دلواپسِ هستهای یا پس از هستهای؟
نه همایش “ما دلواپسیم”، همایش طرفداران احمدینژاد است و نه احمدینژاد سودا و یا حداقل اجازه بازگشت دارد. کسانی که به روانشناسی و شیوه رفتار رأس هرم سیاسی در ایران و طیف پیرامون اش شناخت دارند میدانند که گردنکشی احمدینژاد در برابر آقای خامنهای جای هیچ شانسی برای بازگشت به صحنه سیاست و قدرت در ایران را، حداقل تا موقعی که ایشان در موضع رهبری است باقی نگذاشته است. ضمن آنکه مخالفان احمدینژاد در درون جریان راست نیز بسیار گستردهاند. مهم تر از همه آنکه به قدری آثار ویرانگر عملکرد هشت ساله این تیم در این مدت عیان شده است که کسی نه جرات سپردن مجدد سکان کشور به چنان مجانینی را دارد و نه جسارت دفاع مجدد از آنها را!
احمدینژاد و تیم نزدیک به وی نیز در چند ماهه آخر دولتش “برهان قاطع”! (به تعبیر امام فخر رازی) جریان مقابل را دیده اند که دو دستی به آنچه در این مدت گرد آوردهاند بچسبند و مواظب از دست ندادناش باشند. بقیه همکاران وی نیز باید با اعلام مرزبندی و فاصلهگیری با “جریان انحرافی!” حیات و حرکت سیاسی داشته باشند. مواضع وتعابیر تند امثال حداد عادل در باره احمدی نژاد و دولتش نشانی دیگر از تحلیل و موضع تند بیت در باره احمدی نژاد و تیم اوست.
سمینار “ما دلواپسیم” عمدتا به موضوع هستهای پرداخت؛ موضوعی که به علت حمایت محکم پشت صحنه و حمایت دو پهلوی روی صحنه رهبر جمهوری اسلامی از روند مذاکرات و با توجه به وضع ورشکسته و بحران اقتصادی کشور ظاهرا با پذیرش شرایط اصلی طرفهای مقابل (و نیز برخی کوتاه آمدن طرف مقابل) رو به حل سیاسی رفته است (هر چند حل مسائل تکنیکی و اداریاش ممکن است سالها هم طول بکشد).
بنابراین بحثهای تند و تیز و گلوپارهکردنهای مخالفان این روند بیشتر به نوعی “آه و ناله” و حداکثر، به تعبیر عامیانه، یک “هارت و پورت” سیاسی شبیه است تا نوعی قدرتنمایی و اثرگذاری عملی. مواضع رئیس مجلس و برخی دیگر از چهره های جریان راست و نیز موتلفه ای ها در باره ضرورت پیشرفت مذاکرات هسته ای و حل مشکلات مردم نشان داد که قیل و قالهای ضد هسته ای این سمینار اثر عملی چندانی در روند مذاکرات ندارد. البته عده ای جوان خام را همچنان داغ نگه می دارد تا در صحنه های دیگر مورد استفاده قرار گیرند…
برخورد راس هرم سیاسی و نیروی نظامی –ـ امنیتی که در ساخت حقیقی قدرت دست بالاتر را دارند در برابر این مواضع، کنترل نسبی آنها تا از محدودههایی جلوتر نروند، عدم مخالفت علنی و رسمی با طرح این مواضع برای مدیریت آن و حفظ پایگاه خود در میان بدنه جوانتری که خود نیز با آموزشهای سالیان پیشین در تندکردن نظرات آنها نقش اصلی را داشتهاند و در آینده نیز به عنوان نیروهای میانی و میدانی به آنها نیازمندند و نیز بهرهبرداری سیاسی غیرمستقیم در عرصه دیپلماسی هستهای از این صدای کنترلشده برای اعلام این نکته است که در ایران نیز نیروها و صداهای مخالف پیشرفت مذاکرات کم نیست و غربیها نیز باید شرایط ایران را درک کنند، همان گونه که ایران شرایط آنها و خصوص موقعیت خطیر اوباما در امریکا را درک میکند.
اما یک نکته قابل تامل در این سمینار هشدارهایی بود که توسط دو نفر از سخنرانان مطرح شد که فراتر از مسئله هسته ای بود و اشاره میکرد که نقشههای دشمن به مسئله هستهای ختم نمیشود و از این معبر خواستهای دیگر و بعدی خود را دنبال میکند.
اینها زمزمههایی است که هراسها و دلواپسیهای “پس از هستهای” را در بخشی از طیف راست نشان میدهد. مواضع مطرح شود در سمینار ما دلواپسیم در روند مذاکرات هستهای نمیتواند چندان اثرگذار باشد، هر چند بخواهد فشارهایی را به راس هرم سیاسی جهت مداخله و جلوگیری از به اصطلاح “سازش” وارد کند. اما راس هرم سیاسی خود پشتیبان قوی پشت صحنه این روند و نرمش قهرمانانه! آن است(در غیر این صورت دولت دیپلمات روحانی نمیتوانست حتی یک قدم نیز در این مسیر بردارد)؛ هر چند در ظاهر و آشکار موضع دوپهلویی گرفته شود که بیشتر مصرف داخلی دارد. اما آن بخشی از صدای این سمینار که به “دلواپسی پس از هستهای” میپردازد میتواند ترجمان صدای بخش مهمی از جریان راست و در واقع صدایی مشابه صدای جریان راست افراطی پیرامون بیت باشد. پس از حل و فصل مسئله هستهای مهمترین موضوعی که باعث هراس مجموعه طیف راست افراطی و حتی بخشهای مهمی از دیگر جریانات طیف راست میشود توجه و تمرکز افکار عمومی بین المللی و نیز سیاست (ابزاری) قدرتهای جهانی بر مسئله حقوق بشر در ایران در عرصههای مختلف سیاسی – فرهنگی – هنری و… است.
دستپاچگی و تندی گفتار و رفتارهای لومپنی (از جمله در برخورد با زندانیان در بند) و نیز خط و نشان کشیدنهای سیاسی برای هیاتهای خارجی در سفر به ایران و… نشانگر این هراس و دلواپسی (پس از هستهای) است. جریان افراطی اینک نیروی اصلی خود را در جهت مصاف در عرصه فرهنگی و سیاسی (داخلی) قرار داده است…
در این روزها این دلواپسی در حوزه دیگری نیز خود را نشان داد. سعیدی نماینده ولیفقیه در سپاه از مقابلهجوییهای برخی یاران قدیم در برابر رهبر جمهوری اسلامی گفت. صدیقی یکی از ائمه جمعههای تهران در سمیناری در بابل از لزوم تبعیت امام حسین از امام حسن در زمانی که هر دو زندهاند و از نقشههای دشمن و این که در مجلس خبرگان کسی حق ندارد در رابطه با رهبر جمهوری اسلامی یاوه گویی کند، سخن گفت که معلوم نشد معطوف به گذشته است یا آینده. اما هر دو سخنرانی دلواپسی داخلی مهمی را در رابطه با افزایش شکاف های داخلی در جهت تضعیف جایگاه رهبر جمهوری اسلامی و نیز منازعه در باره جانشینی وی را بازتاب میداد. به هر حال جریان افراطی متکی به بیت این روزها هم دلواپسی داخلی و هم دلواپسی خارجی (پس از هستهای) را بروز میدهد و در این دو حوزه فعال شده است. اما دست این جریان برای شلتاق و یکهتازی در این عرصه ها چندان هم باز نیست و محدودیتهای خاص خود را دارد. زدن دولت روحانی برای آنها نیز شمشیر دو لبه است. به نفع آنها هم هست که دولت روحانی در حوزه اقتصادی موفق باشد و ناراضیان اقتصادی را تا حدی راضی کند…
اما متاسفانه در ایران رقابت های سیاسی درونی نیز گاه مرزهای منافع ملی را درمینوردد و مرفهان نشسته بر اریکه جریانهای افراطی، درد فقر مردمان و سوز آه آنان و شعله خشمشان را ناچیز میشمرند و دچار نزدیکبینی سیاسی میشوند و به خاطر منافع نزدیک و پیش پا، افقهای دوردست را نادیده میگیرند. انسانهای دلواپس و مضطرب اگر از خرد متعارف و متوسطی بهره نگیرند، کارهای شتابزده و نسنجیده زیاد انجام میدهند.