سایهی حقوق جهانی بشر بر ایران
مصاحبه با : رضا علیجانی
مصاحبهکننده : کمال حسینی
موضوع : ـــــ
مقدمه :
گفتگو با رضا علیجانی را در موردِ سایهٔ حقوقِ جهانیِ بشر بر ایران، از آن جهت انجام دادم که ایشان از نیروهای ملی و مذهبی و فعال در حوزهٔ مدنی و حقوقِ بشری هستند. همچنین رضا علیجانی، سردبیرِ نشریهٔ توقیف شدهٔ “ ایران فردا ” بودهاند.
مصاحبه :
س : از نظرِ شما موانعِ اجرای حقوقِ بشر در ایران چیست؟
ج : پیدایش و ماندگاری هر پدیدهٔ اجتماعی ( مثلاً حقوقِ بشر ) حاصلِ برآیند و تلاقیِ سه مولفهٔ مهمِ : اندیشه و فرهنگِ جامعه، مناسبات و ساختارِ عینیِ جامعه ( اعم از سیاسی، اقتصادی، حقوقی و… ) و شخصیت و اخلاق و رفتارِ انسانهای جامعه است. این سه مولفه رابطهای متقابل و ارگانیک و دیالکتیکی دارند و نمیتوان به طورِ قطعی یا دائمی یکی را بر دیگری اولویت داد.
بنابراین هم موانعِ اجرا و هم راهکارهای تحققِ حقوقِ بشر در هر جامعه به این سه عامل ( ذهنی، عینی، شخصیتی ) برمیگردد. موانعِ اصلیِ تحققِ حقوقِ بشر در ایران را نیز باید در این حوزهها جستجو کرد. در حوزهٔ عینی و ساختارِ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … مهمترین مانعِ شکل گیریِ حقوقِ بشر در ایران “دولتِ مطلقهٔ” دیرپای در تاریخِ ایران است که در گذشتههای دور بر اساسِ مدیریتِ “ آب” در این سرزمینِ نیمه خشک و تحققِ امنیتِ لازمهٔ آن تکوین یافته است و در دورانِ متاخر نیز ریشهٔ اصلیِ دولتِ مطلقه “نفت” و مدیریتِ اقتصادیِ آن و در واقع نیازمندیِ جامعه به دولت ( و نه برعکس ) بوده است. البته شرایطِ جغرافیاییِ خاصِ ایران و نقطهٔ ارتباطیِ مناطقِ مختلف بودن نیز باعث شده مسالهٔ “ امنیت” به خودیِ خود نیز همواره موضوعی مهم و جدی باشد. نیاز به امنیت در سرزمینی گسترده که مناطقِ مسکونیاش نیز دور و پراکنده از هم بوده، شکلِ مضاعفی مییافته است. دولتِ مطلقه در دورانِ جدید ( پس از مشروطه ) در برابرِ بسطِ نهادهای دموکراتیک مقاومت و تلاش کرده ضمنِ حفظِ ظواهرِ این نهادها ( مثلِ پارلمان، قوهٔ قضاییه و… )، آنها را از درون تهی کند و تحتِ سلطهٔ خود قرار دهد.
اما در حوزهٔ فکری و ذهنی نیز فرهنگِ جامعهٔ ایرانی ( در یک ارتباط و کُنشِ متقابلِ دیالکتیکی با ساختارِ عینیِ جامعه ) متناسب با حقوقِ بشر نبوده است. سلطنت و روحانیت، انسانِ ایرانی را به مرجعی فراتر از خود ( شاه یا منابعِ دینی که روحانیت خود را متولیِ تفسیر و گاه تحققِ آن میدانسته است ) دعوت میکرده است. فرهنگِ غالبِ برآمده از این دو نهاد ( به جز مواردی استثنایی ) مستعدِ رشدِ حقوقِ بشر نیست. حقوقِ بشر موقعی امکانِ طرح و رشد و تحقق مییابد که “بشر” به طورِ مستقل و دارای “حقوق” به رسمیت شناخته شود و اصل و مرجعِ فرهنگ و سیاست قرار گیرد. این همه بدان معنا نیست که ساختارِ ذهنی یا عینیِ جامعهٔ ایرانی عاری از عناصر و مولفههای هم سو با حقوقِ بشر بوده است. در گذشته نیز “رگه”هایی از به رسمیت شناختنِ بشر و حقوقِ وی هم در فرهنگ ( مانند برخی از لایههای شعر، عرفان، فرهنگ و اخلاقِ دینی، نظریهٔ سیاسی و… ) و هم در مناسباتِ عینیِ جامعهٔ ایرانی ( مانند برخی از لایههای پدیدههایی چون خودمختاری، شورا، انجمنهای صنفی و… ) مشاهده شده است. اما این “رگه”ها ( بنا به دلایلِ تاریخی ) هیچ گاه به “چارچوبِ” غالب و حاکم تبدیل نگردیده است. علاوه بر دو مولفهٔ یاد شده و در ارتباطِ دیالکتیکی با آن دو، مولفهٔ سوم یعنی روان و شخصیتِ انسانِ ایرانی نیز دارای ضعفهایی است که خود میتواند به مانعی برای تحققِ حقوقِ بشر تبدیل شود ( مانندِ قضا و قدری زیستن و نقش قائل نشدن برای خویش، نگاه و رفتارِ سلسله مراتبیِ دینی، قومی، جنسیتی و… ). البته در این قسمت نیز انسانِ ایرانی دارای درونمایههای مثبتی (برای تحققِ حقوقِ بشر) است (مانند محبت و نوع دوستی و…) که نمیتوان بر آنها نیز چشم پوشید.
س : چه راه کارهایی برای اجرای حقوقِ بشر در ایران کارساز هستند؟
ج : راه کارهای تحققِ حقوقِ بشر نیز حرکتِ تدریجی، اما بنیادی، برای اصلاح و تغییرِ این سه عرصهٔ اساسی است. در این مسیر هم میتوان و باید از رگههای مثبتی که در فرهنگ و ساختارِ عینیِ جامعه و خصایصِ فردیِ انسانِ ایرانی وجود دارد بهره جست و هم از تجاربِ فرهنگی، عینی و اخلاقی که در سطحِ جهان به تحقق و پایاییِ حقوقِ بشر یاری رسانده است. در این راستا شاید بتوان برخی از ضروریترین راه کارها و در واقع پیش نیازهای حقوقِ بشر برای ایرانِ کنونی را چنین برشمرد :
اصلاحِ تدریجیِ فرهنگِ ایرانی و بهویژه نوزاییِ دینی جهتِ بازسازیِ درون مایهٔ این فرهنگ در جهتِ حقوقِ بشر ( و دیگر اهدافِ انسانی همچون عدالت و توسعه و … ). هیچ پدیدهای نمیتواند بدونِ بومی شدن و ریشه در گذشتهٔ یک جامعه داشتن به پدیدهای غیرِ قابلِ بازگشت تبدیل شود.
پذیرشِ تکثّر ( پلورالیسم ) توسطِ نخبگان و روشنفکران و فعالانِ سیاسی و اجتماعی و طبقاتی و قومی و جنسی و … مخالفِ دیگری بودن یک حق است، اما نادیده گرفتنِ موجودیتِ دیگری به همان شکل که هست ( اعم از مذهبی و غیرِ مذهبی و مستقل از نوع قومیت، زبان، جنسیت و… که دارد )، مهمترین مانع برای تحقق و بسطِ حقوقِ بشر در ایران است.
مقید و غیرِ مطلقه، محدود، و ادواری کردنِ همهٔ منابع و مراجعِ قدرت و اقتدار.
بسط و گسترشِ دموکراسیِ فراگیر و همگانی شدنِ همهٔ منابعی که تولیدِ قدرت و اقتدار میکند ( در همهٔ حوزههای سیاسی، اقتصادی، جنسیتی، قومی و… و نه صرفاً سیاسی و پارلمانی ).
لزومِ بیطرفیِ دولت در برابرِ همهٔ افکار و اندیشههای دینی و ایدئولوژیک و جداییِ نهادِ دین و حکومت.
اصلاحِ رفتار و مَنشِ خود بزرگ بینانه و خود مرکز بینانهٔ رهبرانِ سیاسی، روشنفکران، فعالانِ اجتماعی و…، و پذیرشِ درونی و وجودیِ “دیگری” و تمرینِ رعایتِ حقوقِ بشر در حوزههای اجتماعی.
تمرینِ رعایتِ حقوقِ بشر در مقیاسِ خانواده و تبدیلِ نظامِ عمودیِ قدرت به نظامِ افقی در این پایهایترین نهادِ اجتماعی.
س : نظرِ شما در موردِ این اصطلاح چیست : “نانِ شب یا حقوقِ بشر”!؟
ج : اگر نخواهیم به طورِ رمانتیک شعار بدهیم باید بگوییم ه “نانِ شب” اولین “حقِ بشر” است و تمامیِ کسانی هم که در ایدئولوژی و اندیشه، انسان را به “ آزادی” تعریف کردهاند، در استراتژی نخست به “نان” و تضمینِ حیاتِ او پرداختهاند.” ابرام مزلو” روانشناسِ معروف، مجموعهٔ نیازهای بشر را به طورِ سلسله مراتبی دسته بندی کرده است. وی اولینِ آنها را حفظِ حیات و آخرینِ آنها را خود شکوفاییِ انسان میداند. در واقعیتِ اجتماعی نیز، به جز اقلیتی از انسانهای آگاه و نخبه از یک سو و بزرگ و فداکار از سوی دیگر، اکثرِ آدمیان تا نیازهای اولیهٔ زیستیِ شان تأمین نباشد به حقوقِ بعدی نمیاندیشند. “شریعتی” نیز در تعریفِ زندگی میگوید “زندگی یعنی نان، آزادی، فرهنگ، ایمان و دوست داشتن”. او در این تعریف، زندگی را از “نان” آغاز میکند و تا “دوست داشتن” ( که حتی آن را بالاتر از ایمان مینهد ) پیش میبرد.
بر این اساس است که بنده فکر میکنم راهِ دموکراسی و حقوقِ بشر در ایران قطعاً از “رفاهِ” اجتماعی و تأمینِ نیازهای اولیهٔ زندگی ( در حدی متوسط ) میگذرد. اما “رفاهِ” نسبی شرطِ لازم است نه شرطِ کافی. بدین ترتیب هر فرد و یا قدرت و دولتی که بتواند مقداری به جامعه رفاه بدهد و یا تا حدی از قدرتِ فراگیر و مطلقهٔ دیرپای حکومت و دولت در ایران، به نفعِ حوزهٔ مدنی، بکاهد، بزرگترین خدمت را به تحققِ دموکراسی و حقوقِ بشر و هموار کردنِ راهِ توسعهٔ همه جانبه و انسانی در ایران، خواهد کرد.
سپاسگزارم از اینکه وقتِ تان را در اختیارِ ما گذاشتید.
تاریخ انتشار : ۰۰ / ــــــ / ۱۳۸۶
منبع : سایت شاندل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ