منوی ناوبری برگه ها

جدید

نامه‌ی مشترکِ مطهری و بازرگان

درباره شریعتی
مصطفی ایزدی

.

نام مقاله : نامه‌ی مشترکِ مطهری و بازرگان
نویسنده : مصطفی ایزدی
موضوع : خاطره‌ای درباره‌ی نامه‌ی بازرگان و مطهری درباره شریعتی
گروه‌بندی : موافقان _ تشریحی


مقدمه :

پایگاه اطلاع‌رسانی جرس در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ به مناسبت سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری‌، در گفتگویی با مهندس عبدالعلی بازرگان، ماجرای صدور بیانیه‌ی مشترک آیت‌الله مطهری و مهندس بازرگان پیرامون زنده‌یاد دکتر علی شریعتی را مورد بررسی قرار داده ‌است. این گفتگو که زیر عنوان “ابهام‌زدائی از یک نامه پس از ۳۳ سال” در سایت جرس منتشر شده، یکی از چندین اظهار‌نظری است که در سه دهه‌ی گذشته در خصوص نامه‌ی مشترک سال ۱۳۵۶، رسانه‌ای شده ‌است.

من هم خاطره‌ای در این‌باره دارم که تقدیم می‌کنم. امیدوارم برای روشن شدن ابهامات موجود سودمند باشد.

مقاله :

بنده به دلائلی چند از دوران دبیرستان تا پایان دوره دانشگاه با استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری در ارتباط بودم. هر چند که نه دبیرستان را در تهران گذراندم، و نه دانشجوی دانشگاه‌های تهران بودم، امّا هنگامی که به تهران می‌آمدم، به دیدار ایشان می‌رفتم.

در دانشکده الهیات یا در منزل و یا در محل سخنرانی‌های استاد با ایشان دیدار می‌کردم و در مورد موضوعات گوناگون صحبت می‌کردیم و ارشاد می‌فرمودند. ایشان به بنده لطف داشتند و به دفعات برای بنده، حتی درد دل می‌کردند.

یک روز در همان سال ۵۶ که از تبریز، محل تحصیلات دانشگاهی‌ام، به تهران آمده بودم، با استاد مطهری تماس گرفتم که به دیدارشان بروم. مرا به منزل دعوت نمودند و خدمت‌شان رسیدم. در حضور ایشان به‌گونه‌ای گلایه‌آمیز، از انتشار نامه‌ی مشترک با مهندس بازرگان که نشان می‌داد به دکتر شریعتی و اندیشه‌های وی تعرض شده و جمع زیادی از دانشجویان مذهبی و انقلابی را ناراحت کرده ‌است، سؤال کردم، و گفتم در دانشگاه تبریز، دانشجویان فراوانی هستند که هم به جناب‌عالی علاقه دارند و هم از دوست‌داران زنده‌یاد دکتر علی شریعتی هستند، و نامه‌ی شما و مهندس بازرگان، این‌گونه دانشجویان و جوانان را در این شرایط حساس دل‌نگران کرده ‌است. استاد مطهری مطالب مفصلی را برای بنده بیان کردند که چکیده‌ی آن را نقل می‌کنم:

۱. من (استاد مطهری) و دکتر شریعتی هیچ‌گونه خصومت شخصی نداریم، و اختلافات‌مان که در برابر اشتراکات‌مان اندک است، یکی به بعضی بنیان‌های فکری برمی‌گردد و یکی هم به نوع برخوردی که ایشان(دکتر شریعتی) با روحانیت دارد.

۲. مرحوم دکتر شریعتی هم کسی نبود که به دلیل این اختلافات، با من بد باشد، یا احترام مرا نگه ندارد. من به تازگی از لندن آمده‌ام. در آنجا با دانشجویان و دوستان ایشان دیدار داشتم. به من گفتند که دکتر منتظر آمدن شما بوده تا در مورد کتاب‌ها و افکارش با شما صحبت کند و رفع اشکالات آنها را از شما بخواهد، که عمرش کفاف نداد. امّا آن مرحوم نامه‌ای به آقای محمدرضا حکیمی نوشته و از ایشان خواسته است تا به اتفاق محمدمهدی جعفری، نوشته‌ها و آثار وی را بازخوانی و در صورت لازم، با نظر من(مطهری) اصلاح و منتشر نمایند.

۳. پس از این‌که دکتر شریعتی از دنیا رفت، کتاب‌های آن مرحوم به‌طور بی‌سابقه‌ای مورد اقبال جوانان قرار گرفته و در شرایطی که هنوز آثار ایشان بازخوانی و اصلاح نشده، نگرانی‌هائی برای بعضی از دلسوزان فراهم کرده ‌است، لذا در جلسه‌ای که با حضور مهندس بازرگان و جمعی از علاقه‌مندان دیگر داشتیم، مقرر شد، نامه‌ی‌ سرگشاده‌ای به امضاء مهندس بازرگان و بنده(مطهری) منتشر شود که هم از شخصت دکتر شریعتی تمجید گردد و هم به خوانندگان آثارش گوشزد شود که نوشته‌های دکتر را با تأمل بخوانند، چون دارای اشکالاتی است.

۴. بعد از آن جلسه متنی را برای امضاء پیش من آوردند که امضاء کنم. من مطالعه کردم و دیدم که تند است و قرار نبود با این تندی به مرحوم شریعتی انتقاد شود، چون ایشان در حال حاضر هواداران زیادی دارد و نباید آنان را رنجاند. من نامه را امضاء نکردم و گفتم تعدیل‌اش کنید و دوباره بیاورید تا امضاء کنم، و بعد تکثیر شود. چند روز بعد شنیدم که همان نامه تکثیر و توزیع شده ‌است. من هم مقداری اوقات تلخی کردم، امّا کار از کار گذشته بود. لذا من آن نامه‌ی تند را قبول ندارم و شما وظیفه‌ شرعی دارید در دانشگاه و هر جای دیگر که صحبت از این نامه می‌شود، از قول من این مطلب را نقل کنید.


تاریخ انتشار : ۲۰ / اردیبهشت / ۱۳۸۹
منبع : سایت جنبش راه سبز (جرس)

ویرایش : شروین یک بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + هفت =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.