منوی ناوبری برگه ها

جدید

زبانِ مشترکِ روشنفکری و اسلام

درباره شریعتی
یاسر هدایتی

.

نام مقاله : زبانِ مشترکِ روشنفکری و اسلام
نویسنده : یاسر هدایتی
موضوع : درباره‌ی ایدئولوژی در اندیشه‌ی شریعتی
مناسبت : ۳۴مين سالروز درگذشت دكتر شريعتي
گروه‌بندی : موافقان _ انتقادی



سخن از اندیشه دکتر علی شریعتی، یادآور مفاهیم بسیاری است که هنوز در خاطره مشترک معاصر ایرانیان به یادگار مانده است.
بی‌تردید بخش مهمی از این خاطره معنای خود را از زمانه‌ای می‌گیرد که شریعتی در آن زیست و به همین دلیل هم در یادها ماندگار شده‌است. شریعتی در زمانه پرآشوبی که ایرانیان از نظر ذهنی و عینی برای یک دگرگونی بزرگ تاریخی آماده می‌شدند، پیشگام مردم و جامعه‌ای شد که خواهان تغییر بودند. از همین‌رو او صدای رسا و معلم انقلاب اسلامی شد. این نقش به‌ویژه وقتی اهمیت بیشتری می‌یابد که در نظر آوریم او با شناخت مقتضیات عصر جدید، ایدئولوژی اسلامی را محملی برای بازگشت به روح و هویت اسلامی می‌دانست. از این حیث بود که مفهوم اسلام انقلابی، بهتر از هر اندیشمند مسلمان دیگری در آثار وی نمود یافته است. در نوشتاری که از پی می‌آید، تلاش شده تا از این منظر به حیات و اندیشه‌های مرحوم شریعتی نگریسته شود.

دکتر علی شریعتی متفکر نسلی از جامعه ایرانی است که در گذار از سنت به مدرنیته چالش‌های زیادی را پشت‌سر گذاشته و البته پیش‌رو دارد؛ جامعه‌ای که در تاریخی که امروز از خود می‌شناسد، معلم دردمندی را با خود همراه دیده‌است که در آونگ سنت و نوخواهی جامعه‌‌اش همراه مردمان و مصایب معرفتی آنها بوده و البته به مصداق این گزاره منطقی که “اثبات شیء نفی ماعدا” نمی‌کند این تنها شریعتی نبود که پل گذار از سنت به تجدد شد بلکه هستند کسانی که متقدم‌تر یا متأخرتر از شریعتی پیشگام احیای تفکر در چالش‌های جامعه در حال گذار ایرانند.

دکتر شریعتی درست مانند متفکران معاصرش از روحانی و غیرروحانی دغدغه‌هایی جهان‌شناختی و انسان‌شناختی داشت که البته هر دو نوع این دغدغه‌ها مبتنی بر مسئله‌هایی بود که او به‌عنوان اندیشمندی مسئله محور مورد بحث قرار می‌داد. مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسئله‌ای که به‌نظر می‌رسد مرحوم شریعتی در هر زاویه‌ای از تفکر خود آن را نقطه کانونی و آغاز و پایان دایره اندیشه خود می‌پنداشت مسئله دین و دین‌باوری در عصر جدید است. این نکته کانونی در اندیشه شریعتی باعث شد که مسائلی چون روشنفکری دینی، انسان دینی، جامعه دینی و ایدئولوژی دینی از دستاوردهای منحصر پرداخته او باشد.

به‌نظر می‌رسد به‌دنبال تبیین این مسئله که شریعتی از چه رو و چگونه به دغدغه‌هایی اینچنینی رسیده بود باید نگاهی جامعه‌شناختی به بستری که او در آن زندگی می‌کرد بیندازیم. دهه‌های ۴۰ و ۵۰ در ایران اوج چالش‌های اندیشه‌های مارکسیستی و ماتریالیستی با تفکر اسلامی است. از طرفی رژیم پهلوی نیز اگرچه خود از اندیشه‌های مارکسیستی و شیوع آن در رنجی افزون بود اما غرب‌زدگی‌ای که خود این رژیم به بهانه ایستادگی در برابر خرافه‌های سنت و اندیشه‌های سوسیالیستی علم کرده بود، به مراتب می‌توانست نابودکننده‌تر باشد که بود. این خطرات ابتدا در حوزه توسط معدودی از فضلا به سرعت مکشوف شده و بعضی از آنها را که در رأسشان شهید علامه مطهری بود به دفاع از گزاره‌های اصیل اسلامی و نوعی باز تعریف و بازپرداخت از مکتب تشیع واداشت.

در جامعه دانشگاهی نیز ازجمله کسانی که وظیفه‌ای در مقابل خطرات این اندیشه‌ها ـ که دیگر داشت ریشه در رفتار مردم ایران نیز می‌گرفتـ حس می‌کردند، دکتر علی شریعتی بود.
در این دوره و مرحله که نقدهایی جدی به غرب‌زدگی و غرب‌مداری وارد شده بود، واکنش‌های روشنفکری در مقابل غرب و تجددـ به همان معنای غرب‌زدگی‌اشـ به روش‌ها و الفاظ مختلف مطرح می‌شد.

مجد‌الملک از “شترمرغ‌های ایرانی که از فرنگ برگشته‌اند” حرف زد و غرب‌زده‌ای که بعدها “غرب‌زده” نام گرفت در زبان دهخدا، جمالزاده، مقدم، شادمان و آل‌احمد، فرنگی‌مآب فکلی و جعفرخان از فرنگ برگشته نام گرفت!
در این میان دکتر شریعتی و علامه مطهری به بحث درباره‌ی مفاهیم اصلی جامعه جدید یا همان مدرنیته از قبیل انسان و جامعه و تکنولوژی، علم، ابزارهای‌فرهنگی، ایدئولوژی‌های موجود، آینده، فلسفه تاریخ، خدا و انسان و… پرداخته‌اند. آثار این دو متفکر که عبارت از نوشته‌ها و سخنرانی‌های ایشان است که بعدها به صورت مکتوب درآمده، گواه این است که هردوی ایشان به‌رغم تفاوت‌هایی در روش و بینش، در پی پاسخ دادن به دغدغه‌های خود و جامعه‌شان در این مرحله گذار بوده‌اند.

اما از این جهت که این دو متفکر از منظری اسلامی به آن سؤالات و محورهای یاد‌شده می‌پرداختند، زمینه جدید فکری خود را تحت عنوان ایدئولوژی و جهانی‌بینی اسلامی بیان کردند. آنها هرکدام ضمن این‌که در آثار متعددی به نقادی اندیشه‌های مارکسیستی و ماتریالیستی می‌پرداختند و سهم عمده‌ای نیز در جلوگیری از رواج و شیوع این‌گونه اندیشه‌ها در میان قشر تحصیل‌کرده و دانشگاهی داشتند، به ایدئولوژی و جهان‌بینی جایگزینی تحت عنوان ایدئولوژی یا جهان‌بینی اسلامی می‌پرداختند.

از طرفی این دو پژوهنده از حیث نحوه برخورد با مبانی مدرنیته و اسلام و چیستی ایدئولوژی جایگزین مدرنیته با یکدیگر تفاوت دارند. شریعتی ضمن این‌که تفسیری ایدئولوژیک از دین ارائه می‌داد بیش‌تر بر عناصر تاریخی و اجتماعی تأکید می‌کرد و با به کار گرفتن آنها می‌خواست با مباحث اجتماعی و تاریخی مدرنیته درگیر شود اما شهید مطهری در جهان‌بینی اسلامی خود به مباحث فلسفی و عقلانی اسلام توجه می‌کرد و می‌خواست با این اصول عقلانی اسلامی با مبانی فلسفی و عقلانی مدرنیته مواجه شود. دکتر علی شریعتی در کتابی می‌گوید:”یکی از همفکران از من پرسید: به‌نظر تو مهم‌ترین رویداد و درخشان‌ترین موقعیتی که ما در سال‌های اخیر کسب کرده‌ایم چیست؟ گفتم: در یک کلمه؛ تبدیل اسلام از صورت یک فرهنگ به یک ایدئولوژی میان روشنفکران و از سنت‌های جزمی موروثی به خودآگاهی مسئولیت رأی انتخابی در وجدان عمومی”.

برای بازیافتن این معنا از سخن دکتر به‌نظر می‌رسد باید مفهوم ایدئولوژی و دین را از منظر شریعتی بازکاوی کرد. در نظر دکتر شریعتی “ایدئولوژی عبارت از عقیده است و عقیده عبارت است از: اول، نوع تصور و تلقی‌ای که از جهان، از زندگی و از انسان می‌شود داشت؛ دوم، نوع برداشت و ارزیابی خاصی که بر این اساس نسبت به مسائلی که با آنها درارتباطیم و پیرامون اجتماعی و فکری ما را می‌سازد داریم و مرحله سوم عبارت است از پیشنهاد‌ها، راه‌حل‌ها و هم‌چنین نشان دادن نمونه‌های ایده‌آل”.
به عبارت دیگر در اندیشه شریعتی ایدئولوژی از ۳مرحله درست می‌شود. جهان‌بینی، نوع ارزیابی انتقادی محیط و مسائل و دیگر پیشنهادها و راه‌حل‌ها به صورت ایده‌آل و هدف‌ها و چون هر ایدئولوژی در مرحله سوم باید نمونه‌های عملی، ایده‌آل‌ها و نقشه‌های ایده‌آل بدهد، هرایدئولوگ نسبت به این ایده‌آل‌هایی که به آن معتقد است و باید وضع موجود را براین اساس تغییر بدهد، مسئولیت و تعهد دارد.

در اندیشه شریعتی همین نقطه است که نخستین مسئولیت روشنفکر دینی و روحانیت که همان احساس تعهد است با رنگی غلیظ برای ترسیم وضعیت روشنفکر و روحانیت مطلوب نقش می‌بندد. اما پژوهش در معنای دین از منظر شریعتی خود حدیث مفصلی دارد و نگاه او از جوانب مختلف و با تمسک به شیوه‌های مختلف بازخوانی و بازتعریف از دین، جای پرداختن در پژوهش‌های آکادمیک را دارد. اما به‌طور کلی اگر در چند گزاره بخواهیم با توجه به آثار خود او مفهوم دین را بازشناسی کنیم باید گفت که دین مورد اعتماد شریعتی، دینی انسانی است که در‌عین‌حال مسئولیت‌آور، تعهد‌آفرین، ظلم‌ستیز، معترض، رسالتمند و در تقابل با شرک اجتماعی (به تعبیر خود دکتر) است. روش دین‌شناسی شریعتی، الگوشناسی، تیپ‌شناسی و اسطوره‌شناسی، به همراه بازگشت به متون اصلی دین است و رمز پابرجایی و تازگی دین نیز از نظر او در اجتهاد و بازسازی دائمی و رسالتش، عرفان، آزادی و برابری است. در این خصوصیات ما می‌توانیم مصداق شیعه را به‌عنوان مذهب اصلی و اکملی که شریعتی بدان توجه دارد به وضوح ببینیم. از طرفی دکتر شریعتی به دین از آن جنبه که یک نهاد اجتماعی و عنصری پویا در حرکت‌های اجتماعی است نگاه می‌کند و برجستگی همین حیث است که گاه دیگر جنبه‌های کارکرد‌‌گرایانه دین را از نگاه شریعتی پوشیده می‌دارد و نقدهای جدی‌ای نیز بر دین‌شناسی و اسلام‌شناسی او وارد می‌سازد.

با این اوصاف شریعتی که مهم‌ترین دستاورد دین اسلام را در روزگار معاصر، ایدئولوژیک کردن آن می‌دانست از ایدئولوژیک کردن دین به نوعی به‌دنبال این واگویه است که در زمان حاضر اسلام دوران تکون ایدئولوژیک خود را سپری می‌کند. او معتقد است که در همین دوران تکون ایدئولوژیک است که مسئولیت‌های خاص مطرح می‌شود؛ مسئولیت‌هایی که غفلت از آن عواقبی هولناک و فاجعه‌آمیز دارد. او پس از این‌که به انحا و الفاظ مختلف به‌خصوص در قیاس با ایدئولوژی‌های مارکسیستی به لزوم جهت داشتن و ایدئولوژیک کردن اسلام می‌پردازد به ایدئولوژی ابراهیمی اشاره می‌کند. شریعتی، ملت ابراهیم را مکتبی می‌داند که پیامبر اسلام نیز ادامه‌دهنده‌ی آن است. او می‌گوید: “ملت ابراهیم، مکتبی است که از آغاز رسالت توحید تا پیامبر اسلام، همه پیامبران راستین و در هر عصری و در میان هر قومی، بشریت را به یک ملت دعوت کرده‌اند”. او با برداشتی که از قرآن دارد معتقد است که قرآن وقتی کلمه ملت را به کار می‌برد همان معنی را اراده می‌کند که امروز ایدئولوژی نام دارد. به این معنی که ملت ابراهیم که مکتب مشترک همه پیامبران تاریخ و هادیان نجات و عدالت مردم است و در همه زمان‌ها و همه نظام‌ها انسان‌ها را به آن دعوت می‌کرده‌اند، “ایدئولوژی ابراهیمی” نام دارد.

معلم فقید، شریعتی با این دریافت و درک خود از ایدئولوژی و همان گونه که آورده شد به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد انسان روشنفکر امروز به طرح ایدئولوژی در مقاطع و منابع گوناگون که البته بن‌مایه آنها یکی است می‌پردازد و طرح هرکدام از آنها را به مثابه روشی برای سره نشان دادن ایدئولوژی اسلامی‌ای که خود از اسلام ارائه می‌دهد، لازم می‌داند.

ایدئولوژی انقلابی، ایدئولوژی حقیقی، ایدئولوژی رادیکالیست‌ها، ایدئولوژی فلسفه و علم و… همه و همه پرداخت‌های متفاوتی از ایدئولوژی‌های گوناگون هستند که در آثار معلم فقید به چشم می‌آیند؛ گویی که او با طرح انحایی از ایدئولوژی‌ها بازتعریف خود از ایدئولوژی را مدنظر داشت، چنان‌که ایدئولوژی را ساخته ذهن فیلسوف و طبع سیاست‌مدار و رهبر نمی‌داند بلکه ایدئولوژی حقیقی را یک تکنیک می‌داند و آن را ایمانی می‌داند که براساس مفاهیم خودآگاهی، هدایت، رستگاری، کمال، ارزش، آرمان و مسئولیت استوار است.

در اینجا البته یکی از لغزشگاه‌های اندیشه شریعتی رخ داده است و می‌توان آن را به‌عنوان تابعی افراطی انگار در نگاه ایدئولوژیک او به دین معرفی کرد و آن هنگامی است که او در نقد دوره طلایی تمدن اسلامی صراحتا می‌گوید که حضور ابن‌سینا و غزالی‌ها نقطه مقابل پرورش افراد مکتبی و ایدئولوژیک مثل ابوذر، مقداد و حجربن‌عدی قرار می‌گیرد و عمل و تفکر ایدئولوژیک را درست در مقابل تمدن باشکوه علمی و عقلانی مسلمانان قرار می‌دهد. سرانجام این‌که شریعتی وقتی ایدئولوژی و اسلام را در تعامل با هم می‌بیند و به‌دنبال یک تکون ایدئولوژیک از اسلام است ایدئولوژی را در عالی‌ترین مفهوم آن با دین در کامل‌ترین شکل آن‌که تحقق‌یافته‌است، مقایسه می‌کند و نام ایدئولوژی اسلامی را بر آن می‌گذارد و از آن به این مسئله می‌رسد که روشنفکر مسئول متعهد با اسلام تا چه حد زبان مشترک می‌تواند داشته باشد و البته باز هم در اینجاست که گاه دچار التقاط شده و نقدهای موشکافانه و دقیقی لازم است تا در به دست دادن ایدئولوژی اسلامی گاه با یک تعریف مارکسیستی یا اگزیستانسیالیستی از اسلام روبه‌رو نشویم.


تاریخ انتشار : ۲۸ / خرداد / ۱۳۹۰
منبع : سایت همشهری آنلاین

ویرایش : شروین ۰ بار / ایندیزاینedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + یک =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.