منوی ناوبری برگه ها

جدید

دلا خون شو كه خوبان اين پسندند

سوسن شریعتی
سوسن شریعتی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

.

نام مقاله : دلا خون شو كه خوبان اين پسندند
نویسنده : سوسن شریعتی
موضوع : به بهانه‌ی كنسرتِ موسيقی‌ی “هنگامه اخوان”



دیروز، روز “مرد _ پدر” بود. به همین مناسبت، دوستِ عزیزی، من و مادرم را، لابد به عنوانِ “زن _ مادر”، و شاید هم از سرِ لجبازی، به کنسرتی، “ویژه‌ی بانوان”، دعوت کرد. کنسرتِ موسیقی‌ی سنتی‌ی گروهِ بهار، به سرپرستی و با خوانندگی‌ی بانو “هنگامه اخوان”. هنگامه اخوان صدایی بود که دمدمای انقلابِ ایران، سال‌های ۵۶_۵۵، به گوش‌ها رسید، و خیلی زود، بر دل‌ها نشست. حتی بر دل‌های ما جوانانی که ذایقه‌هامان مدرن و پاپ‌پسند بود، و قبل از انقلابی شدن‌مان، با موزیکِ پاپ سر می‌کردیم، و سپس سرودهای انقلابی. صدای هنگامه‌ی اخوان، نه‌تنها ما را به یک دورتری که نمی‌شناختیم می‌برد، قمر، بلکه، امروزمان را هم، آشتی می‌داد با موسیقی‌ی فرهیخته، و کلامی که، ریشه در شعر و ادبیات فارسی داشت.

یادم می‌آید با چه مکافاتی در خلوت و در محفلِ دوستان، تصنیف‌ها و آوازهای او را، زمزمه می‌کردیم، با این امید که، بتوانیم یکی از تحریرهای او را تقلید کنیم، و نمی‌شد. حتی گوش کردن به آن تحریرها نفس‌گیر بود، چه برسد به تقلیدشان. با این همه، همان میلِ به تقلید از او، باعث می‌شد، به جز سرودهای انقلابی، و “دوست دارم _ دوسم داری”های پاپی، حدیثِ “عاشقِ محنت‌کش” را بشنویم؛ و ماجرای افتادنش در رود؛ و جان بر کفی‌اش؛ و ناله‌های “مرغِ سحر” را در رثای آزادی، و بعدترها هم، که هر دم غمی می‌آمد به مبارکبادمان، “موسمِ گل” را، با این تذکر که: “یک _ دو روز است در زمانه”.

با صدای او بود که بسیاری از ما عادت کردیم به گوش کردنِ به موسیقی‌ی سنتی. صدایش را گوش می‌کردیم، بی‌آنکه قادر باشیم روی این صدا تصویری بگذاریم. به‌خصوص، سال‌هایی که، اینترنت و جهان مجازی نبود، و کنسرت نبود، و… به‌خصوص، جوان‌هایی که، بعد از انقلاب با صدای او آشنا شدند. دیگران را نمی‌دانم، اما من، از سال ۶۰ این صدا را می‌شناسم، و تازه دیروز چهره‌ی او را، “در اجتماعِ سازهای دلتنگ”، دیدم (به تعبیرِ رویا نونهالی، گرداننده‌ی این مراسم).

هنگامه اخوان که می‌خواند: “یکی وصل و یکی هجران پسندد”، “یکی درد و یکی درمان پسندد”، با خود فکر می‌کردم، این بانوی جدی و سرخوش، چه چیز را پسندیده که در لابیرنتِ آرشیوِ مرکزِ حفظ و اشاعه‌ی موسیقی…، و مربی‌گری برای دختران و زنانِ این مرز و بوم، با سماجت مانده است، و خواندن و دیده نشدن را، تاب آورده؟ زنی که، تا دیروز، بزرگانی چون محمدرضا لطفی و مشکاتیان را همراهی می‌کرده است، و امروز، در کنارِ نوازندگانِ جوان و برجسته‌ی زن، به سماجتِ خود، ادامه می‌دهد. چه چیز را پسندیده است؟ خودش می‌خواند که تو شمعی و من حالتِ پروانه دارم. در‌هر‌حال، دیروز _ روز مردان _ برای ما زنان، روزِ خوشی بود. سر کی بود که کلاه می‌رفت.


تاریخ انتشار : ۲۵ / اردیبهشت / ۱۳۹۳
منبع : روزنامه اعتماد

ویرایش : شروین یک بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × سه =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.