دیگر مطرح میکند، برخلاف احساس کاذبی که دارد، وارث ضدانسانیترین و فریبکارانهترین و زشتترین توطئههای قدارهبندان و رژیمهای ضد بشری میشود و حتی بازیچهی تر و تازه استعمار… اگر چهره های مترقی مذهبی ما… منبر میروند، در عمل سیاسی نیز شرکت کنند… [ اگر مبارزان] در میان خود چهره های علمای مذهبی و شخصیتهای اسلامی را ببینند… این عمل، ایدئولوژی آنها را در جامعه… به وجهی روشن و صریح و انقلابی ارائه میدهد…”۷۳
مدلل بودن یا نامدلل بودن سخن شریعتی محل نزاع نیست، زبان او مهم است. شریعتی یکی از افرادی بود که به وفور از این زبان استفاده میکرد.
پاورقی :
۵۴. علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۳۳۵.
۵۵. علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۶۳.
۵۶. علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۰، ص ۵۴.
۵۷. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۱، ص ۷۳.
۵۸. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۲۶، ص ۶۱۲.
۵۹. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۱، ص ۷۷.
۶۰. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۷، ص ۲۲۱.
۶۱. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۱، ص ۱۰۰.
۶۲. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۱، ص ۱۶۱.
۶۳. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۴، ص ۳۹.
۶۴. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۴، ص ۲۴۱.
۶۵. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۴، ص ۱۴۵.
۶۶. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۴، ص ۱۸۹.
۶۷. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۴، ص ۲۹۴.
۶۸. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۲، ص ۲۹.
۶۹. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۳۵، صص ۶۴۰- ۶۰۸.
۷۰. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۲۱، ص ۶۵.
۷۱. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۲۱، ص۲۱۷.
۷۲. علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد ۳۵، ص ۲۴۷.
۷۳. علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۱۷۹- ۱۷۵.
لینکِ هر سه قسمتِ این مقاله :
حالت موبایل فرندلی سایتتون یه کم سنگینه یا گوشی من نمیکشه؟با این که صفحه رو کامل لود کرده خیلی گیر داره.