منوی ناوبری برگه ها

جدید

نقدِ دکتر ابراهیم یزدی به مقاله‌ی…

رضا علیجانی
رضا علیجانی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

.

نام کتاب : شریعتی، راه یا بی‌راهه
نویسنده : رضا علیجانی
موضوع : شریعتی‌شناسی
بخش سوم : یک تجربه، یک راه : نوگرائی دینی
بخش سوم : مقاله دوم
نام مقاله : نقد دکتر ابراهیم یزدی به مقاله‌ی “نهضتِ بیداری‌ی زنان”


نقد دکتر ابراهیم یزدی به مقاله‌ی “نهضت بیداری‌ی زنان”، و پاسخ آن‌

با سلام، و با آرزوی توفیق جلب رضای حق، و خدمت به ایران و اسلام‌

در شماره ۴۱ مجله‌ی ایران فردا، در مقاله‌ای تحت عنوان “نهضت بیداری‌ی زنان در ایران”، به قلم آقای رضا علیجانی آمده است:

“… اما نوگرایی‌ی دینی نحله‌های پرشمارتری نیز داشت. این جریان از شهریور ۲۰ به بعد حرکت مستمرش را آغاز کرده بود. مهندس بازرگان، آغازگر این حرکت، هیچ‌گاه نه دغدغه‌ی رهایی‌ی زن را داشت، و نه با این مسئله سر به مِهر بود، و همواره هم با حضور زنان در تشکیلات‌اش مخالفت می‌کرد. حتی یک بار، پس از انقلاب، به پیشنهادی که اقلیت معدودی در مجلس اول، مبنی بر عدم انتخاب زنان برای مجلس داده بودند، ضمن تعجب همگان، رأی مثبت داد…”

(قسمت اخیر را نویسنده، رضا علیجانی، با استناد به گفتگوی شفاهی با برخی نمایندگان اقلیت آن دوره، هم‌چون آقایان سحابی و یوسفی‌اشکوری، بیان کرده‌ است).

این بیان، به کلی بی‌اساس، و موجب تأثر و تأسف می‌باشد، زیرا:

۱. مهندس بازرگان، در تمام عمر پربارش، همیشه دغدغه‌ی رهایی ملت، اعم از زن و مرد را داشت، و هیچ‌گاه این دغدغه را منحصر و محدود به رهایی‌ی مردان نکرده بود. منطق یا مأخذ نویسنده‌ی محترم چیست که با قاطعیت می‌نویسند که مهندس بازرگان هیچ‌گاه دغدغه‌ی رهایی‌ی زن را نداشت؟

۲. نویسنده‌ی محترم برای اثبات سخن خود مدعی شده است که: “مهندس بازرگان همواره هم با حضور زنان در تشکیلات‌اش مخالفت می‌کرد”. تشکیلات مورد نظر نویسنده قاعدتاً باید “نهضت آزادی ایران” باشد، و قید “همواره” یعنی نه یک بار، بلکه به‌طور مستمر، مهندس بازرگان با حضور زنان در نهضت آزادی ایران مخالفت می‌کرده است. واقعیت غیر از این است.

۲. ۱. نویسنده‌ی محترم نقل کرده است که مرحوم طالقانی در کنگره‌ی جبهه‌ی ملی (در سال ۱۳۴۰) با حضور و مشارکت زنان موافقت کرده است. چطور ممکن است آن مرحوم‌، که خود عضو مؤسس و شورای مرکزی‌ی نهضت آزادی ایران بوده است، در جبهه‌ی ملی با این امر موافقت کرده باشد، ولی در نهضت آزادی ایران (اگر مطرح بوده، و مهندس بازرگان با آن مخالفت کرده باشد)، بی‌اعتنا از آن گذشته، و هیچ اظهارنظر و اقدامی نکرده باشد؟!

۲. ۲. در تجدید حیات و سازماندهی‌ی جدید نهضت آزادی ایران، که با کنگره‌ی سوم در تیرماه ۱۳۵۹ (اولین کنگره‌ی بعد از انقلاب) شروع شد، نه تنها تعداد قابل توجهی از زنان حضور داشتند، بلکه برخی از آنان به‌ عضویت در شورای مرکزی نیز انتخاب شدند، و از آن پس، نه تنها زنان به‌طور جدی در فعالیت‌های نهضت آزادی در سطوح شورای مرکزی، دفتر سیاسی، هیئت اجرایی، و کمیته‌های مختلف حضور داشتند، بلکه در طی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳، قبل از آن‌که اعمال فشار بر نهضت آزادی و محدودیت‌ها علیه فعالیت آن ابعاد جدیدی به خود بگیرد، سازمان زنان نهضت آزادی ایران، به صورت یکی از شاخه‌های اصلی‌ی سازمان، در کنار سایر شاخه‌ها، وجود داشت، و فعالیت می‌کرد. حضور و مشارکت زنان نه تنها در کنگره‌ی سوم، بلکه در کنگره‌های بعدی، تا آخرین کنگره، کنگره دهم، در تمام ابعاد فعالیت نهضت آزادی جدی بوده است، و هیچ‌گاه هیچ یک از اعضای نهضت آزادی به یاد ندارند که حتی برای یک بار هم مهندس بازرگان با حضور و مشارکت زنان در سازمان نهضت آزادی‌ی ایران مخالفت کرده باشد.

بنابراین، این سخن که مهندس بازرگان همواره با حضور و مشارکت زنان در نهضت آزادی‌ی ایران مخالفت می‌کرده است، نادرست، و دور از واقعیت است. البته مهندس بازرگان به دلیل اعتقاد به مبانی و اصول، همیشه بر رعایت موازین شرعی و اخلاقی در ارتباط با حضور و فعالیت دختران و پسران جوان در نهضت آزادی اصرار می‌ورزیده، و گاه‌به‌گاه نگرانی‌های به حقی را هم ابراز می‌نموه است. اما هیچ‌گاه با حضور و فعالیت آنها مخالفت نداشته است.

۲. ۳. در فعالیت‌های سیاسی‌ی عمومی و همگانی‌ی قبل از انقلاب، و نیز در بیانیه‌های جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر، که مهندس بازرگان عضو مؤسس و رئیس شورای مرکزی‌ی آن بود، از حقوق انسانی‌ی زنان و مردان، به‌خصوص زندانیان سیاسی (نظیر ویدا حاجبی، و …) به‌طور یکسان دفاع شده است. در بیانیه‌های سیاسی‌ی امضادار، امضای مهندس بازرگان در کنار امضای زنان برجسته و مبارز آمده است. (نظیر بیانیه‌ی ۱۱ آبان و ۱۲ آذر ۱۳۵۶، و امضای خانم‌ها سیمین دانشور و هما ناطق).

۲. ۴. در انتخابات مجلس اول، که در اسفند ماه ۱۳۵۸ انجام شد، به ابتکار و پیگیری‌ی مهندس بازرگان، گروه همنام، با شرکت دوستان نهضتی و غیرنهضتی، به منظور مطالعه، بررسی، و معرفی‌ی نامزدهای انتخابات تشکیل شد. اولین جلسه‌ی مؤسسان همنام، به دعوت مهندس بازرگان در ۹/۱۱/۵۸، در منزل مرحوم آیت‌الله سیدابوالفضل زنجانی، با حضور بیش از ۳۰ نفر از شخصیت‌های ملی و ملی مذهبی تشکیل شد. از خانم‌های صاحب نام برای عضویت دعوت به عمل آمده بود، و خانم صفارزاده حضور پیدا کردند. آیت‌الله زنجانی در دومین جلسه اعلام کردند که چون معتقدند زنان حق دخالت در سیاست را ندارند، با شرکت آنان در انتخابات و دادن رأی موافق هستند، اما با انتخاب شدن آنها موافق نیستند، و چون همنام می‌خواهد از میان زنان هم نامزدی را معرفی نماید، بنابراین، از شرکت در جلسات بعدی‌ی همنام عذر خواستند. خانم صفارزاده چون تأسیس همنام و معرفی نامزدها را خلاف‌ آزادی افراد می‌دانستند، و معتقد بودند که این کار تأثیر منفی می‌گذارد (نقل به مضمون)، از شرکت در جلسات عذر خواستند. همنام، بعد از مشورت‌های گسترده، فهرست اسامی‌ی افراد مورد نظر خود را اعلام کرد، که در میان آنها نام خانم دکتر فرشته هاشمی (صادقی تهرانی‌) به چشم می‌خورد. اگر آقای مهندس بازرگان، آن طور که نویسنده‌ی محترم مقاله‌ی فوق‌الذکر مدعی‌ شده است با انتخاب شدن زنان مخالف بوده است، نه از خانم‌ها برای عضویت در همنام دعوت می‌نمودند، و نه با معرفی و حمایت زنان به عنوان نامزد موافقت می‌نمودند.

۳. در مورد پیشنهادی که در مجلس اول مطرح گردید، و نویسنده‌ی محترم از آقایان مهندس سحابی و یوسفی اشکوری نقل کرده‌اند که مهندس بازرگان به آن رأی مثبت داد، لاجرم باید توضیحی داد، و سپس خواننده را به قضاوت دعوت کرد.

در هنگام بحث در مورد لایحه جدید انتخابات مجلس شورای اسلامی در جلسه ۵۶۸ مجلس، در روز یکشنبه نهم بهمن ۱۳۶۲، یکی از روحانیان به نام آقای فرج‌الله واعظی پیشنهادی مبنی بر ممنوعیت زنان از انتخاب شدن را داد.

بعد از توضیحات موافقان و مخالفان، برای پیشنهاد رأی گرفته شد، و چون “عده کمی برخاستند” تصویب نشد. آیا مهندس بازرگان با توجه به سوابقی که در بالا به آنها اشاره شد، و نیز با در نظر گرفتن اعلامیه‌های نهضت آزادی در سال ۱۳۴۰ به هنگام طرح انقلاب سفید شاه، به این پیشنهاد، آن هم با آن استدلال‌های غیرمنطقی و بی‌پایه (مبنی بر تأکید اسلام بر محفوظ بودن زنان و توبیخ آن از قرار گرفتن بانوان در این مراکز) رأی مثبت داده است؟ جداً جای تأمل دارد!!

اثبات چنین ادعایی خیلی مشکل است. دو احتمال وجود دارد: یا دوستانی که مدعی رأی مثبت بازرگان هستند، دچار اشتباه شده‌اند، یا مهندس بازرگان بدون توجه به موضوع مورد بحث، به هنگام رأی‌گیری قیام کرده است. خصوصاً اگر به این نکته توجه شود که طرح پیشنهادی‌ی آقای واعظی، بلافاصله بعد از بحث درباره‌ی ماده ۲۹ لایحه انتخابات مربوط به حقوق اقلیت‌های دینی و پیشنهاد حذف برخی از تبصره‌ها بود که عموماً با رأی اکثر نمایندگان، حذف آن تبصره‌ها که محدودکننده‌ی حقوق مدنی‌ی اقلیت‌های دینی بود، به تصویب رسیده است.

این‌جانب هم که یکی از اعضای اقلیت مجلس اول بودم، به خاطر ندارم که مهندس بازرگان به پیشنهاد آقای واعظی رأی مثبت داده باشد. با برخی از سایر اعضای اقلیت مجلس اول که صحبت کردم، آنها نیز چنین چیزی را به خاطر نداشتند.

امیدوارم با تعهدی که به حق و بیان صادقانه‌ی واقعیت‌ها دارید، دستور فرمایید این توضیحات در اولین شماره‌ی ایران فردا درج گردد.

.
پاسخ رضا علیجانی :
توضیحاتی ضروری درباره‌ی نقد آقای دکتر ابراهیم یزدی:

من مهندس بازرگان را در ایران پدر نوگرایی‌ی دینی می‌دانم. هر چند بنیانگذار آن در جهان اسلام امثال سیدجمال‌ها و اقبال‌ها بوده‌اند. اما این سبب نمی‌شود که نگارنده، که خود را فرزند کوچکی از نحله‌ی نواندیشان ملی مذهبی می‌داند، به پدربزرگ تاریخی‌ی این جریان با نگرشی تحلیلی انتقادی ننگرد. پدربزرگی که هم به او احترام می‌گذارد، هم از اندیشه‌ی او عبور کرده است، و هم میراث مانایش را پاس می‌نهد، و میراث میرایش را نقد می‌کند. (مقاله‌ی نگارنده در شماره ۲۳ ایران فردا بیانگر وفاداری به این اصل است).

بر همین اساس، نگارنده مهندس بازرگان را متعلق به جریان خاصی نمی‌داند، و متولی خاصی برای وی به رسمیت نمی‌شناسد، همان‌گونه که برای شریعتی، طالقانی، یا مصدق. این‌ها چهره‌هایی ملی، و متعلق به همه‌اند. به این ترتیب، به لحاظ حقوقی! دفاع آقای دکتر یزدی از نظرات ایشان وارد به‌ نظر نمی‌رسد، مگر در مورد محفل و تشکیلات مهندس بازرگان، که اینک آقای دکتر یزدی دبیر کل آن هستند، و در نوشته‌ی من نیز مسئله‌ام پرداختن به این جمع نبود.

بنده براساس مطالعه‌ی مجدد “تمام آثار” مرحوم بازرگان بعد از فوت ایشان، هم‌چنان نظرم آن است که مهندس بازرگان “دغدغه‌ی رهایی‌ی زن” نداشت، و حتی به لحاظ فکری معتقد به “تفکیک طبیعی”ی وظایف و تقسیم کار بین زن و مرد به شکلی سنتی بود، یعنی پرورش کودک و خانه‌داری، و… برای زنان، و دادن نفقه و وظایف خارجی برای مردان (به کتاب علمی بودن مارکسیسم ص ۱۵۵، که در سال‌های نزدیک به انقلاب نوشته شده، مراجعه کنید). با این وجود، مرحوم بازرگان مخالفت فکری و ایدئولوژیک با فعالیت زنان نداشت، و اساساً با این مسئله، بیش‌تر “تجربی سیاسی” برخورد می‌کرد، تا فکری و ایدئولوژیک، و این نظرات به آن معنا نیست که ایشان با فعالیت اجتماعی‌ی زنان، بسان برخی نیروهای بسیار عقب‌مانده‌ی اجتماعی، سر ستیز داشته باشد، و یا اگر در جمعی زنان حضور داشته باشند شرکت نکند. مخالفت ایشان و دیگر همراهان‌شان در سال ۴۲ با انقلاب سفید شاه از اساس با مخالفت روحانیون، که بخش مهمی از آن را مخالفت با حق رأی زنان تشکیل می‌داد، متفاوت بود. موضع جریان ایشان در آن هنگام موضعی مثبت و معقول بود. اما داعیه‌ی نگارنده در آن مقاله، نه این گونه مسائل، بلکه آن بود که ایشان “دغدغه‌ی رهایی‌ی زن” را نداشت. از مهندس بازرگان نه ادبیات خاصی درباره‌ی زن باقی مانده است (و موارد معدودی هم که به این مقوله پرداخته، بیش‌تر سنتی بوده است)، و نه دستاورد عینی‌ی مهمی. و تصور نمی‌کنم امضا کردن اطلاعیه‌ای در کنار زنی، یا مشارکت در لیست‌ انتخاباتی‌ای که زنی هم در آن عضو بوده، و استدلال‌هایی در این سطح نشانی از “دغدغه‌ی رهایی‌ی زن” باشد.

عدم توجه به رهایی‌ی زن در اکثر نواندیشان دینی در سال‌های قبل از انقلاب (به‌جز دکتر شریعتی) حقیقتی غیرقابل انکار است، و در این باره به جمع و تشکیلات مهندس بازرگان نیز این انتقاد، به خاطر رگه‌های سنتی‌ی قوی‌تر نسبت به دیگر نحله‌های نوگرایی‌ی دینی، بیش‌تر از دیگران وارد است. و باز استدلال‌هایی در این سطح که سازمان زنان نهضت آزادی در سال ۶۰ اطلاعیه‌ای داده است، حقیقت را تغییر نمی‌دهد. بالاتر آن‌که، ناظران منصف و واقع‌بین، بروز و ظهوری از این نوع سازمان‌های زنان ندیده و نمی‌بینند. و با این واقعیات عیان همگانی، نمی‌دانم چگونه می‌توان بی‌محابا از “حضور و مشارکت جدی‌ی زنان در تمام ابعاد فعالیت نهضت آزادی” سخن گفت. حضوری بی‌هیچ ادبیات و هیچ دستاورد.

از نظرگاه مثبت مرحوم طالقانی در این امر، نظرگاه مشابه‌ی مرحوم بازرگان یا جمع ایشان را نتیجه گرفتن، نیز استدلال محکمی نیست. چرا که:

۱. حداقل در امور اقتصادی تفاوت فاحش دیدگاه‌های اقتصادی‌ی این دو بزرگوار، که هر دو نیز عضو نهضت بوده‌اند، برای همگان روشن است. و در آنجا نیز این اختلاف مانع همکاری نبوده است.

۲. نوع مشارکت و همکاری در نهضت آزادی به مفهوم کلاسیک آن تشکیلاتی نبوده است. نه نظرگاه‌های نهضت آزادی آن‌چنان منسجم و هماهنگ بوده است (مثلاً در همان امور اقتصادی که عنوان شد، و برخی مسائل دیگر)، و نه سیستم تشکیلاتی‌ی منسجمی برای چالش، جمع‌بندی، آموزش، و پیگیری‌ی اجتماعی و تشکیلاتی (در رده‌های مختلف) وجود داشته است.

درباره‌ی رأی مثبت مهندس بازرگان در مجلس به عدم نمایندگی‌ی زنان، یک بار دیگر از آقای یوسفی‌اشکوری سؤال کردم، و ایشان عنوان کرد: “هنوز آن صحنه، با تمامی حالات و جزئیات‌اش در ذهن‌ام حضور دارد”. و از نوع استدلالی که برای دفاع از مهندس بازرگان در این مورد آمده، نیز فقط می‌توانم بگویم “متأسفم”!

در پایان امیدوارم طرح این انتقادات خود باعث برخورد جدی‌تر دوستان با مقوله‌ی زن و فعالیت زنان باشد.

احترام به میراث، قدر و جایگاه واقعی‌ی اندیشه، و به‌ویژه منش مرحوم بازرگان هم در دل نواندیشان مذهبی، و هم در دل آزاداندیشان جامعه‌ی ما محفوظ بوده و خواهد بود. و تنها با نقادی‌ی این میراث است که می‌توان گامی فراپیش نهاد، و این امر در “احتیاج روز” ما اینک بهایی دو چندان دارد.


تاریخ انتشار : ۰۰ / ـــ / ۱۳۸۰
منبع : کانون آرمان شریعتی

ویرایش : شروین ۲ بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × چهار =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.