رندی تاریخی ایرانی
مصاحبه با سوسن شریعتی / مصاحبه کننده : ـــــ
موضوع : ـــــ
س : با آنکه در تمام فرهنگها و تمدنها دروغ به عنوان یک امر ناپسند معرفی میشود، چه میشود که یک فرد به دروغ پناه میآورد و این امر را تنها راه نجات خود در مواجهه با مشکلات میداند؟
ج : دروغ در فرهنگ ما ریشه دوانده است. دروغ گاه به عنوان دفاع یا تهاجم مورد استفاده قرار میگیرد. دروغ میتواند به قصد تخریب دیگری استفاده شود. این مورد استفاده به عنوان تهاجم به دیگری است. این مکانیسم فرهنگی جامعه است که شما را به سمت دروغ هل میدهد. این امر که در جامعه حقیقت تحمل نشود و برای نقد دیگری مجبور به استفاده از امر خلاف واقع شوید یا برای پذیرش خود در جامعه مجبور باشید به نفاق روی بیاورید. ما باید در نظر داشته باشیم که ابزارهای جایگزین دروغ و نفاق در جامعه چیست؟ آیا این ابزارها امکان دستیابی در جامعه ایرانی را دارد یا نه؟ به عنوان مثال، مطبوعات یا ابزارهای مدرن شفافسازی ارتباطات بین قدرت و شهروند زمانی مجبور به استفاده از لغات مبهم یا رویآوردن به شایعات میشوند و در انتها با مشکلات برقراری ارتباط شفاف روبهرو میشوند.
جامعه نیز در نبود اخبار صادق، روی به شایعات و دروغ میآورد. دکتر علی شریعتی در این باره میگوید: “میگویند” در جامعهی بیمارزده بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، چرا که “میگویند” نه قابل پیگیریی سیاسی و قضایی است و نه مسئولیت خاصی را به گوینده تحمیل میکند. برای عدم تعهد در برابر حرف زدهشده، شایعه و دروغ، و در حقیقت “میگویند”، جایگزین شرح واقعیت میشود. در جامعهای که همه چیز در حالت ابهام است، اینچنین وضعیتهایی بیشتر به چشم میخورد.
س : اگر بخواهیم بحث را جزییتر کنیم، در مورد جامعه ایرانی که در آن اصول دینی و اخلاقی پذیرفته شده است، دروغ ریشهای تاریخی پیدا کرده، که خود این امر با ادعای جامعه در تضاد است. چرا جامعه ایرانی به این سمت کشیده شده و دروغ و شایعه در آن ریشه دوانده، که در بسیاری از تحلیلها جزء ذاتیات ایرانیان معرفی میشود؟
ج : شریعتی درباره تمدن ایرانی یک لفظ دارد و آن چهارراهی است. وقتی تمدنی در چهارراه قرار دارد و در هر حال منتظر اتفاقات غیرمنتظره است و مورد تهاجم قرار میگیرد، مجبور به انعطافپذیری میشود. این انعطافپذیری از سمتی خوب است، چرا که تمدن را به زندگی مسالمتآمیز با دیگری تشویق کرده و راه را برای پذیرش دیگران باز میدارد، اما در عین حال بدی و زشتیای دارد که باعث نفاق و دورویی، که پیشینه دروغ است، میشود. ایرانی برای حفظ جان و مال و فرهنگ و زبان خود مجبور بوده هر آن به ساز کس یا گروهی برقصد که این امر منتهی به نوعی تضاد درون و برون وی شده است. دروغ در جامعه ایرانی مختص جناحی نیست. حرف شما صحیح است که این خصلت به خصایص همیشگی ایرانیان بدل شده. به عنوان آخرین نمونههای تاریخی میتوان به مشروطه اشاره کرد، یا داستانهای جمالزاده که به خوبی این خصلت را به رخ ایرانی میکشد. ایرانی در طول تاریخ دچار یک رندی برای زندگی شده، که همه اعمال و کردار او را به یک حساب و کتاب دقیقی کشانده که ضامن حیات اوست، حیاتی که با دروغ همراه گشته است. در عین حال، رابطه قدرت و رعیت نیز از اهمیت خاصی برخوردار است، بهعنوان مثال، در قبل از انقلاب و در جریان سینما رکس، هر کس، چه حکومت و چه رعیت، به شایعهپراکنی از منظر خود مشغول شدند.
س : با این همه ما شاهد افزایش یا کاهش چنین خصلتی در جامعه هستیم. افزایش دروغ و دورویی بستگی به چه عواملی دارد؟
ج : دروغ مانند هر کنش اجتماعی و اخلاقیی دیگری، برگرفته از واقعیت جامعه و اتفاقات آن است. زمانی که ابهام یا ترس بیشتر میشود، یا زمانی که فرد خود را در تضاد اختلافات طبقاتی و اجتماعی در خطر میبیند، مجبور به رویآوری بیشتر به دروغ میشود. زمانی که مردم در زیستهای موازی که هم را نمیشناسند، به صورت شبهجزیرهای زندگی میکنند، و شناختی نسبت به هم ندارند، نسبت به هم بدبین میشوند، و این بدبینی منجر به پنهان کردن حقیقت فردی و اجتماعی میشود. جامعه ما دچار چند جانبی است و یکپارچه نیست. این چند جانبی منجر به حس بدبینی افراد جامعه میشود. با این همه، هر زمانی که شفافیت خبری کمتر شود، دورویی و روی آوردن به شایعه بیشتر میشود.
در چنین جوامعی، فرهنگ زیرزمینی، تاریخ زیرزمینی، هنر زیرزمینی، و ادبیات زیرزمینی همزمان با جامعهی رسمی پیشرفت میکند و رو به جلو میرود. در ادامهی حرفی که گفتید، دورویی و رندی در تاریخ ایران گذشتهای فراوان دارد. باید به غزالی اشاره کنم که برای ادامه حیات مجبور به رندی میشود و امروز غزالیی زیرزمینی است که شهره شده تا غزالی در ساحت رسمیی جامعهی زمان خود.
س : شما یکی از عوامل عدم شفافیت و رویآوری به دروغ را نبود اطلاعرسانی صحیح و سالم دانستید، اما با ورود اینترنت به فضای ایران، بنا به همین فرض، باید بر صداقت فضا افزوده میشد، اما ما شاهد بودیم با آنکه در این فضا پیگیریهای قضایی به آن شکل وجود ندارد و در ظاهر بیان نظرات آزادتر است، شایعه به حیات خود در همین فضای نسبتاً آزاد نیز ادامه دارد، و حتی بیش از پیش دروغ جایگاه خود را ثابت کرد، علت این امر چیست؟
ج : اینترنت یک ابزار است که محتوا در آن جا میگیرد. محتوای آن نیز برآمده از سنت و فرهنگ ایرانی است. در این فضا نمیتوان نقش شایعه را نادیده گرفت. درعینحال از این ابزار میتوان استفادههای زیادی کرد. درعینحال که وبلاگها کمک بسیاری به بیان آزاد نظرات بدون تعارفات و استرسهای مرسوم کردهاند، اما فضا و فرهنگ شایعه ایرانی نیز در آن ظهور و بروز داشته و حتی امکان رشد بیشتری یافته است. برای تصحیح این فضا باید اول محتوا را سالم کرد. محتوا نیز با درست شدن فرهنگ ایرانی قابل تصحیح است.
س : هر امر فرهنگی با گذشت زمان شکل میگیرد و برای تغییر آن نیز نیازمند زمان هستیم. اما اگر بخواهیم در کوتاهمدت این روند را متوقف سازیم، باید به چه امری متوسل شویم؟
ج : مساله جامعه ما این است که باید تضادها را برطرف ساخت. در اولین مرحله به عنوان مثال قانون را ذکر میکنم. قانون براساس حرف خود رئیس قوه قضاییه دارای تضادهای فراوان است که خود امر خود را نفی میکند. بیش از آنکه به امرونهی آن پرداخته شود، باید به امور تشویقی آن یا اخلاقاش پرداخت، درعینحال، در کوتاهمدت، بنا به تجربه تاریخی، تنها امری که میتواند ما را از این امور بازدارد، هنر وادبیات است، چرا که بنا به سمبلهای موجود میتوان معنا را نشان داد. با آنکه هنرمند دو ساحت خصوصی و بیرونی دارد، که خود این امر نیز میتواند باعث یک تضاد برای هنرمند شود. من بدبین نیستم، اما این حقیقتی است که وجود دارد. اما به نظر میرسد تنها راه نجات از این امر، توسل به هنر و ادبیات، به خصوص طنز، است که با ادبیات سمبلیک خود حقیقت را به مخاطب خود نشان دهد. همانطور که سالها و قرنهاست چنین میکند. در حقیقت هر زمان فضا به سیاست تام کشیده شده، نقش دورویی و تهمت و شایعه بیشتر شده، و هر زمان که فضا روح هنر و ادبیات را بیشتر درک کرده، فضای شایعه کاسته شده است.
تاریخ انتشار : ۲۲ / فروردین / ۱۳۸۹
منبع : روزنامه شرق
ــــــــــــــــــــــــــــــــ