منوی ناوبری برگه ها

جدید

شریعتی در دهه ۹۰

سوسن شریعتی

 

سوسن شریعتی، روشنفکر نوگرای ملی ـ مذهبی

 
نویسنده : سوسن شریعتی
 
موضوع : ــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
 
۳۳ سال، کم است یا زیاد؟ مقصود این‌که ما کجا و ۳۳ سال پیش کجا؟ یا مثلا این‌که ۳۳ سال پیش که همین دیروز بود، خیلی دور است یا خیلی نزدیک. برای این‌که نتیجه بگیریم که شریعتی طی این ۳۳ سال به تاریخ پیوسته و شده است از مفاخر ملی، یا برعکس بلایی آسمانی و هم‌چنان نازل؟ آنقدر هست که در همین ۳۳ سال اخیر، هنوز بسیاری از پرونده‌های مربوط به او بسته نشده است:
 
زادگاه‌اش مزینان بود یا روستای کاهک؟
 
نام خانوادگی‌اش مزینانی بود، یا شریعتی، یا هر دو؟
 
شاندل خودش بود، یا کسی دیگر؟
 
کشته شد، یا خودش مرد، برای این‌که بدانیم مرحوم است یا شهید؟
 
دین را ابزاری برای ما کرد، یا ما را ابزاری برای آن؟
 
به درد جوانان می‌خورده، یا به کار جوانی می‌آید، به پای قدرت ریخته شده، یا به راه ملت می‌رفته؟
 
با این همه، چند نشانه هست که حکایت را هم‌چنان باقی نگه داشته، و شده است پدیده‌ای که: اسطوره‌شناس باشی، روان‌شناس یا جامعه‌شناس، فیلسوف یا ادیب، نمی‌توانی نادیده‌اش بگیری.
 
 
طرح مسئله :
 
شریعتی پر فروش است :
 
این را آمارها نشان می‌دهند و حق تالیف‌ها، کتاب‌های ساختگی‌ای مانند “شعرهای منتشر نشده‌ی شریعتی”، “دفترهای خاکستری”، دفترهای… و نیز تولیداتی مثل “اس‌ام‌اس‌های عاشقانه شریعتی”، “کلمات قصار شریعتی”، “حکایات و قصه‌های شریعتی”.
 
 
ترجمه‌ها نشان می‌دهند :
 
تقریباً تماماً به زبان ترکی، نیمی به زبان عربی، و از همان طریق به زبان فرانسه، مقدار قابل توجهی به زبان انگلیسی و حتی یکی دو جلد به زبان ژاپنی، و همگی (این ترجمه‌ها) بی‌مدیریت داخلی از سوی نهادهای ایرانی یا خانوادگی، خودجوش و مستقل و…
 
 
نقدها نشان می‌دهند :
 
حدود ۲۰۰ اثر درباره‌ی او و اندیشه‌هایش در همین سال‌های اخیر و نیز ویژه‌نامه‌های روزنامه‌ها و تقریباً هر سال از سوی فیلسوفان، سیاستمداران، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، مورخان، اکتورهای سیاسی‌ي متعلق به جبهه‌بندی‌های متفاوت و متضاد.
 
 
مراسم‌های یادبود و بزرگداشت‌ها نشان می‌دهند :
 
دوم آذر تولد او، ۲۹ خرداد مرگ او، در دانشگاه‌ها و همیشه از سوی دانشجویان، در محافل مستقل شهری، در خانه‌های دربسته و همین آخری‌ها صدا و سیما که پس از سال‌ها “مرحوم شریعتی” را مجاز اعلام کرده و از همه گذشته، اصرار و پافشاری از این‌سو و آن‌سو برای منسوخ اعلام کردن او یا منسوخ اعلان کردن پروژه‌ی او. همگی نشانه‌هایی کافی، مطرح، و قابل ارزیابی.
 
 
نتیجه :
 
شریعتی هنوز شبیه یک ارگانیسم زنده عمل می‌کند. معنایش این است که هنوز کاربرد دارد و نه الزاماً کاربردهایی از جنس گذشته. او هنوز کارش را به پایان نبرده و هنوز دارد با آدم‌های جدید، حساسیت‌هایی متفاوت، و پرسش‌هایی دگرگونه گفت‌وگو می‌کند، و تردیدی نیست که این نشست و برخاست طولانی و مداوم، فونکسیون‌های جدیدی را به دنبال خواهد داشت. می‌شود گفت که در دهه‌ی ۴۰ـ۵۰ آن‌چنان فهمیده شد، در دهه‌ی ۶۰ـ۷۰ این‌چنین و در دهه‌ی ۸۰ جوری دیگر. فقط درباره‌ی کسی که نمرده است می‌توان این‌گونه سخن گفت. خدا را چه دیدی، شاید در دهه‌ی ۹۰ هیچ‌کس باور نکند که او را در دهه‌های قبل چه می‌نامیدند. مگر در دهه‌ی ۷۰ کسی باور می‌کرد که او در دهه‌ی ۵۰ به بی‌دینی متهم شد؟ مگر در دهه‌ی ۶۰ کسی باور می‌کرد که او در دهه‌ی ۵۰ به مماشات با رژیم سلطنتی متهم بود؟ یک روشنفکر محفلی‌ی غیر انقلابی. بر عکس‌اش را هم می‌توان گفت: مگر کسی در سال‌های پایانی‌ی دهه‌ی ۵۰ باور می‌کرد که او در دهه‌ی ۶۰ نادیده گرفته شود؟ در دهه‌ی ۶۰ چه کسی فکرش را می‌کرد که او در دهه‌ی ۷۰ تئوریسین نظام و نه نهضت معرفی شود؟ در دهه‌ی ۷۰ کسی گمان می‌برد که در دهه‌ی ۸۰ از آن “ایدئولوگ مرگ‌اندیش اتوپیست پوپولیست”، “گفت‌وگوهای تنهایی‌اش” شنیده شود و “کویر”ش مکرر شود و دوست داشتن از عشق برترش؟ هیچ‌کس گمان نمی‌کرد. باید منتظر دهه‌ی ۹۰ ماند.
 
بالاخره! ۳۳ سال کم است یا زیاد؟ خیلی دور است یا خیلی نزدیک؟ همه چیز بستگی دارد.
 
 
تاریخ انتشار : ۲۷ / خرداد / ۱۳۸۹
 
منبع : روزنامه شرق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : شروین یک بارedit
Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − 1 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.