موضوع : در معرفی کتابی اخیراً انتشار یافته به زبان سوئدی، دربارهی زندگی و آثار دکتر شریعتی
مفاهیمِ غربی در اسلامِ انقلابیی شیعی
کریستر هدین(۱) نویسنده، محقق و استاد دانشگاه سوئد در رشته ادیان، اخیراً کتابی دربارهی شریعتی زیر عنوان “الهیات رهایی بخش علی شریعتی؛ مفاهیم غربی در اسلام انقلابی شیعه” منتشر نموده است. این کتاب که در ۱۲۸ صفحه به چاپ رسیده است، توسط انتشاراتی “سویدیش ساینس پرس”(۲) که در شهر دانشگاهی اپسالای سوئد قرار دارد، انتشار یافته است. کریستر هدین، پیش از این در یک برنامه تلویزیونی در کانال یک سوئد، که طی چهار قسمت دربارهی ایران پخش میشد و یک بخش آن به شریعتی اختصاص یافته بود، از شریعتی و افکار وی تجلیل به عمل آورد، و او را در کنار مصدق از چهرههای تأثیر گذار و مؤثر، بهویژه در عرصه اندیشه و تفکر کنار داد و او را تکمیل کننده راه مصدق نامید. هدین گفت که “اگر مصدق آثار شریعتی را میدید، قطعا از تلاشهای وی بسیار خشنود میشد”. وی همچنین با بیان اینکه “تا پیش از اندیشههای شریعتی، دانشجویان، بین سنت و توسعه اجتماعی، سرگردان بودند و نمیدانستند کدام را برگزینند، شریعتی، به آنها نشان داد که هیچ تناقضی بین مذهب و توسعه اجتماعی وجود ندارد”. در همان برنامه تلویزیونی از هدین به عنوان کسی که شیفته افکار شریعتی شده و کتابی دربارهی وی نوشته است، معرفی شد.
این کتاب که قرار بود در بهار ۲۰۰۶ انتشار یابد، با مدتی تأخیر در زمستان ۲۰۰۶ منتشر شد. در معرفی شریعتی بر پشت جلد کتاب آمده است که:
“… علی شریعتی به عنوان پیشروترین و برجستهترین نماینده الهیات رهایی بخش در جهان اسلام به شمار میآید. او در دهه ۶۰ میلادی در پاریس به تحصیل مشغول بود و تحت تأثیرات عمیقی از مسائل و برنامههای سیاسی که در آنجا مورد بحث بود، قرار گرفت. جنگ رهایی بخش الجزایر در جریان بود. ژان پل سارتر و آلبرت کامو، در عرصه ادبیات فعال بودند. چگوارا و فرانتس فانون، برای حقوق فقرا و محرومین مبارزه میکردند. مارکسیسم با نمایندگان متعددی، در همین زمینه ابعاد گوناگونی را منعکس میکرد. لویی ماسینیون، با احترام عمیقی دربارهی عرفان اسلامی مینوشت. بر پایه همه این موارد، شریعتی یک سنتز اسلامی را شکل داد. تئوری الهیات رهایی بخش او، تفکرات پایهای شیعه را با آزادی اگزیستانسیالیستی و عدالت مارکسیستی کامل میکرد. هنگامی که وی به ایران بازگشت، توانست به مشکل دانشجویان پاسخ دهد. آنها بر این تصور بودند که برای شکل دادن به آینده ایران، میبایست از میان اسلام و یا نوسازی اجتماعی، یکی را برگزینند. شریعتی نشان داد که این آلترناتیو، جعلی بود: اسلام بهترین شکل تکامل اجتماعی بود…نویسنده کتاب، کریستین هدین، استاد دانشگاه در رشته تاریخ ادیان در مدارس عالی و دانشگاه استکهلم میباشد…”
در این کتاب، که مدت زیادی نیست وارد بازار فرهنگ سوئد شده است، موارد زیر، بر اساس فهرست موضوعات، مورد بحث قرار گرفته است:
اهمیت
پیام
آثار
بیوگرافی
کودکی و زمینهها
تحصیلات آکادمیک
تلاش برای انقلاب
فرد و جامعه
نقطهنظر اجتماعی
نقطهنظر انسانی
شریعتی به عنوان جامعهشناس
مارکسیسم و ماتریالیسم
تاریخ به مثابه مبارزه طبقاتی
سوسیالیسم و همبستگی
نقد مذهب
انسانگرایی و اگزیستانسیالیم
پدیده شناسی
اگزیستانسیالیسم
الگوهای انسانی
بازسازی جهانی
چگوارا
فرانتس فانون
ژاک برک
پیام شریعتی
شریعتی و الهیات رهایی بخش
برآیند شیعی
شریعتی به عنوان فیلسوف انقلاب
شریعتی و ایران پس از ۱۹۷۹
هدین در این کتاب از زوایای گوناگونی به افکار شریعتی میپردازد. وی شریعتی را در جهت گیریهای اجتماعی یک سوسیالیست مینامد و برای اثبات آن به نوشتههای وی استناد میجوید. به گفته وی، شریعتی علاوه برتئوری خود مبنی بر طبقاتی ارزیابی کردن داستان هابیل و قابیل، در بعضی از نوشتههای خویش سوسیالیسم را بسیار ارزشمند توصیف میکند. وی همچنین بر این امر تاکید میورزد که؛
“… شریعتی بسیار قاطعانه در جهت فقرا و ستمدیدگان تلاش مینمود. هم انسانها و هم کشورها. او از استعمار و امپریالیسم به عنوان نمادهای جامعه قابیلی یاد میکرد…”
در فصلی از کتاب تحت عنوان پیام شریعتی، نویسنده به تشابهات و تفاوتهای الهیات رهایی بخش شریعتی، با آنچه که از آن زیر عنوان الهیات رهایی بخش مسیحیت یاد میشود، اشاره میکند و از جمله مینویسد:
“… تردیدی وجود ندارد که نقطه نظرات متشابه موجود میباشد: برداشت جدید شریعتی از اسلام، به الهیات رهایی بخش کاتولیکی آمریکای لاتین که سوسیالیسم را با جهان سوم متناسب مینماید، از آن نمونهای که توسط چگوارا و فرانتس فانون پیگیری شد، نزدیک میشود. او [شریعتی] به این اطمینان دست یافته بود که پیروزی بر امپریالیسم غرب در ایران، نیازمند به بازسازی ملیت ایرانی، مذهب اسلام و هویت فرهنگی داشت…”
نویسنده کتاب همچنین میافزاید که:
“… موارد زیادی وجود ندارد که نشان بدهد که وی ارتباط مستقیمی با الهیات رهایی بخش مسیحیت داشته است. فعالیتهای آنان هنوز به شکل سازمان یافتهای توسعه و تکامل نیافته و مورد توجه واقع نشده بود. اینکه به چه میزان در پاریس مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود، کار آسانی نیست. شریعتی اما به شدت تحت تأثیر جنگ الجزایر قرار گرفته بود؛ جنگی که تا حضور او در پاریس ادامه داشت. بسیاری از آموزگاران و اساتید وی [به این موضوع] علاقمند بودند. برای او مشکلی نبود که همانندی هایی میان الجزایر و ایران ببیند. حتی اگر این مبارزه در سرزمین پیش نامیده شده [الجزایر] خونینتر از سرزمین دیگر [ایران] بود…”
او در همین بخش بر این امر تأکید میورزد که:
“… شریعتی اسلام را به مثابه یک نیروی رهایی بخش میدید. همه برداشتهای نوین وی از اسلام در راستای خلق آزادی بود؛ [در زمینه های] اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی. بر همین مبنا است که نامیدن آن به عنوان الهیات رهایی بخش، جزو [ذات] آن میباشد. اما نیازی نیست که تصور شود وی از جایی الهام پذیرفته است. این امکان وجود دارد که این پدیده به صورت موازی و تقریباً به طور همزمان، از اندیشه هایی که توسط فانون و چگوارا خلق شده بودند، منتشر شده باشند…”
کریستر هدین در این کتاب به نقش اندیشه شریعتی در پس از انقلاب نیز میپردازد و عملکرد پیروان وی را به بحث میگذارد و حتی به “قتلهای سیاسی” گروه فرقان نیز اشاره میکند. او در یک نگاه موشکافانه مواضع احتمالی شریعتی در رابطه با حاکمیت پس از انقلاب را نیز به بحث میگذارد و مینویسد:
“… شریعتی زمینهساز انقلابی شد که هیچگاه امکان آن را نیافت که بر پیامدهایش تأثیری گذارد. او در شرایطی قرار گرفت که میبایست پاسخگوی رژیمی باشد که او خود اگر میدانست چگونه هدایت میشود، آرزومند آن نبود. نوشتههای شریعتی در همه موارد، شفاف نیستند، اما در یک مورد کاملاً آشکارهستند: در انتقاد به علما و سوء استفاده آنها از قدرت. اگر او ایران پس از ۱۹۷۹ را تجربه نموده بود، نیازی به بازپسگیری هیچ چیز [انتقاد به علما] نداشت. مطمئنا [تا کنون] اسلام شیعی ترویج شده است، اما سنتز شیعی آزادی، برابری و عرفان به هیچوجه آرمانی مناسب برای طبق مرفه جدید، آیت اللهها، نیست…”
او دربارهی مرگ شریعتی که تا هنوز نیز با تردید در چگونگی آن، بحث میشود، نگاهی منصفانه و تأمل برانگیز دارد:
“… میتوان در رابطه با انقلاب، مسئولیتی را متوجه او نمود، اما نه برای پیامدهایش. “اشتباه” او شاید مرگ او در ۱۹۷۷ بود. در این رابطه میتوان به تصویر او به عنوان یک روشنفکر سیگاری افراطی اشاره کرد. آیا او خود مسئولیتی در رابطه با مرگ خود تحت چنین شرایطی نداشت؟ آری، اما چه کسی میتواند قضاوت کند؟ سارتر همیشه با یک پیپ به تصویر کشیده میشد. برتراند راسل، از هفت سالگی تا هنگام مرگاش در ۹۸ سالگی به گونهای افراطی سیگار میکشید. کاملاً پذیرفتنی است که شریعتی نیز به سلامتی خود اهمیت نمیداد، اما او خود حاضر بود که جان خود را در راه سنتزخود از اسلام و فلسفه اروپایی فدا سازد. شاید او قربانی ساواک شد، اما حتی اگر او بر اثر ایست قلبی که گواهی مرگ نشان میدهد، جان سپرده باشد، او شهید برداشتهای خود بود…”
کریستر هدین که ظاهراً دسترسی زیادی به آثار شریعتی به زبانهای اروپایی نداشته است، با تکیه بر چند اثر ترجمه شده و نیز کتاب هایی که دیگران دربارهی شریعتی و انقلاب ایران نوشته اند، موفق شده است، اثری خواندنی، محققانه و علمی را دربارهی شریعتی و جایگاهش ارائه دهد. هر چند اگر همه برداشت هایش از دیدگاههای شریعتی مورد تأیید ما نباشد. این کتاب که میتوان از آن به عنوان نخستین اثر مستقل به زبان سوئدی دربارهی شریعتی و تأثیراتش یاد کردـ آن هم از سوی استادی شناخته شده در مذهب و فلسفه ـ با زبانی روان و نه چندان پیچیده و سخت، که ویژه چنین تحقیقاتی است، شناخت نسبتاً مفید و جامعی از اندیشههای وی را ارائه میدهد و میتواند خواننده سوئدی زبان را با چند دسته گیها و جریانات متنوع انقلاب ایران آشنا سازد و نقش روشنفکران و اندیشمندان مسلمان ایرانی را در اشاعه برداشتهای اصلاحطلبانه و نوین از مذهب نشان دهد. آنچه که در جوامع غربی کمتر از آن سخن رفته است. و البته اگر هم تا کنون از آن یاد شده بود، بیشتر دربارهی روشنفکران و اصلاحطلبان مسلمان جهان عرب بوده است، که سالها پس از شریعتی به این وادی گام نهاده اند.(۳)
پاورقی :
Christer Hedin .۱
Swedish Science Press .۲
۳. این کتاب به زودی توسط نگارنده ترجمه شده و روانه بازار کتاب خواهد شد.