بازرگان در صفحهی اول چرا؟
در سالگرد انقلاب بعد از سه دهه نام مردی در صفحه اول است که به انقلابی بودن معروف نیست او انقلابی بودن را به سبک فیدل کاستروی نمی پسندید .بلکه انقلاب را با رحمت خداوندی همراه می کرد و از جنس تزکیه نفس می دانست که در اوج انقلاب و هیجان همراه آن در برابر جو حاکم به هم در گفتار با مردم مطرح می کرد.
بازرگان مرد اول مجلات و رسانه های روشنفکری ایران است. در سالگرد انقلاب از وی سخن گفته می شود مورد نقد بررسی قرار می گیرد. انگار او مرد پیروز انقلاب است. به هر مناسبتی رفتار او ملاک قرار می گیرد.ار نوع سیاست خارجی تا رفتار گام به گام در تعامل با روحانیت و مردم و حتی شکل برخورد وی با سرمایه داری در ایران که توجه به حفظ سرمایه داری مولد داشت.وو… بسیاری از موارد دیگر سخن از درستی روش و باور بازرگان در مقایسه با نظرات دیگر است.به خصوص در رابطه با گروگانگیری سفارت امریکا که منجر به انشعاب در درون نهضت آزادی شد باز حق به بازرگان داده می شود
در نقد های مهم به بازرگان شاید دکتر یزدی که هم اکنون جانشین وی در نهضت آزادی ایران است معتقد است که بازرگان در رابطه با سرعت انقلاب برحق نبود بلکه حق با آقای خمینی بود که می گفت تا مردم داغ هستند باید کار تمام کرد.
اما بازرگان را نظر این بود که باید درست و سنجیده رفت و آقای خمینی برنامه ای ندارد اگر کار را به دست بگیریم و نتوانیم درست انجام وظیفه کنیم بد نام و بد کردار خواهم شد.
با معیار بازرگان باز این موضع وی درست تر می نمود چون مردم به نیت قضاوت نمی کنند بلکه به نتیجه و رفتار قضاوت می کنند.
البته بازرگان برای برنامه خود انتقال آرام قدرت را در ذهن داشت که عملی بودن و امکان انجام این روش با توجه به خوی استبدادی شاه بررسی نشده است. روشی ای که امروز راهبرد قالب زمانه برای رام کردن استبداد بدل شده است که همان اطلاح طلبی است. یعنی بازرگان در جریان انقلاب هم به دنبال روش اصلاحی بود او تغییر انقلاب را با روش اصلاحی می خواست که بسیاری با این روش مخالف بودند بعد ها چون تجربه انتقلاب را دیدند در تائید روش بازرگان نوشتند و امروزآن را اعلام می کنندو برخی مدعی اجرا و عمل به آن هستند.منتها وی در همه حال اصلاح طلب در روش بود چون انقلاب را تحول درونی می دانست که باید در زمان و طی مراحل در آدمی و جامعه شکل بگیرد.
بازرگان در این مورد راهبردی بود یعنی معتقد بود که اگر طرف مقابل هم راه به روند اصلاح گری نداد در جریان انقلاب هم باید اصلاح گر باقی ماند چرا که اگر ما هم به بازی روشی تغییر انقلاب وارد شویم همه ضرر خواهیم دید.اگر چه مستبد می رود اما مستبد جدیدی روی کار خواهد آمد.در این مورد ما تجربه هند را به شکل موفق داریم اما انقلاب هند استقلال از خارجی بوده است نه مبارزه با استبداد داخلی.
با این وصف این راهبرد بازرگان در جریان فضای انقلابی در جای در تاریخ معاصر رخ نداده است. البته وی به رفتار پیامبر در فتح مکه اشاره داشت که انسانها را بخشید حتی معاویه وهنده زن ابوسفیان را مسبب مرگ حمزه عموی پیامبر بود.
به عبارتی در اوج انقلاب اصلاح گری کار آسانی نیست.اما میراث بازرگان در پیش چشم بسیاری قرار گرفته است و هم نظرات وی در مورد اصلاح گری و رفتار اخلاقی با مخالف خود و هم پی گیری و مدامت باور خود در هر شرایط سختی که این رویه در جامعه جنبشی ما چندان باب نیست.در چنین جامعه ای وضع جنبشی در برابر وضع مدنی قرار می گیرد که آسیب خود را وارد می کند.
با این حال روایتی را هم باید به روال دو گانه انقلاب و اصلاح افزود که نگاه طالقانی بود که فرصت رخداد نیافت اما جلوه های از آن را باید در شریک همه جریانات در قدرت و هم رجوع به مردم در قدرت دادن به شورا ها دید.که با روش بازرگان تفاوت هایی داشت.که می تواند پرونده باشد که با خوانش طالقانی بازرگان به مد و روش اجرایی جدید در اصلاح گری اصولی رسید.
اما بحث در باره بازرگان اصلاح گریا انقلابی در مشی؟ یک جلوه از ویژگی این مرد نهاد ساز و ایده پرداز و در عین حال اهل عمل و کار است.
روایت که او شاخک های تیزی برای گرفتن مسائل آینده داشت. البته بدون نظریه پردازی کلان یا فلسفی در باره این ایده ها سخن خود را مطرح می کرد که به دلیل دید تجربهای اما آنچه می گرفت و می گفت زمانه شان می داد که بعد ها برخی به ناچار در بارهاش نظریه پردازی خواهند کرد.
امروز بازرگان برای ما یک بسته است که انبان انباشته از ایده در آن وجود دارد که در این انبان تجربه اجتماعی و مردمشناسی و رفتار سیاسی و بینش مذهبی و هم و کار علمی و نهاد سازی و دولت مردی و هم دید کارشناسی وجود دارد. این بسته را باید جدی گرفت و مورد نقد و بررسی قرار داد.
برای جریان ملی بازرگان و مصدق و سحابی اندوخته فراوانی دارند که باید کاوید اینان سیری دورانی از مبارز تا دولت مردی و هم بازگشت به جامعه مدنی برای ادامه آزادی خواهی را در کارنامه خود دارند که به کار ما می آید.
اگر برخی از ایدهها ایشان همهگیر شده است. اما برخی از منش و روش و ایدههای این سه تن هنوز بر زمین مانده است که باید با نقد و بررسی آن را گشود که میتوان برای ما تجربیات سرشاری همراه داشته باشد
مصدق از ملیگرایی مثبت سخن گفته که دموکراسی ملی را میطلبد که نیاز ما است.
مهندس سحابی از۱. کارشناسی ملی در۲. کنار مسولیت ملی برای ۳. دموکراسی ملی سخن گفته است که این سه عنصر لازم و ملزم هم هستند.
بازرگان سرشار ار تجربههای و ایدههای مردمشناسی در ایران و هم مردم در غرب است که برای تقویت جامعه مدنی در ایران به شناخت آن نیاز داریم پرداختن به تجربه و ایده های بازرگان برای آینده ما راهگشا است. که ما میتوانیم به آن بپردازیم.