منوی ناوبری برگه ها

جدید

مبارزه، زندگی من است!

سوسن شریعتی
سوسن شریعتی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

.

نام مقاله : مبارزه، زندگی من است!
نویسنده : سوسن شریعتی
موضوع : درباره نلسون ماندلا


ژاکوب زوما، رئیس جمهور آفریقای جنوبی : ما در او چیزی را می دیدیم، که در درونِ خود به دنبال‌اش بودیم.

ماندلا، دیروز که مُرد، نود و پنج ساله بود. در یک اجماع عمومی، ظاهراً همه سوگوار شدند. از جنگ افروزان تا صلح طلبان. از نهضت ها تا نظام ها. از اغنیا تا فقرا. این اجماع بر سر چیست؟ بر سر کیست؟ ماندلا گفته بود: «مبارزه زندگی من است». این اجماع بر سر یک نوع زندگی است یا نوعی از مبارزه؟ سخن ژاکوب زوما رئیس جمهور آفریقای جنوبی ساعاتی پس از مرگ ماندلا پاسخ قانع کننده ای است: «ما در او چیزی را می دیدیم که در درون خود به دنبالش بودیم.» «آنکه یافت می نشود، آنم آرزوست» . ما جرا همین است . دیدن واکنش ها به مرگ او و شنیدن ستایش هایی که از فضایل ماندلا به عنوان یک مبارز سیاسی و یک رئیس جمهور بخشنده و بزرگوار می شود آدم را متعجب می کند. دوستی و صلح و بخشش و عدم انتقام و فراموش نمی کنم و…، این همه دوستدار داشته است در جهان و وضعمان این است، دوستدار نمی داشت چه می شد؟ فرق ما و ماندلا در همین است: او دارنده فضیلت بود و ما در آرزوی آن. مردن او ما را به همین اجماع هم رسانده باشد، خیر بزرگی رسانده است: از اینجا تا به اونجا خیلی راهه!

در این زندگی ای که سراسر مبارزه بود، یک چیز روشن است : غیر قابل پیش بینی در هریک از بزنگاههای انتخاب . هیچ یک از انتخاب های سیاسی ماندلا به آدمیزاد های سیاسی نمی ماند:

نلسون ماندلا همه جوانی اش را در هیئت یک وکیل به مبارزه قانونی با دولت نژادپرستی که پس از ۱۹۴۸ بر سر کار می آید، می پردازد. وکیلی است قانونگرا و پیرو ایده عدم خشونت. همان جوانی ای که معمولاً با رادیکالیزم و جان بر کفی تعریف می شود و این همه –بعدها- نشانه خامی و احساساتی بودن و زود از کوره در رفتن . درست در همین جوانی و با این مشخصات، ماندلای جوان قانونگرا است و با طمئنینه و صبور. با سر رسیدن میانسالگی که گفته می شود فصل طمئنینه است و عقلانیت و بلوغ و کنار گذاشتن انقلابی گری و به حاشیه راندن تند روی، ماندلا می شود بنیانگذار شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا. کارش می شود خرابکاری و اعلام می کند: «وقتی که انسان از حق زیستن آنچنان که باور دارد محروم شود، راهی به جز خروج از قانون برایش نمی ماند.» درست در چهل سالگی. پس از سه سال مبارزه نظامی دستگیر می شود و به زندان می افتد . همه میانسالگی و نیمی از کهنسالگی اش را در اسارت می گذراند. به زندان که می افتد چهل و سه ساله است و از زندان که خارج می شود هفتاد ساله. بیست و هفت سال، بی مماشات و آشتی ناپذیر می ماند پشت نرده ها. نه صحبت از بخشش می کند و نه صحبت از بخشیده شدن. همه عقلانیت بالغ اش را بدل می سازد به تکیه گاهی برای مقاومت در برابر نظام نژاد پرست ناعادل. با سماجت و صبوری، نه دل می دهد به وسوسه زندگی و نه سر می سپرد به عقلانیت سیاس. برای مردی که می گویند ذوق زندگی داشت و ذاتقه لذت، مقاومت ستایش انگیزی است: « سلول زندان بهترین جا است برای شناخت خود و برای مطالعه مدام و دقیق روح و احساسات خود». ماندلا آنقدر در تاریکی می ماند تا بالاخره در هیئت یک قهرمان بر می گردد به کوچه و خیابان. یک نسل بعد . بیست و هفت سال محرومیت از آزادی، آدم را سرخورده می کند، عقده ای می کند، انتقامجو می کند، تواب می کند، طلبکار می کند و هر یک از این وضعیت ها در فردای آزادی و رسیدن به قدرت می توانند بدل شوند به بمب هایی خطرناک و در معرض انفجار، می توانند بدل شوند به موتور سرکوب ، ماشین انتقام. اما این زندانی هفتاد ساله که دیگر شده است رئیس جمهور، به یمن بیست و هفت سال خودشناسی و خودیابی، از قدرت و مشروعیت اش برای برقراری «گفتگو بدون حذف»، « حقیقت و آشتی» استفاده می کند و می شود بنیانگذار « ملت رنگین کمان». ماندلایی که بیست و هفت سال تقاضای بخشش نکرد، پس از رسیدن به قدرت سخن از بخشیدن کرد . به یک شرط : اعتراف . در سال ۱۹۹۵، پس از اینکه اولین رئیس جمهور سیاه پوست آفریقای جنوبی شد با تشکیل «کمیسیون حقیقت و آشتی» الگویی ساخت برای درمان همه حافظه های زخم خورده و امکان آشتی میان قربانیان و قربانی کنندگان. در هر دو کمپ. دسموند توتو، اسقف برنده جایزه صلح در سال ۱۹۸۴ که از سوی ماندلا ریاست این کمیسیون را بر عهده داشت راه حل این آشتی را اینگونه توضیح می دهد: «بدون بخشش، هیچ آینده ای نیست. اما بدون اعتراف نیز، هیچ بخششی نمی تواند وجود داشته باشد». هدف این کمیسیون با برگزاری دادگاههای علنی و نمایش تلویزیونی آنها و دعوت از همه دست اندرکاران خشونت به اعتراف عمومی، بدل ساختن احساسات به نوعی تفکر بود. تنها شرط بخشش، اعتراف بود و در غیر این صورت جانیتکار پی گرد قضایی میشد. با برگزاری این نمایش های علنی و سرشماری عمومی موارد نقض حقوق بشر که به دست طرفین متخاصم صورت گرفته بود ماندلا نه تنها به دنبال یک درمان دسته جمعی بود و بازگرداندن نوعی آرامش به جامعه که شکل دادن به یک حافظه جمعی تاریخی را نیز مد نظر داشت. روش ماندلا برای بخشش عمومی، فراموشی گذشته نبود ، به رو آوردن گذشته بود با بوق و کرنا . خودش می گوید: «ما هرگز نباید گذشته خود را فراموش کنیم، اگرچه حافظه و خاطرات نیز نباید ما را به گونه ای دردناک به زنجیر بکشد». کسی این جملات را می گوید که مهمترین نماد قربانی خشونت است. ماندلا دعوت به فراموشی نمی کند اما خواهان آزادی از زنجیرهای خاطره نیز هست تا شرایط آری گفتن به زندگی را برای ملتش فراهم کند. در کنار این نمایش های عمومی اعترافات دست اندرکاران جنایت، ماندلا روش های دیگری نیز دارد: پرداخت غرامت به همه قربانیان خشونت، به دیدن همسر مردی رفتن که بنیانگذار قوانین نژاد پرستانه بود. ترتیب دادن مهمانی هایی که همسران زندانیان سیاسی سابق بنشینند کنار همسران نخست وزیرها و روسای جمهور دولت های نژادپرستانه قبلی. فراهم آوردن شرایطی که دشمنان سابق مجبور به همنشینی شوند: «« مماشات وسازش تنها راه هدایت یک کشور است. مماشات با دشمن انجام می شود و نه با دوست.» اهمیت این سخن در این است که از دهان مردی بیرون می آید که بیست و هفت سال، سازش ناپذیر و بی مماشات پشت دیوارها ماند و در زمانی گفته می شود که قدرتمند است و بی بدیل و میلیون ها نفر جان بر کف دارد و آماده به فرمان. قدرت به او بزرگواری داده است و نه تنگ نظری.

آخرین انتخاب ماندلا نیز به آدمیزاد سیاسی نمی ماند: ترک قدرت در اوج اقتدار و محبوبیت و بازگشتن به سوی جامعه و بار دیگر صدای قربانیان و به حاشیه رانده شدگان شدن. قربانیان ایدز و فقر و…

طی همین مراحل است که قهرمان مبارزه علیه تبعیض نژادی را سخنگوی نوع بشرمی کند، چهره سیاسی را بدل می سازد به قدرتی معنوی و مرد همیشه میدان رزم را می کند اسطوره صلح در این جهان بی اسطوره . قربان صدقه ارزش هایی که او نمایندگی می کرد رفتن کافی نیست، پیرو می خواهد.


تاریخ انتشار : ۰۰ / آذر / ۱۳۹۲
منبع : ماه‌نامه اندیشه پویا

ویرایش : شروین ۰ بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 1 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.