منوی ناوبری برگه ها

جدید

آسیب‌‌شناسی‌ی پیروانِ شریعتی

درباره شریعتی
عباس نعیمی

.

نام مقاله : آسیب‌‌شناسی‌ی پیروانِ شریعتی
نویسنده : عباس نعیمی
موضوع : ــــــــــ
گروه‌بندی : موافقان _ تشریحی



گمانم ۱۳۵۱ بود. آبان ۵۱ که از شریعتی می‌خواهند تحتِ عنوانِ علی و رنج‌هایش سخنرانی کند، اما وی موضوع را به پیروانِ علی و رنج‌هایشان تغییر می‌دهد.

امروز می‌خواستم درباره‌ی علی شریعتی بنویسم، اما نکته‌ای کلِ محورِ سخن‌ام را تغییر داد، و بر آن شدم تا از پیروانِ شریعتی بنویسم.

شریعتی اساساً اندیشمندی است که، سه ویژگی‌ی آشکار، در همان نگاهِ اول، از آثارش به دست می‌دهد:

اول آن که، بخشِ مهمی از آثارش، که اتفاقاً تاثیرگذارترین‌های دوران‌اش نیز بود، شفاهی است. این شفاهیات، از قضا، بیش‌تر در جرگه‌ی اسلامیاتِ وی قرار دارد. یعنی، آن بخشی از آثارش، که به بازخوانی‌ی عناصر و کارکترهای اسلامی می‌پردازد. شریعتی در این باره، نه تاریخی، بلکه، جامعه‌شناختی، با تاکید بر کارکردها _ منظورم فانکشنالیستیک نیست _ به استقبالِ مولفه‌های موردِ نظرش می‌رود، که بیش از آن که سخنش مستند به فاکت‌های تاریخی باشد، کارکردِ جامعه‌شناختی معطوف به فرهنگ‌ طلب می‌کند.

دوم آن که، کویریات‌اش انعکاسی است از ادبیات و شاعرانگی، که به رمانتیسم و پُست‌مدرنیسم حتی پهلو می‌زند، و چارچوبی از مولف و درکِ نگاه‌اش به دست می‌دهد، که در فهمِ بهترِ اسلامیات و اجتماعیات‌اش یاری‌رسان است.

سوم آن که، اجتماعیات‌اش بخشِ مهمِ مکتوبِ مغفول‌مانده‌ی دورانِ خودش و بعد از خودش است. شریعتی، که حتی مارکسیستِ اروپایی را برای نخستین بار عملاً در اجتماعِ ایرانی طرح می‌کند، چندان گوشِ شنوایی در جوِ انقلابی‌ی براندازِ نظامِ سیاسی، که مارکسیستِ ارتدوکسِ شرقی سایه گسترده، نمی‌یابد. و این اتفاقاً بخشِ مهمِ شریعتی است، که اغلب بدان شناخته نمی‌شود. شریعتی را یا به سخنانِ نغزِ کویریاتش می‌شناسند، یا به تصویرگری‌اش از علی و حسین و زینب و فاطمه. این شریعتی‌ی روشنفکرِ راهگشا در جهتِ دموکراسی و توسعه‌ی فرهنگی، که در اجتماعیات‌اش حاضر است، و در بطنِ کویریات و اسلامیاتِ پنهان، نادیده گرفته شده است و می‌شود.

بر این اساس، شما می‌توانید، در دورانِ حاضر، طیفی گسترده از دوستداران‌اش را بیابید، که هرآنقدر که در خودِ شریعتی به اشتراک می‌رسند، در همان شریعتی نیز بیگانه‌اند. عمده دوستدارانِ وی، که به لحاظِ تعهدِ جامعه‌شناختی نیز، در سطحِ پایین‌تر به تفکر او قرار دارند، از متاثرانِ کویریات‌اش هستند. کویریاتی که حتی بسیاری انتساب‌هایش به شریعتی نادرست است، و توسطِ وی گفته نشده است. دوستدارانِ شریعتی‌ی متاثر از اسلامیات، که در دوره‌ی انقلاب ۵۷، بیشترین قشرِ هواداران‌اش بودند، به واسطه‌ی تحولاتِ سه دهه‌ی اخیر، و تجربه‌ی اسلامِ حکومتی، کاهشِ چشم‌گیر داشته‌اند. اما، آنها که شریعتی را، نه لزوماً به خاطرِ اسلامیات و کویریات‌اش، بلکه به خاطرِ اجتماعیات‌اش می‌پسندند، هم‌چنان محدودند و اندک. شاید بدین خاطر، که اجتماعیات‌اش از جنسِ آکادمیک‌تری است، که نیاز به تفکرِ بیشتری برای خواندن دارد، و تسلط بر آن سخت‌تر است، و این از همه بر نمی‌آید، و حوصله‌ی نسلِ نو، کششِ چنین کُتُبی را ندارد، نه از شریعتی، نه از دیگر متفکرانِ اجتماعی. نه کشش‌اش را، نه تاب و نه تمایل‌اش را. این گونه است که، شریعتی، باز در آنچه مهم است، مغفول واقع می‌شود. یعنی به عنوانِ یک پروتستِ اجتماعی، و نقادِ سنت و مدرنیته در وجهِ قدرت!

دوستدارنِ شریعتی، به همان حد که در اخلاص ستودنی‌اند، اغلب در فضای “کویریات” و “اسلامیات”، که اولی ادبی است و شاعرانه، و دومی ادبی و باز شفاهی، و نتیجتاً فاقدِ استانداردهای یک امرِ مکتوب، به سر می‌برند. آنچه از شریعتی در این‌ها بیش‌تر به نمایش در می‌آید، تصویرِ سخنورانه قهاری است که، بسی در کلمات و واژگان و احساس، غنی است، اما، هر آنقدر که از این تصویر سرشار است، از تئوری، تفکرِ متدیک، و راهبردی که شریعتی مدِ نظر داشت، تهی!

بیشتر دستهِ گل است که هدیه‌ی مزار وی می‌گردد، حال آن که شریعتی چشم انتظارِ نقد است. و اینجا است که، فاجعه رخ می‌دهد. تز به آنتی‌تز فرا می‌روید، نه به سنتز. شریعتی، که منتقدِ جدی و سرسختِ مرید و مرادی، و صوفی مسلکی است، خود، مرادِ مریدان‌اش می‌گردد، آن‌چنان که، در تردِ دیگری، و راندنِ غیر، جهتِ قرابت و ارادتِ به او، از هم سبقت می‌گیرند. به یاد دارم مقاله‌ای چند سال پیش در روزنامه‌ی شرق منتشر شده بود، توسط یکی از همین هواداران. وی به واسطه‌ی تعلقِ فکری‌ام به شریعتی، از اینجانب خواست که بخوانم و نظر دهم. به واسطه‌ی آن که، بعد از خواندن، به صاحبِ مقاله گفته بودم، ستایش‌اش از شریعتی و قوتِ آثارِ شریعتی، در مقاله ارجاع‌دهی به خودِ آثار نشده، آن‌چنان غضبناک شد که…

از آن سو نیز، شریعتی، که تلاشگرِ انصاف در داوری است _ که سنت را به همان قدرِ مدرنیته نقد می‌کند، و کراواتی را به همان حدِ عمامه‌چی ـ متهم به تمامی‌ی آفاتِ نادیده در این سه دهه می‌گردد. توسط جبهه‌ای که در مقابل‌اش و مخالف‌اش ایستاده است، اما آنان نیز، استوار بر مرادهای صوفی‌مسلک! و جالب آن که، باز بر بخشِ مهم و منفک‌سازِ شریعتی، یعنی اجتماعیات‌اش، تسلط ندارند، و‌ ای بسا، که اصلاً نخوانده مخالفند!

آنها پیروانِ شریعتی‌اند…

و این‌ها نیز مخالفان‌اش…

و چه بسا شریعتی از هر دو در رنج…

امروز، بزرگ‌ترین خدمت به شریعتی، و هر اندیشمندِ دیگری، نقدِ آرای آن اندیشمند است، و بازخوانی‌ی آراء‌اش در جهتِ توسعه‌ی ملی.

با احترام به دکتر علی شریعتی


تاریخ انتشار : ۲۹ / خرداد / ۱۳۹۰
منبع : سایت رسمی دکتر شریعتی

ویرایش : شروین یک بارedit


.

Print Friendly, PDF & Email

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 3 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.