منوی ناوبری برگه ها

جدید

روحانیت منهای اسلام!

درباره شریعتی
عبدالكریم سروش

.

نام سخنرانی : روحانیت منهای اسلام!
سخنران : عبدالكریم سروش
موضوع : گزارش سخنرانی سروش



دکتر عبدالکريم سروش جمعه‌شب ۱۳ ژوئن در دانشگاه وست مينيستر در لندن به مناسبت سالگشتِ وفات دکتر علی شريعتی انديشمندِ اسلامی سخنرانی داشت. به عقيده‌ی دکتر سروش، شريعتی به تدريج تاريخی‌تر می‌شود. تاريخی شدن به این معنا که آثارش بسط پيدا می‌کند و در اثر اين بسط می‌توان او را بهتر ديد.

سروش بر اين باور است که حوادث را در پرتو بسط تاريخی آن بايد ديد، که گذشت زمان آنها را به حرف در می‌آورد و باطن‌شان را آشکارتر می‌کند. اين ماجرا در خصوص انقلاب اسلامی هم صادق است.

برای نمونه، در باب ولايت فقيه سروش يادآوری کرد که همان‌گونه که در اول انقلاب گفته است: ولايت فقيه امری سربسته است که گذشت زمان ماهيت آن را آشکار می‌کند و قطعاً باطن آن را پديدار خواهد ساخت، کما اينکه کرده است و باز هم خواهد کرد.

روحانيون و شريعتی

دکتر سروش شريعتی را “بانگ بلندی در طول حيات ايرانيان” می‌داند. از نظر او موضع‌گيری عمومِ گروه‌ها و طبقات جامعه درباره‌ی شريعتی، چه در دوران حيات و مبارزه‌ی او و چه پس از وفات وی، دست‌خوش تغيير شده است، الا موضع‌گيری روحانيون درباره‌ی وی که همواره نگاهی ثابت در خصوصِ وی داشتند و آن موضع اين بود که او مطرود و غيرمقبول است و سخنان‌اش سخنان ضد دين است و خدمتِ او، نه خدمت، بلکه خيانت است.

سروش روحانيون را چنين توصيف می‌کند که آنها يک جا ايستاده‌اند (چه اين را حمل بر رسوخ اعتقاد کنيم، چه حمل بر رکود و جمود) و درباره‌ی او و پديده‌های مشابهِ او نظری يکسان دادند.

از طرف ديگر، گروهی که در دوران حيات و مبارزه او از وی ستايش می‌کردند، پس از انقلاب اسلامی تحليل خود را تغيير دادند و گفتند که آن حرکت و مبارزاتی که به اين نوع حکومت انجاميده است، از اصل معيوب و فاسد است، چون نتيجه و ميوه‌ای فاسد داده است. گرچه گروهی ديگر اصلِ آن حرکت را حرکتی درست می‌دانستند.

اما سروش برای هيچ يک از اين تحليل‌های تاريخی بهای چندانی قائل نيست، از آن رو که به زعمِ وی: “هيچ فاعلی را به خاطرِ آثاری که از کارِ او بعدها پديد می‌آيد، و از پيش نمی‌توان ديد، نمی‌توان مورد ملامت يا تحسين قرار داد. هر کسی را بايد در پرتو داده‌های خود او مورد داوری قرار داد. کسی که به اندازه خاصی می‌داند و می‌بيند، کارش را بايد در همان شعاع مورد داوری قرار داد و بيش از آن رفتن خلاف انصاف و خلافِ علم و دانايی است”. شريعتی به گمان سروش کسی بود که چشمِ خود را از جهان فروبست و چشم‌های زيادی را گشود و از سخن اقبال لاهوری مدد جست که:

ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد
چشمِ خود را بست و چشمِ ما گشاد
اسلام رساله‌ای : عالم در فقه و عامی در تبيين

از نظر سروش، شريعتی مسايلی را طرح کرد که مردم را از پرداختن به مسايل خرد و حقير رهانيد. از نظر او مهم هم نيست که آيا به سؤالاتی که طرح کرد، پاسخی داد يا نداد، و يا پاسخ‌های او درست بود يا نبود.

سروش در جای دیگری از “اسلام رساله‌ای” و معادل ديگرش “اسلام فقاهتی” انتقاد کرد که تمام هنرش پرداختن به جزييات و مسايل حرام و حلال و نجاست و طهارت است و کار کثيری از فقها و روحانيون اين بوده و هست. کارِ شريعتی از نظرِ سروش تغيير دادن سطح پرسش‌ها و نجات دادن جوان‌ها از اشتغال به سؤال‌های تکراری و بی‌اهميت بود. از اين رو، آن اسلام، اسلامی بود که درست نقطه‌ی مقابل تفکر شريعتی بود.

از ديد سروش در آن دوران روحانيت تنها خود را در اين راستا تجهيز کرده بود و هرگاه که از روحاني‌ای سخن‌ی از تفسير قرآن می‌پرسيدند، آنان در حد آدمی عامی بودند و آنگاه که از حلال و حرام می‌پرسيدند “دست افادت از آستين حکمت بيرون می‌آوردند و داد سخن می‌دادند، چون اصلاً متاع‌شان اين بود و مريدان خود را هم برای چنين سؤالاتی پرورش می‌دادند… حداکثر اينکه ربا چگونه است و مثلاً در کشورهای کاپيتاليستی ربا می‌خورند يا نه، حُسن است يا قُبح. اصلاً آن سؤالات و سخن‌های کلان و ديدن مسلمان‌ها در يک منظره‌ی تمدنی و تاريخی بزرگ، ديدن جنگ بزرگی که در عالم است، مطرح نبود”.

از نظر دکتر سروش، دليل مخالفت روحانيت با شريعتی، مخالفت با آن سؤال‌ها بود، از آن رو که خود سؤالات ديگری برای طرح نداشتند و طبيعتاً نشستن در پای آن سفره‌ شريعتی جوانان را از پای سفره‌ی روحانيت بر می‌داشت.

اسلامِ منهای روحانيت يا روحانيتِ منهای اسلام؟

اما تازه‌ترين سخن دکتر سروش در اين سخنرانی برعکس کردن تز شريعتی در باره اسلام و روحانيت بود، و درآوردن آن از حالت پيش‌بينی به تحليل شرايط واقع شده تاکنون.

سروش در بابِ پيش‌بينی شريعتی از آينده گفت : او در پيش‌بينی آينده شايد خطا کرد و می‌خواهم در اينجا سخن نسبتاً درشتی بگويم و آن را خواهم گفت. مرحوم دکتر شريعتی در يکی از نامه‌هايی که از فرنگ در سفر مرگ‌اش به يکی از دوستان‌اش نوشته بود، آورده بود که آينده‌ی اسلام، اسلامِ منهای روحانيت خواهد بود. البته اين پيش‌بینی او درست در نيامد و “wishful thinking” يا بيان آرزو بود تا واقعيت.

“من می‌خواهم عرض کنم که ايشان اشتباه کرد. آينده‌ی ايران نه تنها اسلامِ منهای روحانيت نبود، بلکه روحانيِت منهای اسلام بود.”

گرچه فاصله گرفتن دکتر سروش از اسلام حکومتی از مدتها پيش آغاز شده است، اما تعبير تازه او از تز شريعتی نشانگر آن است که او حاکميت موجود را ديگر به قيد دينی هم مقيد نمی‌بيند.


تاریخ انتشار : ۰۰ / ۰۰ / ۰۰۰۰
منبع : سایت بی‌بی‌سی

ویرایش : شروین یک بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − 2 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.